روزنامه کائنات
1

صفحه اول

۱۴۰۲ يکشنبه ۲۷ اسفند - شماره 4567

سرمقاله

توکل کنید


  سیاوش دادمان- ماه رمضان است و نجوای آغاز سال نو. آنچه مایه امید خواهد بود جز توکل به خدا و اعتماد به او نیست.
انسان متوکل در همه امور، تنها به خدا اعتماد و اطمینان دارد و دل از همه کس و از همه چیز بریده و تنها به خدای قادر متعال امیداوار است. البته همان‌گونه که گفته شد این عالَم، عالَم اسباب است و به همین جهت آدمی باید کارهای خود را به خوبی انجام دهد و از وظیفه فردی، خانوادگی و اجتماعی و سیاسی خود غافل نگردد؛ ولی باید بداند که تأثیر همه امور تنها به دست خداست. بنابراین شخص مؤمنی که به خدا توکل دارد، وظیفه و عمل صحیح خودش را نیز انجام می‌دهد؛ نه اینکه مانند آن مرد در زمان رسول‌خدا(صلی الله علیه و آله) باشد که می‌خواست با توکل به خدا، شترش را نبندد و آن را رها سازد، اما پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) به او فرمود: «ابتدا شترت را ببند و سپس توکل کن». کسانی که به خدا ایمان و معرفت دارند، می‌دانند که به مقتضای حکمت الهی، امور به واسطه اسباب‌شان تحقق می‌یابند. البته باید بداند که اسباب در اثربخشی و  خاصیت خود مستقل نیستند؛ بلکه آنها نیز بدون فضل و اذن خدا نمی‌توانند تأثیری داشته باشند. بنابراین ضمن استفاده از اسباب عالم، باید توجه داشت که مسبب‌الاسباب و آن وجودی که همه اثرها از او و همه چیز به دست قدرت اوست، تنها خدای متعال است.
اعتماد قلبی به خداوند و اسناد امور و اتفاقات به حضرت باریتعالی در ایجاد سکنیة قلبی و آرامش درونی به حدی مؤثر است که موجب میشود اضطراب و تشویش در فرد متوکل از بین رفته و فرد براحتی در راه حصول به نتیجه گام بردارد.
از علائم و ویژگیهای افراد متوکل این است که از روی آورد روزگار خیلی به خود نمیبالند و از برگشت و ادبارِ آن زیاد دچار تشویش و اضطراب نمیشوند، بلکه تا حدامکان برای رسیدن به مطلوب کوشش مینمایند و نتیجه کار را به خدا واگذار مینمایند و اطمینان دارند که خداوند آنان را در رسیدن به مطلوب کمک خواهد کرد. در حقیقت حال این افراد بمانند اشخاصی میباشد که به حصار و  قلعة عظیمی پناه برده و درِ آن را به روی دشمن بستهاند. اینان از مشکلات به حصار توکل روی آوردهاند که فردی را یارای پیروزی بر آن قلعه نیست. لذا اضطراب و خوف برای آنان معنی ندارد.
افراد متوکل به اتفاقات زندگی معنایی میدهند که آنان را در تعبیر و تفسیر پدیدههای زندگی کمک نموده و به توازنِ شناختی و عاطفیِ آنان کمک مینماید، و آنان را از خلأ زیستی، بی هدفی، پوچی و سردرگمی رهایی میبخشد. این افراد با تمام کوششی که در راستای رسیدن به مطلوب و مقصود به کار میگیرند، اگر نتیجه موافق طبعشان نبود و نتیجة نامساعد گرفتند، باور دارند که خیر واقعی را خداوند میداند و به فرمایش خداوند در قرآن باور دارند که میفرماید:
«وَ عَسی أَن تَکرَهوا شَیئاً وَ هُوَ خَیرٌ لَکُم وَ عَسَی أَن تُحِبُّوا شَیئاً وَ هُوَ شَرُّ لَکُم وَاللَّهُ یَعلَمُ وَ أَنتُم لا تَعلَمُون».
یعنی: چه بسا ناخوش دارید چیزی را در حالیکه خیر شما در آن باشد، و چه بسا از چیزی خوشتان آید در حالیکه بدیِ شما در آن باشد، خدا میداند در حالیکه شما نمی دانید.
یکی دیگر از ابعاد توکل به خدا، امیدواری انسانِ متوکل به لطف خداوند متعال در شرایط سخت زندگی است. امیدواری به رستگاری و رسیدن به مطلوب و نجات یافتن از ناراحتیها و غم و اندوه، گشایش دانید.
گرفتاریها، و نصرتِ حق در غلبه بر باطل، هدایت از گمراهیها به سوی نور، همه از برکات توکل است. فرد متوکل به وعدههای نصرتِ خدا در قرآن اعتقاد و ایمان دارد لذا در گرفتاریها خود را نمیبازد. نمونههای زیادی در قرآن در مورد مداخلة خداوند در شرایط سخت زندگی وجود دارد که مایه تسلی و امیدواری برای افراد متوکل است که به نمونهای از آنها در زیر اشاره میشود:
«وَ أَیُّوبَ اًذ نَادَی رَبَّهُ أَنٍّی مَسَّنِیَ الضُّرُّ و أَنتَ أَرحَمُ الرَّاحِمِینَ فَاستَجَبنَا لَهُ فَکَشَفنَا مَا بِهِ مِن ضُرٍ، وَ آتَینَاهُ أَهلَهُ وَ مِثلَهُم مَّعَهُم رَحمَةً مٍّن عِندِنَا وَ ذِکرَی للعَابِدِینَ  وَ اًسمَاعِیلَ وَ اًِدرِیسَ وَ ذَا الکِفلِ، کُلٌ مٍّنَ الَصَّابِرِینَ  وَأَدخَلنَاهُم فِی رَحمَتِنَآ، اًِنَّهُم مٍّنَ الصَّالِحیِنَ  وَذَا النُّونِ اًِذ ذَّهَبَ مُغَاضِباً فَظَنَّ أَن لَّن نَّقدِرَ عَلَیهِ فَنَادَی فِی الظُّلُمَاتِ أَن لاَّ اًِلَهَ اًِلاَّ أَنتَ سُبحَانَکَ اًِنٍّی کُنتُ مِنَ الظَّالمِیِنَ  فَاستَجَبنَا لَهُ وَ نَجَّینَاهُ مِنَ الغَمٍّ، وَکَذَلِکَ نُنجِی المُؤمِنِینَ».
یکى از اطرافیان امام خمینی; مى‌نویسد؛ یکى از بارزترین صفات روحى امام;، اطمینان‌خاطر است و همه کسانى که امام; را درک کرده‌اند، مى‌دانند که در تمام فراز و نشیب‌ها و سختی‌هاى زندگى خود، حتى یک لحظه دچار اضطراب و تزلزل نگردیده است و همیشه جازم و مصمّم بوده، چه در حوادث قبل از انقلاب و چه بعد از آن ... امام; را [در عصر طاغوت] مى‌خواهند به سوى تهران حرکت دهند، یاران در کنار ماشین گریه مى‌کنند؛ ولى آنان را دعوت به صبر مى‌کند. این سخن خودشان است که: در بین راه قم و تهران ناگهان ماشین از جاده اصلى منحرف شد به خاکى و من یقین کردم که مى‌خواهند مرا بکشند، ولى مجدداً ماشین به جاده اصلى بازگشت. من در خود مراجعه کردم و دیدم هیچ تغییرى در من حاصل نشده است.

 

ارسال دیدگاه شما

عنوان صفحه‌ها
30 شماره آخر
بالای صفحه