صفحه اول
مریم صابری- اخیرا یک برنامه طنز اینترنتی با موضوع شوخی با «شاهنامه» و اسطورههایش منتشر شده؛ برنامهای که به تعبیر برخی مرزهای طنز و شوخی را رد کرده و «بیاحترامی»، «بیادبی»، «فحاشی» و «ابتذال» است. زینب موسوی که سالهاست با نام «امپراتور کوزکو» در عرصه طنز و کمدی در فضای مجازی فعالیت میکند، چند سال پیش در برنامه استندآپ کمدی «خندوانه» رامبد جوان در قاب تلویزیون قرار گرفت. حالا او در یک برنامه طنز اینترنتی، به گفته خودش، به سراغ «شوخی با اسطورههای شاهنامه و فردوسی» رفته است. مهدی تدینی، مترجم و فعال نشر در بخشی از واکنشش به این برنامه نوشته است: «توصیفِ جامعۀ آزاد فقط این نیست که بگوییم هر کس هر چه خواست بگوید. در جامعۀ آزاد هر کس هر چه بخواهد میتواند بسازد، اما در مقابل «حق مصرفکننده» هم محفوظ است؛ یعنی کسی نمیتواند بازار را محدود کند و مصرفکننده را مجبور به خرید یک کالای خاص کند. بله! هر کس میتواند هر یاوهای با هر هدفی که دوست دارد بگوید، اما گوش از آن ماست؛ چشم از آن ماست. اگر هر ریشخندی مجاز است، هر نقدی هم مجاز است. اگر میتوان گنجینههای بیهمتای مردمی را به ریشخند گرفت، ریشخندکنندۀ بهاصطلاح کمدین ــ و در حقیقت لوده ــ را هم میتوان نقد کرد. هم میتوان نقد کرد، و هم میتوان با دلیل به دیگران پیشنهاد کرد از چنین بنجلپراکنی روی گردانند. این بنجلفروشان (اگر که مأمور به تخریب نباشند) برای دیدهشدن ــ یعنی برای لایک و کامنت و فوروارد و فالووریابی ــ زبان به هر سخن توجهبرانگیزی میگشایند. اینان از همان جنس نامردمانند که به جنگل میروند و درخت صدها ساله را برای تفریح آتش میزنند. شبکههای مجازی لطف زیادی به ما کرده؛ زندگی ما را عوض کرده؛ به هر فرد رسانهای بخشیده است. همین اینستاگرام و تلگرام به من و شما کمک کرد تا سلطۀ خانمانسوز صداوسیما و بیبیسی (و مانندِ آن) را بشکنیم و از همین رهگذر جنبشی ملی و ایراندوست توانست خود را از زیر چنگالِ فرج سرکوهیها و مهدی خلجیها که به بخشی از دکورِ رسانههای ناایرانی تبدیل شده بودند، برهاند و فریاد ایران سر دهد. اما این شبکهها آفتهایی هم طبعاً دارند ــ که در این دنیا هیچ امتیاز بیعیبی یافت نمیشود. یک آفت همین دریوزگی لایک به بهای هر یاوهسرایی است. بگذارید یاوهگویان راحت باشند، چون این تضمین آزادیِ ماست؛ اما چشمها و گوشها از آن ماست. از دیوچهها روی گردانید؛ مسئول زلالی چشمانمان خود ماییم.» شیوا مقانلو، مترجم با اشاره به شهرت «کوزکو» به کلام صریحش، این برنامه را دارای «شوخیهای زشت با فردوسی و شاهنامه» عنوان کرده و آن را در راستای «برنامههای سرگرمکننده و مبتذل شبکههای اجتماعی» دانسته و آورده است: «نیتش هرچه بوده، نه خودش با این ویدئو محبوب شده، نه فردوسی منفور. اما راستش این ابتذل فکر و گفتاری، چیزی یکباره نیست، شبیه و همراستای همون گنداب اتاق فکر «عشق ابدی»ه که ظاهرا رئالیتیشوهای مبتذل مشابهش هم در راهه؛ ادامه همون فضای حاکم بر اینستاگرامه که بیمصرفترین بلاگرها رو دارای فالوئرهای میلیونی کرده. واسه چنین برنامهسازها و برنامهریزهایی، کلید موفقیت اینه: نمایش افکار جلف، گفتار جلف و رفتار جلف! پسرهای المپیاد نجوم ایران در دنیا مقام اول شدن؛ دخترهای بسکتبالیست و پاتیناژکارمون مقام آوردن. دیده شدن؟ نه! کسی فیلم زندگیشون رو میسازه؟ نه! بسازن، دیده میشه؟ نه! همین دیگه، کوزکوی نادان طبق الگوریتم عمل کرده!» اما محمد رسولی، شاهنامهپژوه در واکنشی تندتر در یک نشست ادبی خواستار برخورد با این طنزپرداز شده و اظهار کرده است: زنی که کمسوادی او از شیوه گفتار و رفتار و کردارش آشکار است و از کژراهه رفتن و کجکرداری به حکیم بزرگ ابوالقاسم فردوسی اهانت میکند، در واقع به ملت بزرگ ایران اهانت میکند.