صفحه اول
در برنامه فوتبال برتر، عادل فردوسی پور تلویحا به سهم داشتن در ماجرای ندادن میزبانی به تیم ملی ایران متهم شد. در برنامه فوتبال برتر، آیتمی پخش شد که در لحظاتی سوژه اصلی آن عادل فردوسیپور مجری و تهیهکننده برنامه نود بود که واکنشی شدید را در شبکههای اجتماعی برانگیخته است؛ در این آیتم تلاش شده بود که کنفدراسیون فوتبال آسیا به عنوان یک نهاد ضدایرانی قلمداد شود و در عین حال رای مهدی تاج در انتخابات پیشین کنفدراسیون فوتبال به شیخ سلمان (رئیس بحرینی AFC) زیر سوال برود. نکته قابل بحث آیتم یاد شده، کنایه تندی بود که تلویحا علیه عادل فردوسیپور به زبان آمد؛ گوینده این آیتم در یک چهارم پایانی این گزارش ویدئویی با اشاره به ضدایرانی بودن کنفدراسیون فوتبال آسیا و با اشاره به اینکه آنها میخواستند مردم ایران را از تماشای فینال آسیا محروم کنند، به ناگاه و روی تصویری که گزارش اینستاگرامی بازی پرسپولیس و اولسان هیوندای را نشان میداد، گفت: «متاسفانه بعضیها که ادعای وطن پرستی دارند، در این تلاش شرمآور سهم مهمی را ایفا میکنند!» یک ضربالمثل فارسی هست که میگوید: «از دل برود هر آنکه از دیده برفت»؛ چهبسا اشاره درستی باشد، اما کامل و همیشگی نیست و همهجا صدق نمیکند. شاید یکی از تازهترین مثالهای نقضش مربوط به عادل فردوسیپور باشد؛ گزارشگر محبوب فوتبال و مجری نود که دو سال پیش برنامهاش به دلایل نامعلوم به محاق رفت. در این ۷۰۰ روز عادل ویترین و تریبون نداشت، اما فراموش هم نشد. شمار جایزههایی که او گرفت کم نبود و نیز ترفیع و تشویقشدنهایش نزد مردم نشان داد گاهی حتی ارج و قرب غایبان بیشتر هم میشود. پیش از این آخرین بهانه برای یادآوری فردوسیپور، دعوت از او برای داوری در جشنواره فیلمهای ورزشی در ایتالیا است. قبل از آن چه؟ شاید دعوت از عادل برای گزارش فینال لیگ قهرمانان آسیا روی صفحه اینستاگرامی AFC. این اتفاق در آخرین روزهای پاییز رخ داد، اما کنفدراسیون توانست یک سونامی عضوگیری در بخش فارسیاش راهبیندازد، بهطوریکه هنوز بیش از دو میلیون و ۳۰۰ هزار نفر این صفحه را دنبال میکنند. جالب است که ما در حالحاضر به هزار دلیل در اوج خصومت با AFC هستیم. همین چند روز پیش کنفدراسیون همه میزبانیهای باشگاهی و ملی را از فوتبال ایران گرفت. با این حال بیش از دو میلیون ایرانی همچنان درحال پیگیری اخبار این صفحه هستند. گویا اغیار، قدر سرمایههای ما را بیشتر از خودمان میدانند. قبل از همه اینها هم فردوسیپور جایزه ویژه دانشآموختگان دانشگاه صنعتیشریف را دریافت کرد. همانجا بود که حرفهایش سوءتفاهم مهاجرت را بهوجود آورد، اما او بعدا گفت هرگز ایران را ترک نخواهد کرد و میبینید که هنوز هم مانده است. او هست و کار نمیکند، مثل چراغی که باشد و روشن نشود، آبی که محبوس در کوزه، کامی را تر نکند. آش آنقدر شور شده که محمدرضا احمدی، از جمله محافظهکارترین کارمندان صداوسیما هم اخیرا در اظهاراتی از سپردهشدن گزارش مسابقات مهم فوتبال به نیروهای بیتجربه ابراز گلایه کرده است، اما هنوز کسی نمیداند چرا باتجربهترین و محبوبترین نیروی این حوزه به همکاری دعوت نمیشود. معاون جدید سیما هم در اولین نشست خبریاش اگرچه بازگشت برنامه نود را غیرمحتمل ندانست، اما پیشاپیش آب پاکی را روی دست مردم ریخت و گفت: «انتخاب مجری برنامه با خود شبکه سه خواهد بود.» این گلایهها حالا به ترجیعبند همه بحثهای دو سال اخیر تبدیل شده و هرچه بیشتر گفته شود، حکم تکرار مکررات را خواهد داشت. اصل مطلب همان است که ابتدا گفته شد؛ اینکه میشود از نگاه مردم تبعید شوی، اما از قلب آنها نه. اتفاقی که امروز برای فردوسیپور رخ داده از همین جنس است. او پاداش سلامت کاریاش را از مردمی میگیرد که فراموشش نکردهاند و هنوز به هر بهانه یادش میکنند. صد البته در کار او هم ایراد بود، کموکاست وجود داشت، اما برآیند همه نقاط ضعف و قوت عادل در رسانه به اینجا انجامیده که مردم دوستش دارند و جای خالیاش را با هیچکس دیگر پر نمیبینند. کاش آنقدر که در این مدت دیگران از مجری نود یاد کردند، عادل مورد تفقد سازمانی قرار میگرفت که بیست سال از بهترین دوران عمرش را آنجا صرف کرد. هنوز هم دیر نشده است.