جامعه
کیوان سرگزی- اخلاق اجتماعی از مهمترین موضوعاتی است که ارتباط انسانها را با خود جامعه و تاریخ مطرح میسازد زیرا جامعه قادر است یک تمدن را بسازد نه یک فرد و اجتماع انسانی پیوسته تاریخ را ساخته و به جلو برده است. از آنجایی که در میان ادیان الهی اسلام دینی اجتماعی است و احکام فردی آن نیز آهنگ اجتماعی دارد و هدفش ساختن جامعهی دین دار میباشد؛ جامعهای که روابط اجتماعی آن بر اساس اهداف و احکام دین سامان گیرد، و سعادت فرد با سعادت جامعه پیوند خورده و میان مسئولیتهای اجتماعی و ایمان اسلامی ارتباطی قوی و غیر قابل انفکاک به وجود آید، نیازمند اخلاق اجتماعی مطلوب است که در سایهسار تحقق و عمل به مجموعهای از مؤلفههای هنجاری و ارزشی شکل میگیرد و روابط اجتماعی انسانها را با همنوایی و حاکمیت نظم همراه میسازد و جامعه را از سوق یافتن به سمت کریها و کارکردهای سو باز میدارد. همچنین عمل به مؤلفههای مطلوب در عرصهی اخلاق اجتماعی به مثابه عاملی جهت رسیدن به سعادت و کمال واقعی برای جهانیان محسوب میگردد؛ زیرا در پرتو این مؤلفهها، آئین درست زندگی و راه و رسم حیات سعادت آفرین فراروی بشریت قرار میگیرد و خوشبختی دائمی را برای آدمی و پاکیزگی و شایستگی حقیقی را برای کل اعضای جامعهی اسلامی به ارمغان میآورد. بحث عدل و عدالت در همهی زمانها و مکانها ارزشمند است. آنچه که از مفهوم عدالت به ذهن متبادرمیشود چیزی جزحسن وزیبایی نیست. در رأس همهی عدالتها، عدل الهی است، به این معنی که پروردگار، فعلی بر خلاف عدالت انجام نداده و در حق بندگان خود ظلم نمینماید. خداوند عادل، انبیای خود را برای بسط عدالت فرستاده و درآیات قرآن انسانها را نیزبه رعایت عدالت در همهی امور دعوت نموده است که این به معنای عدالت بشری میباشد. عدالت بشری خود به دو قسم تقسیم میشود: عدالت فردی و عدالت اجتماعی. افراد ابتدا باید عدالت را درون خود ایجاد کنند؛ بدین صورت که با حاکم کردن قوهّی عقل بر سایرقوای نفس، آنها را متعادل و متوازن نمایند [عدالت فردی]. و پس از آن درصدد اجرای عدالت در اجتماع باشند [عدالت اجتماعی]. عدالت، فضیلت محوری در حوزه فردی و اجتماعی و در حوزه اخلاق فردی، تدبیر منزل و سیاست مدن است. متفکر و مصلح اجتماعی معاصر؛ استاد شهید مرتضی مطهری با موضع انتقادیِ بدیع و کل گرایانه در تحلیل پدیده «سرمایه داری»، نگاه تحلیلی جدید به موضوع «ماشین» و فناوری های نابرابرساز، و تأکید اصولی، نظام مند و ساختارگرا بر اصل عدالت اجتماعی در جامعه اسلامی، از نقشی بی بدیل در میراث فکری معاصر در موضوع عدالت اجتماعی برخوردار است؛ جایی که بارها از عدالت اجتماعی به عنوان علت محدثه و مبقیه انقلاب اسلامی یاد کرد و آنها را تنها مسیر پیش روی حکومت اسلامی در ایجاد ارتباط عاطفی و اعتماد میان مردم و دولت برمی شمارد. یکی از مباحث مهم در مطالعات عدالت، تبیین ترابط و نسبت میان آنچه که در علم اخلاق به عنوان ملکه یا فضیلت عدالت خوانده می شود با اصل عدالت در ساحت حیات اجتماعی است. شهید مطهری که در آثار متعدد خود به بررسی مفهومی و واکاوی مدلول های این مفهوم پرداخته است، در بیانی جامع پیرامون ابعاد گوناگون عدالت می نویسند: «در قرآن، از توحید گرفته تا معاد، و از نبوت گرفته تا امامت و زعامت، و از آرمان های فردی گرفته تا هدف های اجتماعی، همه بر محور عدل استوار شده است. عدل قرآن، همدوش توحید، رکن معاد، هدف تشریع نبوت، فلسفه زعامت و امامت، معیار کمال فرد، و مقیاس سلامت اجتماع است. عدل قرآن، آنجا که به توحید یا معاد مربوط می شود، به نگرش انسان به هستی و آفرینش، شکل خاص می دهد، و به عبارت دیگر، نوعی «جهان بینی» است، آنجا که به نبوت و تشریع و قانون مربوط می شود، یک «مقیاس» و «معیار» قانون شناسی است، و به عبارت دیگر جای پایی است برای عقل که در ردیف کتاب و سنت قرار گیرد و جزء منابع فقه و استنباط بشمار آید، آنجا که به امامت و رهبری مربوط می شود یک «شایستگی» است، آنجا که پای اخلاق به میان می آید، آرمانی انسانی است، و آنجا که به اجتماع کشیده می شود یک «مسؤولیت» است». (مجموعه آثار شهید مطهری؛ ج ۱؛ ص۶۱)