صفحه اول
حمید الفت نیا- فرهنگ به عنوان بنیاد اجتماع و هدف والای حرکت های انسانی، نماد انسانیت است. با این همه، تنها زمانی می توان گفت که فرهنگ، امری مثبت و سازنده و هدف والایی است که دارای ویژگی هایی باشد که از مهم ترین آن ها، بستر مناسب بودن برای تعالی و تکامل بشری است. براین اساس، می توان از فرهنگ مثبت و منفی یاد کرد و این گونه نیست که هر فرهنگی، ارزشی و مطلوب باشد. همین تفاوت های میان فرهنگ هاست که مسئله مهم فرهنگ سازی مثبت و ارزشی را در برابر فرهنگ های منفی و یا فرهنگ سازی های منفی و غیرمفید پدید آورد. براین اساس، هرگاه در این نوشتار از فرهنگ و فرهنگ سازی سخن به میان می آید مراد از آن فرهنگ ارزشی و مثبت است. هنگامی که از فرهنگ سازی سخن به میان می آید، چنین برمی آید که فقدان این مسئله می تواند در جامعه آثار سویی به جا گذارد که نیازی به عنوان فرهنگ سازی خود را به عنوان دغدغه بر جامعه و اولیا و مسئولان آن تحمیل کرده است. چنان که از همین اصطلاح می توان دغدغه دیگری را نیز شناسایی و ردگیری کرد. به این معنا که یکی از مسایل و مشکلات هر جامعه وجود فرهنگ های غلط و نادرست در کنار بی فرهنگی گروهی دیگر است. بنابراین مسئله فرهنگ سازی از دو جهت خود را بر جامعه و مسئولان آن تحمیل می کند و به عنوان یک مسئولیت و وظیفه مهم در حوزه جامعه پذیری خود را نشان می دهد. از جهتی فقدان فرهنگ استفاده از چیزی نیاز به فرهنگ سازی را توجیه می کند و از سوی دیگر وجود فرهنگی نامناسب، فرهنگ سازی مناسب را می طلبد. هدفداری جامعه در گرو حس تعهد فرد نسبت به هدف است و آن هم وابسته به میزان احساس حیات اجتماعی و سیاسیای است که یک شهروند دارد، و نقطهی مقابل آن احساس بیتعهدی و بیتفاوتی است. یکی از مهمترین ثمرات رواج فرهنگ پاسخگویی، زدودن آفت بیتفاوتی شهروندان، در حیات اجتماعی و سیاسی خویش، است. چنان که، به عقیدهی روان شناسان، عوامل بیتفاوتی، اغلب، تابع فرایند یادگیری هستند. زدودن بیتفاوتی نیز به عواملی از این دست نیاز دارد، که از اهم این گونه عوامل «یادگیری مشارکت جمعی و سیاسی» است، یعنی شخص باید این واقعیت را بیاموزد و بپذیرد که در سرنوشت جمعی سهیم است و حق دارد به هنگام مشاهدهی خلاف هنجار و ارزشهای استاندارد ملی بپرسد. چنان که احساس بی قدرتی کردن را انسان در منشأ بیتفاوتی کسب می کند می تواند روی دیگر سکه یعنی احساس کارایی و اثرگذاری را یاد بگیرد تا منشأ زدودن بیتفاوتی گردد؛ و نیز یاد بگیرد که پرسش او نوعی اثرگذاری در حرکت جمعی است. جامعه همانند یک دستگاه عظیم از خرده دستگاههایی تشکیل شده است که هر کدام از نظام متناسبی برخوردار است و همگی کلیت نظام دستگاه جامعه را میسازند، از این رو، لزوم دستگاه ارزیابی در کنار آنها، برای کشف و ابرام اختلالهای احتمالی، ضرورت پیدا میکند، که ما به آن، نظام پاسخگویی میگوییم. نظام پاسخگویی، علاوه بر این، در کلیت جامعه پویایی و تحرک ایجاد میکند. به وسیلهی این نظام از سلامت فرهنگ و ایدئولوژی آگاه میشویم و به اهداف ارزشی نظام اجتماعی تضمین بخشیده میشود. استقرار نظام پاسخگویی در جامعه را باید به عنوان ساز و کار (مکانیسم) مؤثری دانست که سبب پیدایش یک دستگاه کنترل خودکار به عنوان دستگاه شرطی عامل میشود. در این دستگاه جامعه از بخشهای متفاوتی شکل می گیرد که در خروجی هر بخشی یک ایستگاه پاسخگویی وجود دارد و صحت فرایندی را در آن بخش تأیید یا رد میکند. فرهنگسازی و پیاده کردن مفهوم آن در جامعه یکی از کارهایی است که مدیران فرهنگی، رسانه ها و متخصصینی که در این زمینه درس خوانده اند، معلمان پرورشی و والدین باید آن را سرلوحه کار خود قرار دهند و در این زمینه فعالیت کنند. در زمینه فرهنگ سازی دولت نیز نقش بسیار موثر و گسترده ای را می تواند ایفا کند