سیاست
باز شدن پای آمریکا به قفقاز جنوبی با واگذاری حق توسعه و کنترل این شاهراه به آن، اقدامی هدفمند و هوشمند از جانب آذربایجان و ترکیه با هدف رفع موانع موجود و دور زدن مخالفتها نسبت به احداث آن، به ویژه از جانب ایران است که از این به بعد در صورت مخالفت عملی با احداث این کریدور، دیگر طرف آن نه آذربایجان و نه ترکیه، بلکه آمریکاست و همین هم مواجهه با این ابرچالش امنیتی و ژئوپلیتیک را بسیار دشوار و پرمخاطره میکند. در کل، حضور اقتصادی آمریکا در قفقاز جنوبی با ابعاد ژئوپلیتیک و ژئواکونومیک معمولا پیوستهای امنیتی و نظامی هم به همراه خود دارد. نباید از نظر دور داشت که احداث کریدور زنگه زور با مشارکت آمریکا جلوهای دیگر از «جنگ کریدورها» از خاورمیانه و خلیج فارس تا قفقاز و آسیای مرکزی است که یکی از اهداف اصلی آن کنار گذاشتن ایران، چین و روسیه از این مسیرهاست. نامعادله ایران، زنگزور و ترامپ توافق ارمنستان و آذربایجان با میانجیگری آمریکا بر سر کریدور زنگزور و نامگذاری این مسیر به نام ترامپ زنگ خطر برای تهران را به صدا درآورده است. توافق اخیر میان ارمنستان و جمهوری آذربایجان با میانجیگری آمریکا با به رسمیت شناختن کریدور زنگزور به عنوان بخش کلیدی توافق صلح شکل گرفت. بر اساس گزارشها، ارمنستان موافقت کرده است که حقوق انحصاری مدیریت این کریدور را برای ۹۹ سال به ایالات متحده واگذار کند. دونالد ترامپ این مسیر را «مسیر ترامپ برای صلح و شکوفایی جهانی» نامید و ادعا کرد که این نامگذاری به افتخار او صورت گرفته، هرچند او شخصاً چنین درخواستی نکرده بود. این کریدور که اکنون با عنوان «زنگزور فرامرزی» شناخته میشود، مسیری است که آذربایجان را به نخجوان متصل میکند و از خاک ارمنستان میگذرد. اما برخلاف مسیرهای معمول، این گذرگاه تحت حاکمیت کامل ارمنستان نخواهد بود، بلکه تحت نظارت بینالمللی یا منطقهای اداره میشود. ویژگیهای کریدور فرامرزی منطبق بر تجارب گذشته کریدور فرامرزی معافیت از قوانین گمرکی و مرزی ارمنستان و امکان عبور آزادانه خودروها و قطارها بدون توقف و بازرسی را در پی دارد.پیشتر مدل کریدور فرامرزی در مدلهای تاریخی مانند کریدور سوالکی (لهستان-لیتوانی)، کریدور برلین (جنگ سرد)، و کریدور لاچین (قرهباغ) سابقه دارد.اتصال جهان ترکیهزبان از ترکیه تا آسیای مرکزی، بدون نیاز به عبور از ایران، تضعیف نفوذ روسیه و ایران در قفقاز و تکمیل حلقه فشار استراتژیک در شمال ایران همراه با کریدور میانی (Middle Corridor) و حضور ناتو از پیامدهای طرح صلح اخیر است. تفاوت نسخه فرامرزی با مدل تحت حاکمیت ارمنستان در حالت عادی، ارمنستان کنترل گمرک و امنیت مسیر را در اختیار دارد، اما در مدل فرامرزی، این کریدور به یک گذرگاه کاملاً خارج از کنترل ایروان تبدیل میشود که تنها مالکیت زمین آن با ارمنستان است. منطبق بر از اظهار نظر کارشناسان این پروژه بخشی از یک برنامه گستردهتر برای محدود کردن نقش ایران در منطقه است. در بعد اقتصادی کاهش درآمدهای ترانزیتی و حذف ایران از مسیرهای تجاری را در پی دارد، از منظر جغرافیای سیاسی، عامل محدود کردن دسترسی ایران به همسایگان و بازارهای منطقه است.در زمینه امنیتی به افزایش حضور ناتو و متحدان آمریکا در مرزهای شمالی ایران منجر میشود و در بخش سیاسی جلب حمایت کشورهای همسایه برای محورهای ضدایرانی را در پی دارد.