صفحه اول
حمید حجت پناهی- نیاز مخاطب، اصلى ترین ضرورت برای وجود رسانه است؛ زیرا مخاطب در ابعاد مادی و معنوی، خواسته یا ناخواسته، در پى رفع نیازهای خود است. در این میان «نقصان معرفتی» از یک سو و تمایلهای غریزی متعدد از سوی دیگر موجب مى شود او در برابر انتخابهای متفاوت برای رفع نیازهای متنوع دچار تردید گردد. اینجاست که وجود نظام جامع اطلاعرسانی که توان ارائه پاسخهای صحیح و ـ به طور همزمان ـ انتقال مهارتهای لازم برای گزینشهای درست را داشته باشد، ضرورت مى یابد. رسانه ها با اهدافی بسیار مهم در قلمرو تربیت ، آموزش ، اطلاع رسانی، سرگرمی و... در خدمت مردم هستند. بنابراین باید برای بیان هویت ، تاریخ ، فرهنگ ، باور، ارزش ها، بیداردلیها و همنواییهای مردم تلاش کنند. رسانه ها با برنامه ریزیهای علمی و عمیق در این رهگذر معنوی، میتوانند در تعاملی پویا و مفید با مخاطبان واقع شوند و پرداختن به مواریث ملی، دینی و مصادیق ارزشی و معنوی در مجموعه ادبیات شفاهی در دستور کار برنامه سازی قرار گیرد و هر آنچه را که محکم ، متقن ، موثر و صاحب کارکردهای مادی و معنوی است مورد پرداخت های هنرمندانه واقع گردد.اگر احساس عدالت در جامعه وجود دارد معلوم است که رسانهها به وظایف خود به درستی عمل میکنند و اگر کم است باید رسانهها بیشتر به این موضوع بپردازند. يكي از وظايف عمده رسانه اين است كه به جامعه آگاهي بدهد و اين آگاهيرساني از طريق تهيه اخبار يا گزارشها ممكن ميشود. بحث بر اين است كه اين وظيفه در زمان بحران كه يك اتفاق كاملا طبيعي است چگونه انجام شود. رسانه در چنين شرايطي بايد برخورد منطقي داشته باشد و چنين رويدادهايي را طبيعي و عادي بداند چنانكه در همه كشورهاي دنيا هم اتفاق ميافتد. پيش از اين اعتراضات اخير، اعتراضهاي بازنشستهها و معلمها را داشتيم كه مطالبات خود را مطرح ميكردند. اگر اين مطالبات به خيابان كشيده ميشود شايد به اين دليل است كه رسانهها نقش اساسي خودشان را ايفا نميكنند. امروز نیازمند فعالیت موثر رسانهها هستیم و این فعالیت مستلزم حمایت قضایی، اعتماد به رسانه و حمایت اجتماعی است و باید فضا و میدان را برای فعالیتهای رسانهای باز کرد، زیرا هر چه رسانهها دقیقتر عمل کنند؛ اشتیاق شهروندان برای دستیابی به رسانههای معاند کمتر میشود. وجود شبكههاي اجتماعي، فرصت خوبي براي رسانههاي ماست كه به همان وسيله ارتباطي خودشان متكي نباشند و از همه امكانات شبكههاي اجتماعي استفاده كنند تا مخاطبان هم با مقايسه اخبار شبكههاي اجتماعي و اخبار صحيح منتشرشده در رسانهها، واقعيت را از غير واقعيتها تمييز دهند. يكي از راههاي انتقال اطلاعات درست، تكثر كانالهاي ارتباطي است و فقط در اين زمان است كه راست از دروغ مشخص ميشود. البته تعدادي از مردم هم در شبكههاي اجتماعي حضور دارند و در اين فضا اطلاعاتي ميدهند كه ما توقع نداريم اين اطلاعات بر اساس معيارهاي درست اطلاعرساني باشد بلكه ممكن است بر اساس مشاهدات عيني، با رويكرد احساسي با موضوع برخورد كنند ولي در رسانه رسمي، ممكن است روزنامهنگار برخورد احساسي هم داشته باشد ولي امكانات ادراكي هم در اختيار دارد كه مجموع اينها به اطلاعرساني درست منجر ميشود. به جاي اينكه شبكههاي اجتماعي و كانالهاي اطلاعرساني را ببنديم و ارتباط را قطع كنيم بايد از اين امكانات استفاده و امكاني فراهم كنيم كه رسانه رسمي قادر به اطلاعرساني درست باشد تا مخاطب هم متوجه واقعيت شود. اين راهي است كه در تمام كشورهاي دنيا در پيش گرفتهاند و ما هم بايد از تكنولوژي بهرهبرداري كنيم نه اينكه اين مسير را مسدود كنيم.