صفر تا صد حقابه ایران از هیرمند
مدتی است داستان حقابه ایران از هیرمند ، خشک شدن سیستان و درگیرهای مرزی در خبرها به گوش میرسد . عدهای از قرارداد حقابه ایران از هیرمند میگویند و دستهای این پرسش را دارند که چرا تا به حال این قرارداد اجرا میشده و اکنون اجرا نمیشود.
رودخانههای هیرمند به همراه خاشرود، فراه، هاروترود، شوررود، حسینآباد و نهبندان به دریاچه هامون میریزند. رود هیرمند، از رودهای پرآب فلات ایران، اصلیترین رود در حوضه آبریز دریاچه هامون است که از بلندیهای کوههای بابا در ۴۰ کیلومتری غرب کابل از رشته کوه هندوکش در افغانستان سرچشمه میگیرد و پس از مسافت ۱۱۰۰ کیلومتر وارد دریاچه هامون میشود.
رود هیرمند یا به قول افغانستانیها دریای هلمند یک رودخانه مرزی است و همانند نیل، ارس ،اروند دانوب و .. متعلق به تنها یک کشور نیست و تابع قرادادها و رژیم بهرهبرداری بینالمللی است.
جدا شدن بخش غربی افغانستان کنونی طی معاهده ۱۸۵۷ پاریس از ایران و الحاق سرزمینهای هرات، فراه و نیمروز به امیرنشین کابل، کشور افغانستان فعلی را با فشار و نقشه انگلیسیها تشکیل داد، تا به عنوان سد و حائلی بین امپراتوری روسیه و حتی ایران با هند مستعمره باشد. طبق بند شش قرارداد ۱۸۵۷ مرزهای ایران و افغانستان باید با حکمیت انگلیسیها تعیین شود. منطقه شیعهنشین زابل و سیستان از دیرباز به ایران تعلق داشت و امکان الحاق آن به افغانستان وجود نداشت. لذا آبریزگاه نهایی رودخانه هیرمند در سیستان و خاک ایران واقع میشد. هیرمند پس از عبور از خاک افغانستان وارد سیستان و زابل میشود. بر طبق قراردادد ۱۸۵۷ بحث تعیین میزان حقابه در آن زمان نیز باید توسط انگلیسیها حل و فصل میشد.
در سال ۱۳۳۲ دولت افغانستات سد کجکی را بر روی شاخه اصلی هیرمند ساخت .سد کجکی با حجم ۱۷۵۰ میلیون متر مکعب ( ۱.۵ برابر سد مارون و ۶۵ درصد حجم سد دز) و حجم مفید ۱۱۳۴ میلیون متر مکعب (معادل ۶۰ درصد حجم مفید سد دز) است. یک سال نرمال آبی در حوزه دریایی هیرمند حدود شش میلیارد و ۵۰۰ میلیون مترمکعب آب است که متوسط دبی آن در حدود ۲۰۶ متر مکعب بر ثانیه می شود که این مقدار ۹۳ درصد آورد رودخانه دز می شود. لذا به نظر می رسد هیرمند یا هلمند –حتی در سالهای خشکسالی-در کل آورد قابل توجهی دارد. مثلا آورد رودخانه دز در خشکسالی شدید سال آبی ۸۷-۸۸-خشکترین سال آبی برابر ۳۰۱۹ میلیون متر مکعب بر ثانیه معادل ۹۶ متر مکعب بر ثانیه است، بر این اساس می توان در خشکسالی شدید برای رود هیرمند نیز به طور تقریبی ۸۰تا۹۰ متر مکعب بر ثانیه دبی پیش بینی کرد که بسیار بیشتر از ۲۶ متر مکعب بر ثانیه و ۸۵۰ میلیون متر مکعب است .لذا هیرمند حتی در خشکترین سال نیز توان تامین حقابه ایران را دارد.
