جامعه
رحیم علیزاده- جنبش دانشجویی از مسالههای مهم جامعهشناسی سیاسی ایران بوده و به معنای عمل جمعی، اختیاری، داوطلبانه و جهتدار دانشجویی برای ایجاد تغییر و تحول سیاسی - اجتماعی است. هر عمل جمعی دانشجویی، جنبش دانشجویی نیست بلکه جنبش دانشجویی، به یک حرکت جمعی گفته میشود که افراد آن، به قصد ایجاد تغییر و تحول سیاسی - اجتماعی پا پیش میگذارند، البته ممکن است، گاهی بخواهند در مقابل برخی تغییرات و تحولات سیاسی - اجتماعی بایستند. اکنون جنبش دانشجویی ایران با الهام از ارزشهای اسلامی، خود را مدافع باورها و اصول اسلامی انقلاب میداند و با وجدان بیدار خود در حیات سیاسی و اجتماعی حضور فعال دارد و به همین خاطر باید به جنبش دانشجویی فرصت داد تا جایگاه خود را در سیستم سیاسی ایران باز یابد. آنچه که موجب جنبش دانشجویی شد، نه به خاطر مطالبات صنفی آنها، بلکه به خاطر دفاع دانشجو از مطالبات جامعه و خواست توده مردم بود. بنابراین مادامی که تقاضاهای دانشجویی از حالت صنفی و آموزشی فراتر نرود و با خواستههای مردم و منافع ملی همسو نشود، ماهیت «بیداری دانشجویی» یا «جنش اجتماعی» پیدا نخواهد کرد. و لذا مقام معظم رهبری با عنایت به نکته فوق فرمودند: «در محیط دانشگاه، بعضیها حوصله حرکت ندارند؛ میگویند بگذار کارهای را بکنیم، درسمان را بخوانیم، زودتر این ورق پاره را بگیریم و مثلاً دنبال کاری برویم... اینها مشمول... بیداری، خیزش و حرکتی که عنوان دانشجویی دارد نیستند.» اساسیترین مطالبات سیاسی جنبش دانشجویی، مشارکت در زندگی سیاسی - اجتماعی است. شایسته است که دانشجویان در طرح شعارها و خواستههایشان، نسبت به توده مردم، پیشتاز و پیشقدم باشند؛ همانند یک جامعه مدنی فعال، خواستههای مردم را کپسوله کنند، به شکل «منافع ملی»، تئوریزه، و به قدرت سیاسی انتقال دهند. نسبت به مناسبات اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی جامعه و روند رویدادها، نقش آفرین باشند؛ اما باید توجه داشت که دخالت و حساسیت در قبال سرنوشت جامعه که هر روز پیچیدهتر میشود، بدون سازمان و تشکیلات منسجم امکانپذیر نیست؛ در نتیجه لازمه مطالبه مشارکت سیاسی، داشتن تشکل دانشجویی با اهداف و آرمانهای مشخص و با برنامهها و استراتژیهای از پیش تعیین شده است تا با فارغ التحصیلی قهری دانشجویان و ورود دانشجویان جدید در محیط دانشگاه، امکان تداوم حرکت دانشجویی تضمین شود؛ و الا جنبش دانشجویی در زندگی سیاسی خود دچار روزمرهگی میشود و به دنبال شعارها و برنامههای گروههای خارج از دانشگاه به حرکت در خواهد آمد. بدین لحاظ جنبش دانشجویی دیگر نمیتواند به عنوان پیشتاز، نقش ایفا کند. دومین مطالبه جنبش دانشجویی، آرمان خواهی در مقابل مصلحتطلبی و حفظ وضع موجود است. قشر دانشجو ایران به واسطه بیداری و آگاهی، یا در پیزنده کردن آرمانهای فراموش شده دوران انقلاب اسلامی است یا در پی خلق اندیشه نو برای پویایی انقلاب. گاهی به واسطه گذشت زمان و ظهور نسل جدید، آرمانهایی همچون عدالت خواهی، آزادی خواهی و مساواتطلبی کمرنگ و بعضاً فراموش میشوند. همواره این جنبش دانشجویی است که میتواند ارزشها و باورهای انقلاب را متذکر شده و جامعه را از حرکت ارتجایی، نوید رهایی دهد. باید توجه داشت عنوان «جنبش دانشجویی» همانند دیگر نهضتهای اجتماعی همیشه نقش پیشرو و مثبت ندارد، بنابراین به همان اندازه که خیزش دانشجویی میتواند پیشتاز و مثبت ارزیابی شود، گاه احتمال دارد نقش ارتجایی و منفی را نیز ایفا کند. بنابراین جنبش دانشجویی باید همواره جهتِفعالیت خود را با معیارها، آرمانها و اهداف، منطبق کند تا جهتِحرکت جنبش، دائماً در مسیر رشد و تکامل قرار گیرد. به عنوان مثال اگر شرایط و محیط دانشگاه همواره با اهداف و آرمانهای انقلاب هماهنگ نباشد، چه بسا جنبش دانشجویی شکافهایی در بدنه و ساختارِ ایجاد میکند و زمینه سوء استفاده را برای کسانی که اعتقادی به انقلاب ندارند، فراهم مینماید.