امنیت اجتماعی
فرهاد لشکری- امنیت در زبان فارسی به معنای در امان بودن از آسیب ها امن بودن پناه بودن داشتن دلهره ترس و نگرانی آمده است حالا امنیت اجتماعی وقتی که یک ملت توانایی حفظ الگوهای سنتی و اجتماعی خود مانند نوع پوشش آداب و رسوم زبان و غیره خود را باور داشته باشد دارای امنیت اجتماعی از ولی اگر اعضای یک جامعه ریشه های اجتماعی و فرهنگی خود را از دست بدهند به تدریج از اصل و اساس خود دور می شوند و زمینه نابودی امنیت اجتماعی و فرهنگی آن ها فراهم می شود.
امنیت اجتماعی به عنوان یکی از حساس ترین و مهمترین نوع امنیت, از عناصر اساسی حیات انسانهاست. بدون شک هیچ عنصری برای پیشرفت و توسعه یک جامعه و همچنین شکوفایی استعدادها, مهم تر از عنصر امنیت و تامین آرامش در جامعه نمی باشد. امنیت دارای دو معنای ایجابی (یعنی وجود احساس رضایت و اطمینان خاطر نزد دولت مردان و شهروندان) و سلبی (یعنی نبود ترس, اجبار و تهدید) می باشد.امنیت اجتماعی هم چون سایر پدیده ها و امور اجتماعی, دارای گونه های مختلفی است که از جمله آنها می توان از امنیت شغلی, قضایی, سیاسی, اقتصادی و اداری نام برد. امروزه مفهوم امنیت از نظر صوری و ظاهری در اجتماع از معنی فقدان جرایم و آسیب ها فراتر رفته و شامل موارد و مصادیقی از نظر روحی, اخلاقی, بهداشتی, اقتصادی و همچنین دربرگیرنده ثبات و نظم واقعی و عقلانی در اجتماع شده است که از آن به امنیت اجتماعی تعبیر می شود. لذا می توان اظهار داشت که هر چه میزان توسعه یافتگی یک جامعه بیشتر باشد, ضریب امنیت اجتماعی نیز افزایش یابد و به موازات آن نرخ جرم, جنایت و آسیب های اجتماعی کاهش می یابد این مقاله در صدد تحلیل جامعه شناختی نسبت امنیت اجتماعی و نقش آن در کاهش نرخ جرم و جنایت و آسیب های اجتماعی است.
جوامع در حال گذار جوامعی هستند که به دلیل تغییرات متنوع و متعدد معمولا با تضادهای مختلف در ساختارها و زیرساختارهای اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی مواجهند. عدم تطابق و رشد ناهماهنگ عناصر مادی و غیرمادی فرهنگ در این جوامع، موانع و مشکلاتی را در سازگاری اجتماعی برای آن ها به وجود آورده است. در چنین جوامعی افراد به سختی و به زحمت می توانند خود را با محیط سازگار و با تغییرات و دگرگونی های تازه و سریع همراه کنند و لذا از این حیث دارای تاخرهای فرهنگی، بی هنجاری و ناهنجاری، کشاکش های مختلف اجتماعی، از خودبیگانگی و در سطحی وسیع تر، بی سازمانی و از هم گسیختگی اجتماعی هستند. این بی نظمی ها و بی سازمانی ها منجر به عدم تعادل و ثبات اجتماعی در مقاطع مختلف زمانی و افزایش آسیب پذیری ها و تحمیل بحران های مختلف اجتماعی شده است که در صورت عدم توجه و برنامه ریزی صحیح می تواند نه تنها امنیت ملی- اجتماعی که امنیت وجودی و هستی شناختی آن ها را با تهدیدی جدی مواجه کند.
در تعریف جامعه شناسانه، مقوله تهدید اجتماعی در برابر امنیت اجتماعی قرار میگیرد. آنچه که در یک کشور در حال گذار از سنت به مدرنیسم میتواند جنبه تهدید داخلی قلمداد شود قطعا در حوزه اجتماع تعریف میشود. تهدید اجتماعی میتواند با هدفگذاری خارجی نیز همراه باشد اما عوامل آن ریشه در داخل یک کشور دارد.
ایران به عنوان یک کشور در حال توسعه و گذار از مرحله سنتی به مدرنیسم نیز از این قاعده مستثنی نبوده و با تغییرات و دگرگونی های سریع و وسیعی در ساختارهای اصلی خود به خصوص ساختار فرهنگی و اجتماعی مواجه بوده است. در نتیجه این تغییرات شتاب آلود و تاخرساختاری موجود در ابعاد فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی آسیب ها و تهدیدات اجتماعی متنوعی بر جامعه ایران تحمیل شده است. به طوری که طبق گزارشات سازمان بهزیستی کشور طی سال های اخیر به طور متوسط هر سال 15درصد ضریب رشد آسیب های اجتماعی در کشور را داشته ایم. آسیب ها و تهدیداتی از قبیل بیکاری، بحران هویت، فرسایش سرمایه اجتماعی، خودکشی، افزایش جرائم جنسی و روسپیگری، دختران فراری، کودکان خیابانی، فرارمغزها، فقر، شکاف طبقاتی، نابرابری، بی عدالتی اجتماعی، فساد مالی و اداری، رشوه و ارتشا، قاچاق انسان، خشونت و پرخاش گری، طلاق، اعتیاد، جرائم و انحراف های اجتماعی، تمایز نسلی، از خودبیگانگی و سرگشتگی فرهنگی، عدم وجدان اخلاق و تعهد کاری، مهاجرت روستا به شهر و حاشیهنشینی.