البته براساس این معاهده، حقابه ایران ۲۶ متر مکعب در ثانیه آنهم در سالهای معمولی ونرمال آبی قابل ارائه است. این معاهده، سال معمولی و نرمال آبی را نیز تعریف کرده است که براساس سنجش مرکز سنجش دهراوود مشخص میشود و آن هم طوری است که یک سال نرمال آبی در حوزه دریایی هیرمند که ۶۵۰۰ میلیون متر مکعب است و حقابه ایران سالانه به ۸۲۰ میلیون مترمکعب میرسد. در ماده پنجم این معاهده، نوشته شده است که افغانستان با حفظ حقابه ایران، حق هرگونه استفاده از رود هیرمند را دارد. همچنان پیشبینی شده که ایران حق استفاده اضافه از آنچه که مشخص شده، ولو که هیرمند پرآب هم باشد را ندارد. اما در برخی سالهای سیلابی طی یک روند طبیعی آبی بیشتر از حقابه به ایران می رسید و در سالهای خشک که تقریبا آبی به ایران نمی رسید اما بالاخره در همان سالها و در برخی روزهای بارانی و پرآب رواناب حوضه میانی پس از سد کجکی –که در آن زمان از کنترل افغانستان خارج بود -به سیستان و ایران می رسید و مقداری آب ذخیره می شد.
نکته مهم اینجا این است که افغانستان به دلیل وقوع جنگهای داخلی و مشکلات بسیار توانایی توسعه کشور خود را نداشت. لذا به جز سد کجکی بر شاخه اصلی هیرمند در شمال شهر لشگرگاه ،امکان ساخت سد دیگری در پایین دست میسر نشد.
اما در سالهای اخیر در پایین دست آن و نزدیکی مرز ایران سدی دیگری به نام کمال خان به جای بند قدیمی به همین نام احداث شد . کار ساخت بند کمالخان در سال ۱۳۴۵ خورشیدی شروع شد و پس از وقفه ای طولانی در سال ۱۳۹۰ از سر گرفته شد و سرانجام در ۳ فروردین ۱۴۰۰ توسط رییس جمهور سابق افغانستان محمد اشرف غنی افتتاح شد.
این دریاچه از سه دریاچه کوچک به نامهای هامون پوزک، هامون صابری و هامون هلمندیا هیرمند تشکیل شده و هامون گود زره هم کمی دورتر از این سه و در خاک افغانستان قرار گرفتهاست. این دریاچهها در زمان فراوانی آب به هم میپیوندند و دریاچهٔ مشترک هامون، میان افغانستان و ایران را تشکیل میدهند. رودخانهٔ هیرمند شریان اصلی ورود به هامون است و رودخانههای خاشرود، فراه، هاروترود، شوررود، حسینآباد و نهبندان نیز به هامون میریزند هامون پوزک در خاک افغانستان، هامون صابری در مرز و هامون هیرمند در ایران قرار دارد. وسعت دریاچهٔ هامون در زمان پرآبی ۵٬۶۶۰ کیلومتر مربع است که از این مقدار ۳٬۸۲۰ کیلومتر مربع متعلق به ایران و بقیه متعلق به افغانستان است. با این اوصاف، دریاچهٔ هامون وابسته به رودخانهٔ هیرمند است و این وابستگی باعث شده تا هرگونه نوسانات در میزان آب آن، مشکلاتی را برای همهٔ سامانه به وجود آورد..
سد کمال خان گنجایش چندانی ندارد وتنها ۵۲ میلیون متر مکعب ظرفیت دارد. این سد از نظر ذخیره آب مشکلی برای پایین دست ایجاد نمی کند.پس مشکل چیست؟
رودخانه هیرمند پس از مسیر شمال شرقی به جنوب غربی و رود به بند کمال خان به سوی شمال متوجه می شود و در مرز بین شهرهای زرنج افغانستان و زابل ایران وارد خاک ایران می گردد و تالابهای هامون را تغذیه می کند.
