روزنامه کائنات
3

اقتصاد

۱۴۰۱ شنبه ۱۱ تير - شماره 4160

سرعت صعودی تشکیل سرمایه

 الیاس عراقی- در صورتی اقتصاد کشور می‌تواند به دوره رشد اقتصادی بالاتر از 8درصد برسد که روند تشکیل سرمایه با سرعتی مناسب صعودی شود. صعودی شدن سریع روند تشکیل سرمایه باید در حدی باشد که استهلاک سرمایه‌‌‌‌‌‌های ثابت فعلی را نیز جبران کند. بررسی اجزای ساختار تشکیل سرمایه ثابت نشان می‌دهد سیاستگذار برای احیای رونق در این بخش و بازگرداندن رشد به روند تشکیل سرمایه ثابت، کار سختی در پیش دارد.
تشکیل سرمایه ثابت ناخالص یک مفهوم اقتصاد کلان است که روش‌های سنجش آن به تفصیل در نظام حساب‌های ملی سازمان ملل که آخرین ویرایش آن مربوط به سال ۲۰۰۸ است مورد بحث قرار گرفته است. منشأ توجه به نقش تشکیل سرمایه ثابت در رشد اقتصادی به مباحث کوزنتس در دهه ۱۹۳۰ مربوط می‌شود و سنجش استاندارد آن در دهه ۱۹۵۰ ارائه شد. از نظر آماری این متغیر به سنجش کسب دارایی‌های جدید یا بهبود دارایی‌های موجود توسط کسب‌وکارها، دولت و خانوار می‌پردازد و نشان‌دهنده میزان ارزش افزوده سرمایه‌گذاری شده دریک اقتصاد است.
اندازه‌گیری تشکیل سرمایه در عمل برای گروهی از دارایی‌ها صورت می‌گیرد و ویژگی مهم آن این است که این نوع دارایی‌ها هرگز نمی‌توانند همگن باشند و در واقع ترکیبی از کالاهای مشابه هستند. بحث سنجش تشکیل سرمایه ثابت دارای پیچیدگی‌ها و نیازمند ریزداده‌هایی هست که بدون وجود آنها نمی‌توان به محاسبات دقیقی دست یافت. به دلیل نقش محوری سرمایه‌گذاری در اقتصاد، لازم است که اجزای آن به دقت اندازه‌گیری شود. عمده ادبیات موضوعی با مبانی نظری اندازه‌گیری سرمایه در ارتباط بوده و مهم‌ترین نظریه در این زمینه نظریه کمبریج است. یک مشکل اجرایی اساسی در اندازه‌گیری سرمایه اندازه‌گیری آن در نبود مبادلات اقتصادی قابل مشاهده، چگونگی سنجش آن است. یک رابطه واضح بین ارزش یک دارایی و ظرفیت تولیدی حال و آینده آن وجود دارد و یکپارچگی سنجش مؤلفه‌های تشکیل سرمایه به مفهوم در نظر گرفته شدن این رابطه است. تمایز بین جنبه‌های ثروت و تولید از سطح دارایی‌های فرد، سازمان و شرکت حاصل می‌شود.
تشکیل سرمایه اهمیت دارد، ولیکن اهمیت آن به وضعیت و مرحله توسعه‌ی کشور سرمایه‌گذار و نیز به توانایی نحوه‌ی استفاده از سرمایه فیزیکی بستگی دارد. آنچه که باید همیشه در نظر داشت، این است که مجموعه‌ای از شرایط و متغیرها مانند تعلیم و تربیت مناسب، وجود معلومات علمی و فنی مرتبط با یکدیگر و در کنار سرمایه فیزیکی است که می‌توانند رشد و توسعه را عملی سازند لذا به آسانی امکان ندارد که اثرات جداگانه افزایش سرمایه فیزیکی و نیز کیفیت و کمیت تولیدی آن را محاسبه کرده و یا آن را موتور توسعه قلمداد کرد.
می‌توان پرسید که آیا تشکیل سرمایه، تنها منشأ توسعه اقتصادی است؟ عده‌ای از اقتصاددانان بر این باورند و بدان پاسخ مثبت می‌دهند، این گروه معتقدند که سرمایه می‌تواند جانشین منابع و نیروی کار گردیده و با دارا بودن مقدار معینی از نسبت سرمایه به محصول موجبات افزایش تولید را؛ که مجدداً باعث افزایش سرمایه‌گذاری و در نهایت رشد و توسعه اقتصادی می‌شود، فراهم سازد، ولیکن این استدلال را به دلایلی چند نمی‌تواند برای همیشه از قوت و اعتبار برخوردار سازند. پاره‌ای از این دلایل عبارتند از: الف- اگرچه ضرورت تشکیل سرمایه برای توسعه اقتصادی امری کاملاً مسلم است، ولیکن اهمیت و تأثیر آن، به اندازه‌ای نیست که بعضی از اقتصاددانان بدان باور دارند. در مرحله جهش اقتصادی باید نسبت پس‌انداز خود 4 تا 5 درصد را به 12 تا 15 درصد برساند، چون این جهش یکباره صورت می‌گیرد، بیان اینکه سرمایه موجب افزایش درآمد و افزایش درآمد موجب افزایش بیشتر سرمایه است توجیه کننده‌ی چنین جهشی نیست.
ب- رشد اقتصادی با چنان سرعت و در ابعاد همه جانبه‌ای صورت می‌گیرد که نمی‌توان آن را فقط با تشکیل سرمایه توجیه نمود.
ج- در تجارب عملی، وقتی رشد اقتصادی به اوج خود رسید، سرعت تشکیل سرمایه به تدریج تبدیل به سرعتی یکنواخت می‌شود که در اینجا طرفداران تئوری نقش اصلی سرمایه، باید بیش از پیش توضیح بدهند.

ارسال دیدگاه شما

عنوان صفحه‌ها
30 شماره آخر
بالای صفحه