روزنامه کائنات
1

صفحه اول

۱۴۰۰ سه شنبه ۱۷ فروردين - شماره 3871

قاتلی در میان جمع

 دکتر همایون حسینیان- قتل های خانوادگی حاصل کنش ها، واکنش ها، رفتارها و برخوردهای فردی است که عجولانه و بی منطق دست به جنایت می زند و معتقد است تنها و بهترین راه ممکن را انجام داده است. در واقع او به شخصه برای سرنوشت یک یا چند نفر تصمیم گرفته است.
موضوع پیش بینی کردن وقوع قتل های خانوادگی، از قبل کار دشواری است اما نباید به سادگی از کنار آن گذشت اما غالبا وقوع قتل های خانوادگی از سوی عاملان جنایت به این صورت است که فرد به مکان و زمان فکر کرده و آلت قتاله را مشخص کرده و تلاش می کند تا کمترین نشانه ای را برای وقوع قتل ها برجا بگذارد.
مشکلات اقتصادی، اجتماعی، اخلاقی، خیانت، شک و بدبینی، اختلافات مالی و عقیده ای، بیماری های روحی - روانی و استفاده از مواد مخدر و قرص های روانگردان هرکدام می توانند در بروز یک جنایت خانوادگی نقش اساسی داشته باشند
٧٠‌درصد قتل‌ها به صورت بدون برنامه‌ریزی و با توجه به تأثیرات آنی صورت می‌گیرد که یکی از مهمترین مسائلی که در جامعه به آن پرداخته نمی‌شود، موضوع مدیریت خشم است. مردم امروز به خاطر شرایط مالی، کاری و ناملایمتی‌ها دچار افسردگی شده و گاه به سمت تفریحات پرخطر و کارهای پرریسک می‌روند، حتی در برخی مواقع دست به درگیری‌هایی می‌زنند که نمی‌دانند با چه انگیزه‌ای وارد این ماجرا شده‌اند. اینجاست که شاهد اتفاقات تلخ می‌شویم .
سلامت روحی و روانی یکی از موضوعاتی است که در جامعه به آن توجه کافی نمی شود. عدم سلامت باعث می شود فرد در برابر مشکلات تحمل و درک پائینی داشته باشد و دست به هر اقدام خطرناکی بزند.برای مثال در قتل والدین به دست فرزندان شاهد هستیم که وقتی جوان خود را با دوستانش مقایسه می کند دچار سرخوردگی شده و با فشارهای روانی ایجاد شده در دست به اقداماتی خطرناک ماندد قتل یا خودکشی می زند.
 موضوع مهم دیگر، جو حاکم بر جامعه است که مردم شاد نیستند و در هر ایرانی از بین هر ٤نفر، یک‌نفر دچار افسردگی است. برای مردم فرصتی ایجاد نمی‌کنیم که شادی داشته باشند. همان‌طور که شاهد هستیم، مردم دیگر برای صحبت با هم وقت نمی‌گذارند و همین باعث به وجود آمدن سوء‌تفاهم می‌شود.
 این افراد بیشتر فشار و پیکان خشم شان بر کودکان و اقشار ضعیف و خانواده است و وقتی پیکان خشم یک نفر بر افراد ضعیف تر باشد قتل های سریالی و خانوادگی رخ می دهد، اما به طور کلی این افراد معمولا در کودکی مورد ظلم، تجاوز و سوء استفاده قرار گرفته اند و وقتی به حد و اندازه ای می رسند که فکر می کنند می توانند انتقام خود را بگیرند چرخه جنایت را تکمیل می کنند. حتی اگر افرادی هم از زیر دست آنها جان سالم به در برند و به لحاظ اجتماعی و روانشناسی مورد نظارت قرار نگیرند چرخه ادامه پیدا می کند. در بسیاری از قتل های خانوادگی، قاتل با شنیدن یک حرف یا یک خبر هرچند بی منطق و دروغ بلافاصله دست به قتل می زند در حالی که اگر فردی به لحاظ روانی طبیعی باشد ابتدا حرف را می شنود و پس از اطمینان از صحت آن برای رفع مشکل چه به لحاظ گفتمانی یا قانونی اقدام می کند. رفتارشناسان ناهنجاری ها و ناملایمات موجود در جامعه را محرکی بزرگ می دانند که اگر افراد مستعد به بزه و بیماران روانی آموزش های لازم را در موضوع کنترل خشم ندیده باشند، می توانند به مهره ای برای بروز جنایات تبدیل شوند؛ این مساله را آمارها هم تایید می کنند.
در بسیاری از این جنایات بیماری های روانی هم نقش بسزایی دارند. از این رو نمی توانیم جرم شناسی را فقط با قانون و قوانین موجود محدود کنیم. ضمن اینکه قوانین تا حدی بازدارنده هستند اما کامل و جامع نیست. از طرفی جامعه ایران جرم زاست. حمایت از فرزندان بدسرپرست و زنانی که در خانه مورد ظلم واقع می شوند نیز تا حد زیادی می تواند مانع وقوع جنایاتی چون قتل شود.
به دلیل آنکه آمارهای پرونده های کیفری محرمانه است، منتشر نمی شود. اما اخبار و گزارش هایی که به صورت پراکنده به ما می رسد نشان از آن دارد که میزان جرم و جنایت در کشور ما در حال افزایش است و جامعه ما روز به روز جرم زاتر می شود. دلیل آن هم نبود نگاه کارشناسانه در دولت، قوه قضائیه و مجلس است. در همه دستگاه ها بسیار سطحی با مسائل برخورد می شود و همین عامل باعث شده تا بازدارندگی به حداقل برسد.

 

ارسال دیدگاه شما

عنوان صفحه‌ها
30 شماره آخر
بالای صفحه