این توافق در کنار پروژههای دیگر مانند خطوط لوله انرژی دورزننده ایران، نشاندهنده تلاش آمریکا و متحدانش برای کاهش نقش راهبردی ایران در منطقه است. اهداف پشت کریدور زنگزور چه هستند؟ صابر گل عنبری، کارشناس مسائل منطقه در یادداشتی نوشت:پس از تحولات سترگ خاورمیانه و خلیج فارس در سالیان اخیر، اکنون بخشی دیگر از محیط امنیتی پیرامونی ایران در شمال غربی در قفقاز جنوبی در آستانه دگرگونی سهمگینی است که آن را میتوان اختناق ژئوپلیتیک ایران در این منطقه و چه بسا پرپیامدتر از گسترش پیمان ابراهیم در جنوب ایران پنداشت. چنین تحولی امروز با پیمان صلحی که قرار است در کاخ سفید با میزبانی ترامپ میان الهام علییف رئیس جمهور آذربایجان و نیکول پاشینیان نخست وزیر ارمنستان امضا شود، کلید میخورد. رکن پیمان صلح در قفقاز جنوبی که مشوق مداخله آمریکا و جمع کردن دو طرف آذربایجانی و ارمنستانی بوده است، احداث کریدوری صرف نظر از نام آن چه زنگه زور چه جاده ترامپ به طول 43 کیلومتر در امتداد مرز ایران و ارمنستان و واگذاری حق توسعه و کنترل آن به آمریکا به مدت ۹۹ سال است. اما باز شدن پای آمریکا به قفقاز جنوبی با واگذاری حق توسعه و کنترل این شاهراه به آن، اقدامی هدفمند و هوشمند از جانب آذربایجان و ترکیه با هدف رفع موانع موجود و دور زدن مخالفتها نسبت به احداث آن، به ویژه از جانب ایران است که از این به بعد در صورت مخالفت عملی با احداث این کریدور، دیگر طرف آن نه آذربایجان و نه ترکیه، بلکه آمریکاست و همین هم مواجهه با این ابرچالش امنیتی و ژئوپلیتیک را بسیار دشوار و پرمخاطره میکند. در کل، حضور اقتصادی آمریکا در قفقاز جنوبی با ابعاد ژئوپلیتیک و ژئواکونومیک معمولا پیوستهای امنیتی و نظامی هم به همراه خود دارد. در همین راستا هم نباید از نظر دور داشت که احداث کریدور زنگه زور با مشارکت آمریکا جلوهای دیگر از «جنگ کریدورها» از خاورمیانه و خلیج فارس تا قفقاز و آسیای مرکزی است که یکی از اهداف اصلی آن کنار گذاشتن ایران، چین و روسیه از این مسیرهاست. همین پیمان صلح و توافقنامههای دیگر نشان میدهد که اقتصاد و رقابتهای اقتصادی موتور محرکه منازعات ژئوپلیتیک دنیا به ویژه در منطقه است و در این میان قدرتها و کشورهایی در مواجهه با ابرچالشهای امنیتی و ژئوپلیتیک موفقتر هستند که اقتصاد اولویت نخست سیاست داخلی و خارجی آنهاست. اکنون ترامپ با امضای پیمان صلح میان آذربایجان و ارمنستان میخواهد هم «پز صلحطلبی» بدهد و هم با مدیریت کریدوری مهم در قفقاز جنوبی، منافع اقتصادی جدیدی برای شرکتهای آمریکایی در این منطقه تامین کرده و نیز مسیری را برای ورود امنیتی بدون جنگ و دردسر برای آمریکا و ناتو به منطقه حساس قفقاز باز کند. در همین حال هم با این کار سیاست فشار حداکثری علیه ایران را به مرزهای شمال غربی گسترش داده و عملا با کنترل مرز ارمنستان با ایران میخواهد این مسیر ارتباطی و مزیت راهبردی را از ایران گرفته و دسترسی زمینی و تجاریاش به اروپا و روسیه را بسیار محدود کند و نقشآفرینی تهران در این منطقه و کریدورهای آن را کاهش دهد. روسیه نیز که در مرزهای غربی خود از بیش از دو سال و نیم پیش درگیر جنگ برای دفع حضور ناتو است، عملا با این پیمان صلح و «جاده ترامپ»(در صورت اجرا)، در محیط پیرامونی خود در مرزهای شمالی، بدون هیچ درگیری و جنگی عرصه را به آمریکا و ناتو دستکم برای چند دهه باخته و در محاصرهای استراتژیک قرار خواهد گرفت که در آینده نیز نظر به اهمیت این شاهراه تا آسیای مرکزی نیز گسترش خواهد یافت.