صفحه اول
مهرنوش عزیزیان - بی گمان یكی از پركارترین و مناقشه انگیزترین واژگان در سالیان اخیر، «گفتمان» است كه در شاخه های مختلف معرفتی به كار رفته و مشتاقان بسیاری یافته است ولی در علوم سیاسی و در فلسفه بیش از سایر شاخه ها، مورد اقبال و توجه واقع شده است. شاید به این دلیل كه در روزگار ما این واژه با مفهوم «قدرت» گره خورده است.وفاق محور بحث در گفتمان غالب دکتر مسعود پزشکیان است. نخست میکوشد این مثال را در دولت جستجو کند و آن گاه سعی میکند نتیجه را در مورد افراد در جامعه در مراتب و سطوح مختلف منصبی، مدیریتی و غیره به کار ببرد. در جامعه ما هر کس تنها باید به یک کار بپردازد و آن کاری است که طبیعت و سرشت او طبیعتاً به بهترین وجه با آن هماهنگ و متناسب است. هر کس باید سرش به کار خودش باشد؛ نجار فقط باید نجاری کند و کفاش کفش بدوزد. البته شاید اگر دو کارگر جای طبیعی خویش را با هم عوض کنند،چندان ضرر و زیانی نداشته باشد. منظور از وفاق چیست؟ اصلا هدف وفاق چیست؟ مگر غیر از این است نتیجه وفاق باید مفاهمه جهت یافتن حل مسئله مردم، کشور و دنیا باشد. اتحاد و وفاق حول حبل المتین تعقل و وحدانیت ارزشمند است و هر چیزی به غیر از این، افتراق در بستر شرک است و بدون نتیجه خواهد بود و تنها در الفاض و مکالمه زنده خواهد ماند.روش هایی که نتیجه ای درست برای حل مسئله نداشته باشد پس باطل و اشتباه هستند. محتوا مهم است و شکل در خدمت محتواست. حال مسائل ما ایرانیان و در مرحله بالاتر امت اسلامی و مصلحت انسانی چیست؟ درجات مختلفی برای نیازهای ما نوع بشر می توان برشمرد مانند نیازهای جسمی و روحی .مثلا نیاز به ازدواج، تحصیل، کار در زمره نیازهای عمومی و نیاز به موقعیت اجتماعی، آزادی، اعتماد به نفس از نوع نیازهای روحی و روانی است.هدف از تشکیل حکومت ها رفع این نیازها است. در مفاهمه و همدلی باید دید هدف سیاسیون آیا رفع این نیازها و مصالح امت اسلامی و مصالح انسانیت است یا خیر. واژه وفاق، واژهای نیست که آقای پزشکیان مبدع آن در ادبیات سیاسی کشور بوده باشد و بارها این واژه و واژههای مشابه آن، همچون همدلی و وحدت و ... از سوی رهبر حکیم انقلاب اسلامی به کار گرفته شده است. معظمله در سخنرانیهای متعددی ابعادی از مفهوم وفاق را شرح دادهاند که این روزها میتواند مورد استفاده و استقبال دستاندرکاران و طراحان ایده دولت وفاق قرار گیرد. رهبر حکیم و فرزانه انقلاب اسلامی در طول سالیان متمادی تلاشهای مستمری را برای همدلی و وفاق میان همه ملت و جریانهای سیاسی و مسئولان کشوری دنبال کردهاند. در دوران دوم خرداد که با میدانداری رادیکالها، فضای دوقطبیسازی جامعه تشدید شده و برخی از تفرقهافکنان میداندار شده بودند، حکیم انقلاب اسلامی در دیدار با کارگزاران نظام اسلامی فرمودند: «خیلی از کارهایی که به نظر نشدنی میآید، شدنی است؛ در صورتی که مسئول، برای این کار متفرّغ باشد. این اختلافات و دعواها نمیگذارد شما متفرّغ باشید. وجود اینها در دولت، مجلس، قوّه قضائیه، داخل یک قوّه، بین دو قوّه، چیز بسیار بدی است. از جمله چیزهایی که بسیار بد است، اینگونه اختلافهاست. اینها را باید علاج کنید. البته الان بنده دوستانه و برادرانه عرض میکنم و واقعاً به عنوان نصیحت عرض میکنم که اینها را علاج کنید؛ اما اگر آدم ببیند همه میخواهند علاج کنند، ولی چند نفر نمیگذارند - چهار نفر اینجا، چهار نفر آنجا نمیگذارند - مجبوریم کسانی را که نمیگذارند #وفاق به وجود آید، بهگونهای علاج کنیم!» (۲۱/۹/۱۳۸۰) مدتی بعد، معظمله در دیدار نمایندگان مجلس ششم ، تحقق وفاق را وظیفه مسئولان کشور دانسته و در تعریف مفهوم وفاق و ضرورت توجه به آن میفرمایند: «برای اینکه ما بنیانهای سیاسی و اقتصادی و فرهنگی خود را مستحکم کنیم، پیشنیاز اوّلىِ قطعی ما، ایجاد وفاق و وحدت کلمه است. برای وفاق باید همه تلاش کنند. معنای #وفاق این نیست که گروهها و تشکیلات و جناحهای گوناگون اعلام انحلال کنند؛ نه، هیچ لزومی ندارد. معنای وفاق این است که نسبت به هم خوشبین باشند؛ «رحماء بینهم» باشند؛ همدیگر را تحمّل کنند؛ در جهت ترسیم هدفهای والا و عالی و برای رسیدن به آنها به یکدیگر کمک کنند و از ایجاد تشنّج، بداخلاقی، درگیری، اهانت و متّهم کردن بپرهیزند. امروز به نظر من وظیفه ما این است.» (۷/۳/۱۳۸۱)