سپس آب باقی مانده البته در سالهای پرآبی دوباره چرخی زده به جنوب شرقی روانه شده و مجددا وارد خاک افغانستان می شود و به تالاب گودزره تخلیه می گردد. البته خشکسالی های اخیر باعث شده است تا معمولا گودزره به جز برخی سالهای خیلی پرآب معمولا از آب بی بهره بماند و تبدیل به شوره زار شود.در اردیبهشت سال ۱۳۹۳ و با جاری شدن سیلاب از افغانستان، دریاچه هامون پس از ۱۵ سال آبگیری شد.اما این اتفاق هر سال رخ نمی دهد.پس فقط برخی سالها دریاچه های هامون بیشتر از حقابه ۸۵۰ میلیون متر مکعب دریافت می کرد و افغانستان قادر به جلوگیری از این رواناب نبود و این آبها ممکن بود برای مدتی بیش از یک سال جوابگوی نیازهای سیستان باشد.که البته همانطور که گفته شد این روانابها یا ناشی از سریز سد کجکی و یا روانابهای حوضه میانی پس از سد کجکی تا بند کمال خان و سپس تالاب هامون در خاک ایران است.
اما کاری که بند کمال خان انجام می دهد مخزن آن نیست بلکه کانالی است که آب را منحرف می کند و در سالهای پرآب و حتی فصلهای پرآب یک سال معمولی و خشک ،روانابی را که قبلا به صورت خودکار روانه ایران می شد تا چاههای نیمه و تالاب هامون آبگیری شود را از طریق این کانال به طور مستقیم راهی شوره زار گودزره می کرد این کار باعث می شود تا حتی بخش افغانی تالاب هامون نیز از آب ناشی از سیلاب بی بهره بماند.نکته مهم این است که این کانال با سیمانهای خریداری شده یا اهدا شده از کارخانه سیمان زابل ساخته شده است و این نشان از عدم برنامه ریزی درازمدت و بهره بردن از سود مقطعی در مقابل از دست دادن منافع درازمدت است.
لایحه مشارکت جامع راهبردی بین ایران و روسیه
در اولویت بررسی مجلس قرار گرفت
نمایندگان مجلس شورای اسلامی در جلسه دیروز صحن علنی مجلس شورای اسلامی در جریان رسیدگی به تقاضای تعدادی از نمایندگان برای گزارش کمیسیون امنیت و سیاست خارجی در مورد لایحه معاهده مشارکت جامع راهبردی بین جمهوری اسلامی ایران و فدراسیون روسیه، با تقاضای بررسی اولویتدار آن با ۲۰۰ رأی موافقت، ۱۵ رأی مخالف و ۶ رأی ممتنع از مجموع ۲۳۴ نماینده حاضر موافقت کردند.
پیش از این ابراهیم رضایی سخنگوی کمسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس درباره این لایحه گفته بود: این لایحه شامل ۴۷ ماده است که در سفر سال گذشته رئیسجمهور به مسکو به تأیید و امضای روسای جمهور دو کشور رسید. در این لایحه تأکید شده که رعایت اصول ۷۷، ۱۲۰ و ۱۳۹ قانون اساسی در اجرای آن الزامی است. وی افزود: در بخش ابتدایی این معاهده، ابراز علاقه به ارتقای روابط دوستانه بین دو کشور به سطحی جدید و اعطای ویژگی جامع، بلندمدت و راهبردی به آن مورد تأکید قرار گرفته است. همچنین بر تقویت مبانی حقوقی این همکاریها و اعتقاد به اینکه توسعه مشارکت جامع راهبردی به نفع منافع اساسی جمهوری اسلامی ایران و فدراسیون روسیه خواهد بود، تأکید شده است. سخنگوی کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس تصریح کرد: این همکاریها بر پایه پیوندهای عمیق تاریخی، نزدیکی فرهنگی و ارزشهای معنوی و اخلاقی دو کشور، اشتراک منافع، حسن همجواری و فرصتهای گسترده همکاری در زمینههای مختلف ازجمله سیاسی، اقتصادی، نظامی، فرهنگی، بشردوستانه و علمی فنی بنا شده است. رضایی با بیان اینکه این معاهده نیاز به تقویت همکاریها به نفع صلح و امنیت در سطوح منطقهای و جهانی را مدنظر قرار میدهد، تصریح کرد: همچنین تمایل به مشارکت در شکلگیری نظم جهانی جدید چندقطبی عادلانه و پایدار را با احترام به حاکمیت دولتها، همکاری با حسن نیت و عدممداخله در امور داخلی یکدیگر بیان میکند.