جامعه
محمد ایزدی - جامعه ما جامعهای در حال تحول و در گذر اجتماعی است و تحولات در ساختارهای اجتماعی آن اتفاق میافتد و چیزی که در تحولات ساختاری از آن غفلت شده است و بحثی برای رشد آن نیست خود بشر و انسان جامعه ماست به عنوان عنصری که عامل زیست جامعه است و باید محور باشد. در واقع نگاه انسان محور به حوزه اجتماعی زندگی در جامعه ما مقداری آسیب دیده به این علت الان در جامعه یک جابجایی و تحولات روی داده و ولی عنصر اصلی که که آدم است باقی مانده و هیچ رشدی برای آن تعریف نشده است.این برمی گردد به نگاه ما به تحولات جامعه و مسیر گذار از سنت به مدرنیته که ما نه مدرن و نه سنتی هستیم و این وسط بی هویتی اجتماعی شاید برای بخشی از جامعه ما ناخواسته شکل گرفته است. نبود انواع عدالت در نظام اجتماعی موجب بی اخلاقی و به نوعی کج اخلاقی میشود زیرا اصل عدالت به معنای فرصت های برابر است است و عدالت توزیعی بمنظور چرخش این فرصت هاست. در مجموع سه مورد مهم در شکل گیری افول اخلاق در نظام اجتماعی نقش دارد که آن عوامل شامل لقمههای حرام، نبود عدالت و آزادی و احساس امنیت است. تظاهر، ریا، دورویی و دروغ یکی از مهمترین موارد آن این است که باید برای پذیرفته شدن در هر مکانی و پیش هر شخصی نقاب خاصی بزنی زیرا در غیر این صورت پذیرفته نمیشود. گسترش برخی ناهنجاری ها از جمله فریب، تقلب، تظاهر، بی اعتمادی، ریا، خشونت، درگیری، تهمت، دروغ، حسادت، خودخواهی، قانون گریزی، زیر پا گذاشتن حقوق دیگران مبین افول اخلاقی در جامعه است که این بیماری را باید جدی گرفت. زندگی در جامعه بدون در نظر گرفتن اجتماع و مناسبات اجتماعی قابل تصور نیست و به همین دلیل انسان عصر حاضر، بدون ارتباط با دیگران قادر به برآوردن نیازهایش نخواهد شد و برای برقراری ارتباطی معقول و با در نظر گرفتن منافع طرفین، نیازمند داشتن اخلاق است. از سویی با توجه به اینکه امروزه اخلاق، گمشده جوامع بشری است به تاکید کارشناسان اگر بخواهیم آسیبهای اجتماعی از جامعه رخت بربندند باید اخلاق را در جامعه رواج دهیم زیرا جامعه بدون اخلاق راه به جایی نخواهد برد. اگر دروغ گویی، ریا، تهمت و هزاران کج اخلاقی در جامعه رواج یابد آن جامعه دچار افول اخلاقی میشود و در مقابل اگر صداقت، شفافیت و احترام و …از دغدغههای جامعه باشد، در این صورت اخلاق، امنیت و اعتماد در جامعه به وجود میآید. اتفاقات و حوادثی که گاه گاهی در فضای حقیقی و مجازی جامعه ظهور و بروز پیدا میکند نشان از وجود بد اخلاقیها و به نوعی افول و سقوط اخلاق در جامعه دارد که مصداق آن را میتوان در خشونتها، درگیریها، توهین، تهمتها، ریا و دروغ، تجاوز به حریم خصوصی افراد عنوان کرد. بسیاری از جامعه شناسان و روانشناسان اجتماعی با تاکید بر لزوم جاری سازی ارزشهای اخلاقی در جامعه معتقدند که اخلاق در جامعه با مشکلاتی روبرو شده و تهمت، دروغ و منفعت طلبی جایگزین ارزشهای نیک اخلاقی شده است. در این میان نظارت به ۲ دسته درونی و بیرونی تقسیم میشود. نظارت درونی همان است که به آن وجدان گفته میشود و در فرآیند رشد ایجاد شده تا کار خوب و بد از هم تشخیص داده شود و در سیر تکاملی انسانها وجود دارد و عاملی بازدارنده برای ارتکاب جرم است. این نظارت درونی به آن بر میگردد که افراد بدانند که چه برداشتی از خود دارند و چه ارزش واحترامی برای خود قائل هستند و در مجموع چقدر خود را توانمند، ایده آل، مطلوب و دارای صفت مثبت میدانند.مفاهیم خودپندار و عزت نفس در اینجا مطرح میشود و اقعیت آن است که امروزه خودپنداری آدمهای جامعه خیلی جالب نیست. نظارت ببرونی به سیستمهای نظارتی و نقش پلیس، قوه قضائیه، خانوادهها و آموزش و پرورش بر می گردد که بطور مستقیم و غیرمستقیم به آدمها یاد میدهند که چگونه باید رفتار کنند. واقعیت آن است که آموزش و پرورش آنظور که باید و شاید در این مسیر عمل نکرده و متأسفانه از هدف خود دور افتاده و خیلی نمیتواند اصول اخلاقی را نهادینه کند و این در حالی است که این دستگاه عظیم و دیگر نهادها قرار است کارهای فرهنگی کنند و ارزش ها و هنجارها را به مردم آموزش و یاد بدهند و در مجموع جامعهای اخلاقی و ایده آل را ترویج کنند که اینگونه نیست. اگر زمانی که موضوعات و کج رفتاریهایی شامل سرقت، اختلاس، رانت خواری و … در جامعه مطرح میشود نتیجه برخورد و مجازات آنها مشخص و اجرا شود نیز در پیشگیری از بد اخلاقیها در جامعه بسیار مؤثر خواهد بود.