اقتصاد
فرنود مهدوی-در اوایل سال ۲۰۲۱ در اروپا مفهوم انقلاب صنعتی پنجم متولد شد. ریشه شکلگیری انقلاب صنعتی پنجم را میتوان در کاستی انقلاب صنعتی چهارم جستوجو کرد. جاییکه توجه به فناوری موجب کمتوجهی بشر به شان و جایگاه انسان، تابآوری اجتماعی و مسائل زیستمحیطی گردید. در این موج جدید انقلاب صنعتی، سه مفهوم پایداری، انسانمحوری و تابآوری مورد توجه ویژه قرار گرفته است. این مطلب از آن جهت ذکر شد که امروز میبایست علاوه بر توجه به مبانی موج چهارم انقلاب صنعتی در طراحی نظامهای اقتصادی و اجتماعی، به توصیههای موج پنجم نیز توجه گردد. اقتصاد دیجیتال دارای سه لایه میباشد: لایه هسته: این لایه مربوط به فناوری اطلاعات و ارتباطات میباشد که نقش زیرساختی برای اقتصاد دیجیتال دارد. لایه دیجیتالزادها: این لایه اشاره به کارآفرینان فناوری و غولهای دیجیتالی دارد که تولدشان در عصر دیجیتال رخ داده است و با منطق این عصر تشکیل شده و مشغول ارائه خدمات هستند. این شرکتها عمدتا از جنس پلتفرمی و منطبق بر مفاهیم اقتصاد اشتراکی میباشد. لایه سنتیهای صنعت: این گروه شرکتهایی هستند که قبل از عصر دیجیتال نیز وجود داشتند و میخواهند به عنوان مهاجران دیجیتال از قابلیتهای تحول دیجیتال در راستای ارتقا بهرهوری و نوآوری بهره گیرند. اقتصاد دیجیتالی مفهومی نیست که یکباره خلق شده باشد، بلکه در یک روند تکاملی در ساختار اقتصاد شکل گرفتهاست. مروری کوتاه بر مفاهیم مزیت مطلق، مزیت نسبی و مزیت رقابتی که تمامی در راستای استقرار تخصصی شدن، تقسیم کار و مبادله در جوامع ارائه شدهاند، به درک دلایل ظهور اقتصاد دیجیتال و چگونگی سمت و سوی آن کمک میکند. مزیت مطلق، مزیت نسبی و مزیت رقابتی، مراحلی هستند که در فرایند تاریخی جوامع منتهی به پیدایش اقتصاد دیجیتالی در عصر حاضر شدهاند. نکته اساسی و کلیدی که باید در نظر داشت این میباشد که تمامی این نظریهها در مورد تجارت بینالملل مطرح شدند و سپس به سایر بخشهای اقتصاد نیز تسری پیدا کردند. به بیان دیگر تأکید بر این دارم که اقتصاد دیجیتال نیز با زیربنای تسهیل و اخذ منافع بیشتر از مبادلات و تجارت در بعد ملی و بینالمللی شکل گرفتهاست. مزیت مطلق: مزیت مطلق به معنی داشتن توانایی تولید یک کالا با استفاده از منابع کمتر نسبت به یک تولیدکننده دیگر است. به زبان دیگر مزیت مطلق به توانایی یک تولیدکننده در تولید مقدار بیشتر یک محصول یا خدمات نسبت به سایر رقبا با مقدار یکسان منابع اشاره دارد. باز به زبان دیگر مزیت مطلق به معنای بالاتر بودن میزان بهرهوری یک تولیدکننده نسبت به تولیدکننده دیگری در تولید یک کالا است. مزیت نسبی: «از طریق مبادله است که تفاوت از یک نفرین به یک موهبت تبدیل میشود.» دیوید ریکاردو، در نوشتههای خود در قرن نوزدهم میلادی، اینگونه نتیجهگیری میکند که نفع هر کشوری در این است که به تخصصی شدن در تولید و ارائه کالاها و خدماتی بپردازد که در آن بهترین است و با مبادله مازاد آن با کشورهای دیگر، نیاز خود به کالاها و خدمات دیگر را تأمین کند (که آنها نیز در تولید و ارائه آنها بهتریناند). حتی وقتی یک کشور که در تولید هر دو کالا (مانند پارچه و نوشابه) از یک شریک تجاری بهتر باشد، ولی باز هم برای آن کشور بهتر است که در تولید کالایی تخصصی شود که «نسبت» به شریک تجاری و کالای دیگر، بهتر آن را تولید میکند و اینجایی است که واژه نسبی در عبارت مزیت نسبی موجودیت مییابد. بدین ترتیب هر کشوری با تخصصی شدن در تولید کالایی که نسبتاً مزیت بیشتری در تولید آن دارد، میتواند دیگر کالاهای مورد نیاز خود را با مبادله مازاد تولید خود با مازاد تولید دیگر کشورها تأمین کند. تخصصی شدن و انجام مبادله باعث میشود که هر یک از کشورها بتوانند بیشتر از حالتی که هر کدام خود به تولید هر دو کالا بپردازند، مصرف کنند. همین منطق برای شرکای تجاری بیشتر نیز صادق است. مزیت رقابتی: مجموعهای از تواناییهای منحصر به فرد یک واحد اقتصادی است که اجازهٔ نفوذ به بازارهای دلخواه و برتری بر رقبا را برای آن واحد فراهم میآورد.