صفحه اول
علی حاجی رضا- فَرهَنگ یک مفهوم گسترده شامل باورها، ارزشها، و رفتارها است که مطابق ارزشهای اجتماعی و هنجارهای موجود در جوامع بشری مطرح شده است. فرهنگ همچنین شامل مجموعهای از دانشها، باورها، هنرها، قوانین، آداب و رسوم اجتماعی ، و عادتهای افراد در یک گروه و یا در یک جامعه میشود. فرهنگ ابزار است، یعنی ساخته میشود تا کاری را آسانتر کند و نرم است، جنس آن از عقیده، باور و مقررات است. فرهنگ مولود سه چیز است که شامل: غرایز و خواهشهایی که بهصورت ژنتیکی در ما وجود دارد، دستگاه خرد و عقل ما که ابزاریسازی مهمترین هویت آن است و ویژگیهای محیط طبیعی اعم از امکانات و محدودیتها است. شاید پرسش از اینکه چرا زندگی می کنیم در غوغای روزمره گی ها مورد غفلت قرار گیرد. اما اینکه چگونه زندگی می کنیم پرسشی است که همواره وضع موجود را به چالش می کشد. آیا این روابط و تعاملات، انسانی است؟ یعنی به جهت بار فرهنگی مترتب بر حیات انسانی، می تواند آن ها را نسبت به سایر روابط و تعاملات، خاص و ممتاز سازد؟ از اینجاست که فرهنگ به مثابه ساختاری مرکب که محیط بر حیات جمعی بشر است حائز اولویت اول می گردد. اما چگونه می توان زمینه های تسری و نفوذ فرهنگ مطلوب را فراهم ساخت و بسترهای پذیرای آن را پروراند؟ تحول و تغییر فرهنگی تابع چه قواعدی است و یک نظام فرهنگی در معنای فراگیر آن چگونه عمل می نماید؟ پیروزی انقلاب اسلامی به مثابه انقلاب فرهنگی از یک سو و دوام توام با نشاط آن از سوی دیگر، فی نفسه دستاوردهایی در خور اعتنا برای سؤالاتی از این دست محسوب می شوند که در تجربه و عمل آزموده و مشاهده شده اند. اکنون در دهه سوم پس از پیروزی با گذر از تنش ها و بحران های گوناگون، زمینه طرح دغدغه بنیادین انقلاب اسلامی، یعنی فرهنگ و پویایی آن، به صورتی ساختاری و نظام مند فراهم شده است و مقام معظم رهبری آن را در قالب های مهندسی فرهنگ و مهندسی فرهنگی بیان فرمود. بخش عمده فرهنگ، همان عقاید و اخلاقیات یک فرد یا یک جامعه است. رفتارهای جامعه هم که جزو فرهنگ عمومی و فرهنگ یک ملت است، برخاسته از همان عقاید است. در واقع، عقاید یا اخلاقیات، رفتارهای انسان را شکل می دهند و به وجود می آورند. خلقیات اجتماعی، رفتارهای اجتماعی را به وجود می آورند. بنابراین، درست است که مقوله فرهنگ در موارد زیادی شامل رفتارها هم می شود، اما اساس و ریشه فرهنگ، عبارت است از عقیده، برداشت و تلقی هر انسانی از واقعیات و حقایق عالم و نیز خلقیات فردی و خلقیات اجتماعی و ملی. فرهنگ مفهوم وسیعی دارد و به نظر می رسد که کلیه عادات ،رسوم ،باورها ،اخلاقها و ابزارهایی که در آن موثراند در مقوله فرهنگ جای گرفته است. زبان ، ادبیات هنر با تمام ابعادش ، باورها، اندیشه های سیاسی و دینی در مقوله فرهنگ می گنجد. ابزارهایی همچون مطبوعات، کتب، صدا وسیما،فیلم ،تأتر همگی به خاطر تاثیرگذاری عمیق درمقوله های فرهنگی ازنظر سازمان و وظایف جزء قلمرو فرهنگ محسوب می شود چیزهایی که به ظاهرساده به نظر می رسد.مانند:خوردن،لباس پوشیدن،حرف زدن،نامگذاری، معاشرت،پوشش،دوستی ها و.....همگی کم یا زیاد در زمان طولانی یا کوتاه در فرهنگ جامعه جای خود را دارند و می بایست مورد توجه قرار گیرند . هر ملتی دارای ذخیرهای فرهنگی است که نسبت به عمر و قدمت آن موجب قوام و پیوستگی افراد و نسل های یک ملت با هم و با گذشته خویش می شود. بنابراین جامعه از طریق فرهنگ از نسل های پیشین در قالب آداب و رسوم به یادگار مانده است و خصوصیات رفتاری انسان را شکل می داده در واقع فرهنگ وسیله ارتباط می باشد و در واقع منحصر به انسان می باشد و این انسانها هستندکه می توانندآموخته های فرهنگی را به یکدیگر انتقال دهند. به تعبیر حضرت امام خمینی (رحمه الله علیه):”فرهنگ مبداء مهم خوشبختی ها و بد بختی های ملت است”.