روزنامه کائنات
1

صفحه اول

1404 سه‌شنبه 16 ارديبهشت - شماره 4823

یکی بر سر شاخ، بن می برید....؛

ادعا با مکتب شهید آوینی، عملکرد به سبک ایران اینترنشنال!!*

امیر نیک رویان- رسانه نگار - تاریخ تحولات بشری، ارتباط تنگاتنگی با تحولات و تطورات رسانه‌ها داشته است؛ از شکل‌گیری زبان و کتابت که شالوده تمدن‌ها را پی ریزی کرد، تا اختراع چاپ که به انقلاب صنعتی قوام بخشید، و ظهور رادیو و تلویزیون که به شکل‌گیری حکمرانی مدرن و سپس حکومت‌های فراگیر یاری رساند. امروزه هم، اینترنت، شبکه‌های اجتماعی و کاربردهای رسانه‌ای هوش مصنوعی،در حال دگرگونی بنیادین زندگی بشر در قرن بیست‌ویکم، به ویژه در عرصه سیاست هستند.
وجهی از آخرین تحولات شگفت انگیز این عرصه آن است که محتوای سیاسی که پیش از این عمدتاً توسط نخبگان و تحلیل‌گران با گرایش‌های مشخص تولید و منتشر می‌شد، اکنون به شکلی فزاینده در شبکه‌های اجتماعی توسط افراد عادی، گاه ناشناس، تولید و به گسترده ترین شکل قابل تصور، بازنشر می‌شود. در این فضا، فارغ از صحت‌سنجی و ملاحظات منافع عمومی، طبعا آن دسته از محتواهایی که جداب تر و جنجالی‌تر باشند، بازدید و به اصطلاح  «لایک» بیشتری جذب می‌کنند. شبکه‌های اجتماعی همچنین پدیده «اتاق پژواک” (Echo Chamber) را تشدید و تقویت کرده‌اند؛ وضعیتی که در آن افراد عمدتاً با دیدگاه‌های همسو با خود مواجه می‌شوند و این امر به افزایش قطبی‌شدن فضای سیاسی منجر شده است.
نمونه‌های جهانی این روند متعددند:
حزب راست افراطی AfD در آلمان توانست با بهره‌گیری از فیسبوک و توییتر، پیام‌های ضدمهاجرت، ضد اسلام و ملی‌گرایانه خود را به گستردگی منتشر کند و در میان طیف وسیعی از هواداران و همفکرانش مقبولیتی عام تر بیابد؛
و یا ماتئو سالوینی در ایتالیا از فیسبوک برای انتشار پیام‌های ساده، احساسی و تند استفاده کرد؛
و یا تولید و انتشار گسترده اطلاعات نادرست و جعلی به ابزاری رایج در رقابت‌های سیاسی داخلی و بین‌المللی بدل شده است؛
و یا در جریان همه‌پرسی برگزیت، حجم عظیمی از اطلاعات نادرست درباره مهاجرت و هزینه‌های عضویت در اتحادیه اروپا در شبکه‌های اجتماعی منتشر گشت؛
و یا در انتخابات فرانسه، انتشار اسناد جعلی موسوم به “MacronLeaks” با هدف القای فساد مالی در کمپین ماکرون، موجب سردرگمی و بی‌اعتمادی بخشی از رأی‌دهندگان شد، هرچند نهادهای رسمی صحت آنها را رد کردند؛
و یا در دوران همه‌گیری کرونا نیز، اخبار جعلی درباره واکسن‌ها به طور گسترده منتشر و توسط گروه‌های راست افراطی به ابزاری برای تبلیغات ضد دولتی تبدیل شد؛
و یا گزارش‌هایی از تلاش برخی دولت‌های خارجی،به‌ویژه روسیه، برای دخالت در انتخابات کشورها با استفاده از حساب‌های جعلی و ربات‌ها وجود دارد.
ایران امروز نیز با گسترش زیرساخت‌های اینترنتی و مجازی در دهه ۱۳۸۰ و ۹۰ وارد این عرصه شد، اما به‌رغم تلاش‌ها برای کنترل و فیلترینگ، در پیچیدگی‌های این فضای جدید مجازی تا حدی سردرگم ماند، اعتماد به رسانه‌های رسمی کاهش یافت و تولید و مصرف محتوا از طریق شبکه‌های اجتماعی، به‌ویژه پیام‌رسان‌هایی چون تلگرام، گسترش پیدا
