جامعه
مصطفی بقایی راد- همگام با پیشرفت سریع فناوریهای دیجیتال، با پیدایش تحولهای جدید در این زمینه و ظهور هوش مصنوعی در کاربردهای واقعی، انقلابی در فناوری اطلاعات (IT) رخ داده است، به طوری که بسیاری از کارها در جهان امروز، با به کارگیری ابزارها و روشهای هوشمند انجام میشود. ابزارهایی همچون دستیارهای هوشمند و سامانههای تشخیص هویت افراد، نمونههایی از محصولات هوشمند مبتنی بر هوش مصنوعی هستند که امروزه نه تنها یک کالای لوکس محسوب نمیشوند، بلکه به صورت صنعتی و عملیاتی در مقیاس بالا در سازمانها و شرکتها به کار گرفته میشود. مفهوم هوش و هوشمندی هرچند میتواند از منظرهای مختلفی مورد بررسی باشد اما وقتی آن را در مورد یک سازمان به کار میبریم، این مفهوم با دیجیتالی شدن سازمان و گذر از مرحله الکترونیکی بودن، در هم تنیده شده است. در واقع میتوان هوشمندی را دستاورد دیجیتالی شدن سازمان و تحول دیجیتال دانست که در سازمان با استفاده از فناوریهای دیجیتالی توانمند م یشود. این دگرگونی در یک سازمان و تبدیل آن به یک سازمان هوشمند نیازمند تحول در مولفه های افراد و تفکر آنها، بازطراحی فرایندها و توسعه فناوریها است. این تغییرات منجر به افزایش بهره وری، افزایش سرعت و انعطافپذیری، بهبود تجربه مشتری و ایجاد ارزش است. مسئله هوشمندسازی دولت، یک چالش اساسی در حوزه حکمرانی مدرن است که نیازمند تحلیل دقیق و جامع از جنبههای مختلف است. با ساختاردهی مسئله، روشهای انجام و کدگذاری مفهومی، میتوان به درک بهتری از چالشها و فرصتهای پیشرو دست یافت و راهکارهای مناسبی برای پیشبرد این هدف ارائه داد. بهرهگیری از تجربیات عملی و مبانی نظری قوی میتواند به دولتها در تحقق اهداف هوشمندسازی کمک کند و در نهایت منجر به بهبود کیفیت خدمات عمومی و ارتقای کارایی و شفافیت در عملکرد دولتها شود. این مفهوم به معنای بهرهگیری از فناوریهای اطلاعات و ارتباطات به منظور بهبود فرآیندها و خدمات دولتی است. در این مسیر، دولتها با چالشهای متعددی از جمله مقاومت در برابر تغییر، مسائل امنیتی و حریم خصوصی، و نیاز به سرمایهگذاریهای قابل توجه مواجه هستند.در حالی که فناوریهای نوین امکانات بینظیری برای بهبود کارایی و شفافیت در عملکرد دولتها فراهم میکنند، چالشها و موانعی نیز وجود دارد که باید با دقت مورد بررسی قرار گیرند. از این رو، ساختاردهی مسئله هوشمندسازی دولت به صورت جامع و دقیق ضروری است. این فرایند نه تنها به شناسایی مشکلات موجود کمک میکند، بلکه امکان ارزیابی دقیقتر و ارائه راهکارهای مؤثرتر را نیز فراهم میآورد. طی حدود دو دهه گذشته از استقرار فناوری اطلاعات در کشور، گامهای مختلفی در راستای الکترونیکیسازی و هوشمندسازی خدمات عمومی دولت برداشته شده است و برای هوشمندسازی و دیجیتالیسازی تعاریف و مشخصاتی ارائه شده است که برخی از مهمترین آنها در ادامه مرور شده است. 1- در دولت هوشمند هدف این است که همه بخشهای دولت به هم متصل شود و اطلاعات را با هم به اشتراک بگذارند و دستگاهها مبتنی بر اطلاعات به مردم خدمت رسانی کنند. 2- در دولت هوشمند مردم از بروکراسی و کاغذبازی رها میشوند و مستقیم به مسیرهای موردنیاز متصل میشوند و مدارک را استعلام میکنند و همه اطلاعاتی که از مردم نزد دستگاههای اجرایی است به اشتراک گذاشته میشود و بدون مراجعه حضوری و ارسال هرگونه مدرک مردم میتوانند در هر ساعت شبانه روز خدمات مورد نیاز را دریافت کنند و در این شرایط شاهد حکمرانی مبتنی بر داده خواهیم بود. 3- محور اصلی دولت هوشمند استفاده از فناوری اطلاعات و ارتباطات برای انجام امور دولتی و ارایه خدمات به شهروندان است. 4- برای الکترونیکی شدن یک خدمت دولتی، لازم است در سه مرحله توسعه انجام گیرد. اولین مرحله توسعه درون سازمانی است. به این معنا که هر سازمانی دادههای اختصاصی خود، ارتباطات درون سازمانی و مکاتبات اداری خود را الکترونیکی کند. در گام بعدی باید سازمانهای مختلف بتوانند با یکدیگر ارتباط برقرار کنند. گام سوم ایجاد سرویس از ترکیب خدمات سازمانهای مختلف است که باعث میشود خروجیهای محسوسی برای شهروندان ایجاد شود. اگر تمامی دستگاهها دیجیتال شوند، اما تعامل سازمانها با همدیگر وجود نداشته باشد، رسیدن به اهداف دولت الکترونیک و متعاقب آن دولت هوشمند، اساساً امکانپذیر نیست. 5- اگر دولت الکترونیک محقق شود، سطح بهرهوری و رضایتمندی افزایش یافته و مراجعات کاهش مییابد، همچنین کاهش حجم نیروهای انسانی دولت را به دنبال داشته و دسترسی مردم به خدمات در هر ساعتی از شبانه روز امکانپذیر خواهد بود.