صفحه اول
فرخ نیری- اعتماد یکی از شاخصههای اصلی و مهم سرمایه اجتماعی است. جامعهای که از این شاخص به نسبت بیشتری از دیگر کشورها برخوردار باشد، از سرمایه اجتماعی بالاتری برخوردار است و هزینههای اجتماعی، سیاسی و اقتصادی آن جامعه نسبت به دیگران کمتر خواهد بود و از طرفی کارآیی نظامها و نهادهای موجود آن جامعه بالاتر خواهد بود. به زبان سادهتر، جامعهای که دارای سطح بالایی از اعتماد و سرمایه اجتماعی باشد، با سرعت بیشتری مسیر توسعه و پیشرفت را طی خواهد کرد. اعتماد سیاسی نیز یکی از مؤلفههای کلی اعتماد است که باید در نظامهای اجتماعی و سیاسی وجود داشته باشد و نبود آن، هزینه جامعه را در ابعاد مختلف سیاسی، اقتصادی و اجتماعی بالا خواهد برد. در صورت گسترش مشارکت آگاهانه و توام با اعتماد به نفس مردم، حقوق و تعهدات برابر و متقابل بين آحاد مردم و دستگاه حکومتي برقرار شده و روابط قدرت از شکل عمومي و يکسويه (از بالا به پايین) تبديل به همکاري متقابل جامعه و نهاد سياسي مي گردد. به تبع اين وضعيت شهروندان در قالب افراد برابر، با يکديگر مرتبط مي شوند.عتماد به معنای تکیه نمودن بر کسی، سپردن امور به کسی یا واگذاری کار به کسی را گویند. به طور کلی اعتماد در سه سطح مطرح است: اعتماد در سطح خرد. میانی و کلان. اعتماد در سطح خرد؛ ناظر بر روابط فردی در میان افراد یک خانواده و یا روابط دوستان نسبت به یکدیگراست. اعتماد در سطح میانی ناظر بر روابط افراد یک جامعه با موسسات و نهادهایی است که در یک شهر یا یک کشور وجود دارند. مانند ارتباط با شهردرای ها، بانک ها، و.... که عده زیادی از مردم همه روزه با آنان ارتباط دارند. اعتماد در سطح کلان مربوط به روابط مردم با دولت و سیستم حاکم بر یک جامعه است و نشان دهنده میزان اعتماد مردم به نظام حاکم است. بدین معنی که مردم تصمیمات سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، اخلاقی و امنیتی دولت را چگونه ارزیابی می کنند. اعتماد در سطح کلان همان اعتماد سیاسی است. این نوع از اعتماد برای دولت ها به مثابه سرمایه اجتماعی است و بقا و دوام دولتها، تا حد زیادی وابسته به میزان برخورداری آنها از این سرمایه است. بنابراین دولت ها اگر نتواند درحفظ این سرمایه تلاش کنند، وقت و هزینه های فراوانی را باید پرداخت کنند تا بتوانند مجدداَ آن را به دست آورند. يكي از انواع اعتماد، اعتماد سياسي است كه به رابطه دولت و مردم مي پردازد. مراجعه به تحقيقات انجام شده نشان مي دهد كه اعتماد سياسي از اول انقلاب تاكنون فراز و نشيب و در بيشتر مواقع سير نزولي داشته است. از آنجا كه تلاش و شعار دولت هاي بعد از انقلاب برآوردن انتظارات و توقعات مردم است، انتظار مي رفت كه اعتماد سياسي مردم رو به افزايش باشد، نه كاهش. نظريه هاي مورد مطالعه در تحقيق نشان مي دهد كه عواملي چون ميزان رفاه و رضايت از زندگي مردم، اعتماد بنيادي و ميزان دينداري آنان بر اعتماد سياسي تاثيرگذار است. همچنين، نگرش آن ها به دولت اعم از تلاش براي تامين رفاه، تعهدات ديني مسوولان و عملكرد صحيح نقاط تماس نظام با مردم بر اعتماد سياسي آنان تاثيرگذار است. دور کردن جامعه از استرس و ایجاد امید امری دشوار و هدفی سخت نیست هرچند مناسبات داخلی و برخی مسایل موجب شده به لحاظ اقتصادی در تنگنا قرار بگیریم و گذر از این بُرهه سختیهای خودش را دارد. با این وجود با درنظر گرفتن یکسری از مسایل، میتوان به گونه ای عمل کرد که اعتماد مردم به سیستم بازگردد در این راستا باید در راستای کاهش مشکلات مردم هر اقدامی که لازم است، انجام دهند. فقط کافی است، نهادهای مختلف بهگونهای امور را مدیریت کنند که مردم به صِحت رفتار وصداقت گفتار آنها ایمان بیاورند. شفافسازی ها میتواند در پررنگ شدن اعتماد عمومی نقش غیرقابل انکاری داشته باشد. چنانکه عدم شفافیت باعث میشود جامعه نسبت به آنچه درنظام مدیریتی میگذرد، دچار شبهه شود. برای آنکه مردم امیدوار به حل مشکلات شوند، باید احساس کنند، امور جاری و مسائل روز آنها به درستی پیگیری میشود و اثر این تلاش ها را در عرصه اقتصاد و معیشت خود به طور ملموس درک کنند.