صفحه اول
لیلی کو روزنامه نگار برجسته و رئیس دفتر چین در روزنامه واشنگتن پست می نویسد:سانسورچیان چینی دیگر تنها به خاموش کردن صداهای مخالف سیاسی در فضای مجازی بسنده نمیکنند؛ اکنون آنان خودِ «حال و هوای عمومی» را نشانه گرفتهاند. بلاگرها و تأثیرگذارانی که نوشتههایشان بازتابی از خستگی و دلزدگی در جامعهای با خوشبینی روبهافول است، هدف مجازات قرار گرفتهاند. مقامات، دو وبلاگنویس را که از سبک زندگی با کار و فشار کمتر دفاع کرده بودند، مورد تنبیه قرار داده اند. یکی از آن ها گفته بود که ازدواج نکردن و بچهدار نشدن از نظر مالی منطقیتر است و دیگری گفته بود چین هنوز از نظر کیفیت زندگی از غرب عقبتر است. پاکسازی احساسات بدبینانه از اینترنت در هفته های اخیر، منتقدان با تعلیق یا مسدود شدن حسابهای خود روبهرو شدهاند. این اقدام بخشی از موج تازهای از پاکسازی در شبکههای اجتماعی چین است که از سوی نهاد ناظر بر اینترنت این کشور اجرا میشود. این کارزار دوماهه که «ادارهٔ فضای مجازی چین» آن را در اواخر سپتامبر آغاز کرده، با هدف حذف محتوایی انجام میشود که به گفتهٔ مقامات، «احساسات بیش از حد بدبینانه» ایجاد میکند، موجب هراس عمومی میشود یا اندیشههایی چون «تلاش بیفایده است» را ترویج میدهد. در اطلاعیهای از سوی این نهاد آمده است: «همهٔ ما در زندگی و کار دچار خستگی و اضطراب میشویم، اما این احساسات واقعی شایستهٔ احتراماند و نباید برای جلب بازدید بیشتر عامدانه بزرگنمایی شوند. اینترنت نباید به محلی برای تخلیهٔ منفینگری تبدیل شود.» شبکهٔ تلویزیونی سی.سی.تی وی، نیز در سرمقالهای از این کارزار دفاع کرده و آن را ضرورتی برای حفظ سلامت فضای مجازی دانسته است. در سراسر جهان، دولتها با چالش مشابهی روبهرو هستند: چگونه میتوان از گسترش خشم، نفرت و قطبیسازی در شبکههای اجتماعی که گاه به خشونت و آسیبهای واقعی در جامعه میانجامد جلوگیری کرد؟ «ادارهٔ فضای مجازی چین» نیز تلاش خود را در همین چارچوب توصیف کرده و از پیامهایی ابراز نگرانی کرده است که با تکیه بر جنسیت یا هویت گروهی به تفرقهافکنی دامن میزنند یا از پخش زندههایی که خودآزاری و خشونت را تجلیل میکنند. این نهاد میگوید هدفش نه خاموش کردن مردم، بلکه حفظ «روحیهٔ مثبت جمعی» در فضای آنلاین چین است. اما موج سرکوب کنونی در چین آشکارا رنگ و بوی سیاسی دارد. این اقدام، بازتابی از نگرانی عمیق رهبران پکن نسبت به گسترش احساس دلزدگی و بیاعتمادی عمومی است؛ احساسی که در بحبوحهٔ عدم اطمینان اقتصادی، رقابت پرتنش با ایالات متحده و نارضایتی روبهافزایش نسل جوان رو به گسترش است. «کاربران اپل در برابر اندروید»؛ تمثیلی از شکاف طبقاتی چین مدرن در سالهای اخیر، بسیاری از جوانان چینی از چرخهٔ بیپایان رقابت کاری و اجتماعی فاصله گرفتهاند و به سبک زندگی حداقلی و آرامی روی آوردهاند که در چین به «دراز کشیدن» (Tangping) مشهور شده است یا حتی فراتر از آن، بهکلی از هدفگذاری و تلاش دست کشیده و آنچه را خودشان «گند زدن و رها کردن» مینامند، برگزیدهاند. در اواخر ماه گذشته، حسابهای دو وبلاگنویس پرطرفدار که از این نوع زندگی آرام و کمفشار دفاع میکردند، از جذب دنبالکنندهٔ جدید منع شد. رسانههای دولتی چین نیز تلاش کرده اند این «پاکسازی اینترنتی» را اقدامی در برابر کسانی جلوه دهند که بهزعم آنان «ناامیدی را برای جذب فالوور میفروشند». شبکهٔ تلویزیونی دولتی سی.سی تی وی در گزارشی هشدارآمیز، پستهایی را که تصویری تیره و افسرده از زندگی در چین ترسیم میکنند، هدف قرار داد و نوشت: «والدینی داریم که از فرزندان ناخلف خود شکایت دارند؛ مردانی داریم که از احاطه شدن در میان زنان مادیگرا مینالند؛ زنانی داریم که قربانی مردان بد و خیانتکار شدهاند؛ و محیطهای کاری از جوانان بیانگیزه پر شده است.» این شبکه تلوزیونی این روایتها را ساخته و پرداختهٔ «شکارچیان عاطفی» توصیف کرد؛ افرادی که با تغذیهٔ تاریکترین احساسات و داستانها تلاش می کنند توجه عمومی را جلب کنند و فضای جامعه را به سمت بدبینی و بیاعتمادی سوق دهند. اما تلاشهای رسمی برای مهار محتوایی که از ناامیدی و خستگی اجتماعی سود میبرد، در عمل ممکن است صدای واقعی نارضایتی را خاموش کند. کاتیا درینهاوزن، رئیس بخش سیاست و جامعهٔ چین در «مؤسسهٔ مطالعات چین مرکاتور» میگوید: «پیام رسمیِ مثبتنگری در تضاد آشکار با واقعیت اقتصادی امروز چین است؛ شرایطی که نسبت به دهههای گذشته بسیار دشوارتر شده است. چنین پیامهایی برای مهار احساسات منفی در فضای مجازی کافی نخواهد بود.» بسیاری از شهروندان از رکود دستمزدها شکایت دارند و در هفتههای اخیر نگرانی تازهای نیز مطرح شده است: اینکه طرح جدید دولت برای صدور نوعی ویزای کاری ویژهٔ دانشجویان خارجی در رشتههای علوم و مهندسی، ممکن است در آینده فرصتهای شغلی را برای خود چینیها کمتر کند. امسال حدود ۱۲.۲ میلیون فارغالتحصیل جدید وارد بازار کار میشوند، در حالی که نرخ بیکاری جوانان همچنان سرسختانه بالا مانده است ؛ واقعیتی که هر اندازه هم پیامهای رسمی رنگ امید بگیرند، نمیتوان آن را نادیده گرفت.