کرد. این تغییرات، تاثیرات عمیقی بر ماهیت محتواهای خبری گذاشته است؛ چنان که:
گرایش مخاطبان به خوانش‌های کوتاه و تیتری و کاهش دقت به جزئیات از یک سو؛ و تمایل تولیدکنندگان محتوا به دیده‌شدن به هر قیمتی از سوی دیگر، منجر به رواج تکنیک‌های غیراخلاقی مانند «کلیک‌بیت” (Clickbait) –
استفاده از تیترهای جذاب، جنجالی یا گمراه‌کننده برای جلب کلیک – شد.
در این میان، با اهمیت یافتن بیش از پیش تلگرام و ظهور کانال‌های خبری متعدد که بعضاً در سایه محدودیت رسانه‌های رسمی داخلی رشد کردند، فضای رسانه‌ای کاملا دچار تحول شد. برخی گردانندگان این کانال‌ها، مانند نمونه‌ی «آمدنیوز» و نمونه های کمابیش پرشمار دیگر، سبکی از روایت خبری را رواج دادند که به جای بی‌طرفی و اصول حرفه‌ای، مشخصا بر جنجال‌آفرینی و ارائه مباحث به شکلی سطحی و عامیانه (شبیه به مباحث رایج در فضای عمومی غیررسمی) استوار است.
نکته قابل تامل آنجاست که در رقابت‌های سیاسی دهه نود، بخشی
از جریان‌هایی که مدعی ارزش‌مداری و پیروی از مولفه ها و الگوهایی چون «مکتب رسانه‌ای شهیدآوینی» (در واقع با گزافه گویی و سواستفاده از نام آن شهید بزرگوار) بودند، با الگوبرداری از همین سبک روایت‌گری جنجالی و تکنیک‌های کمپین‌های راست افراطی در جهان، و با استفاده از امکاناتی که بعضاً با هدف روشنگری در اختیارشان قرار گرفته بود، دولت مستقر (دولت روحانی) را هدف تخریب سازمان‌یافته قرار دادند.
تجربه دولت سیزدهم که بخش ها و لایه هایی از آن، نزدیک به همان جریان‌ها بود، نشان داد که این رویکرد رسانه‌ای مدعی اما نه چندان اخلاق مدار، ممکن است در تخریب موفق باشد، اما در جلب نظر و اقناع افکار عمومی کارآمدی چندانی ندارد.
تناقض اصلی در اینجاست که مدعیان آموختن از مکتب شهید آوینی، در این مسیر، پا را از مرزهای اخلاقی فراتر نهاده و گاه عملا همسو با رسانه‌های خارجی منتقد یا معاند نظام، با تضعیف اعتماد عمومی به نهاد دولت به عنوان یکی از ارکان اصلی حاکمیت، به منافع ملی آسیب رساندند و کشور را در مقاطعی با چالش‌های جدی مواجه کردند.
اکنون در شرایطی که به نظر می‌رسد تلاش‌هایی در سطوح بالای سیاسی برای ایجاد همگرایی و عبور از دوران حساس کنونی وجود دارد و سران قوا
و فرماندهان نهادهای اصلی از دولت حمایت می‌کنند، همچنان برخی شاه‌قلی‌ها و جریان‌های تندرو و افراطی با استفاده از ابزارهای رسانه‌ای و شبکه‌های سازمان‌یافته مجازی، همان روند تخریبی دهه نود را علیه دولت فعلی (دولت پزشکیان) تکرار می‌کنند.
این رویکرد، ضمن آسیب‌زدن به دولت مستقر، در نهایت به تضعیف کلیت ساختار سیاسی‌ای می‌انجامد که خود بخشی از آن بوده و از منابع آن بهره‌مند هستند و اصطلاحا بر سر شاخ بن می‌برند. این جاست که این پرسش مطرح می‌شود: آیا زمان آن نرسیده که اگر اراده‌ای برای مدیریت و هدایت
این نوع کنشگری رسانه‌ای بی اخلاق و تخریبی وجود ندارد، دست‌کم از تخصیص بودجه و امکانات عمومی به این جریان‌های تخریب‌گر خودداری شود؟

ارسال دیدگاه شما

عنوان صفحه‌ها
30 شماره آخر
بالای صفحه