صفحه اول
علی ثابتی علامه - در دومین دوره ریاستجمهوری ترامپ، فشارهای بیسابقهای علیه ایران اعمال شده؛ از تهدید به بمباران تا پیشنهاد مذاکره مستقیم و طرح بحثبرانگیز «مدل لیبی». ترامپ در تلاش است ایران را میان پذیرش توافقی سختگیرانه یا رویارویی نظامی قرار دهد. اما تحلیلگران هشدار میدهند که این مسیر نهتنها شانس دیپلماسی را تضعیف میکند، بلکه خطر رویارویی را افزایش میدهد؛ آنهم در شرایطی که واشنگتن خود برای جنگی واقعی آماده نیست. در پی مطرح شدن اظهارات سناتور تام کاتن درباره استفاده از «مدل لیبی» بهعنوان چارچوب پیشنهادی برای مذاکره با ایران، تحلیلگران برجسته هشدار دادهاند که چنین مدلی نه تنها غیرواقعبینانه است، بلکه ممکن است عمداً برای شکست دیپلماسی طراحی شده باشد. «گریگوری برو»، تحلیلگر ارشد در گروه اوراسیا، به صراحت میگوید که ایران هرگز حاضر به پذیرش مدلی نخواهد شد که مستلزم برچیدن کامل برنامه هستهایاش باشد؛ برنامهای که نه تنها نماد استقلال فناورانه، بلکه ابزار چانهزنی استراتژیک تهران در سطح منطقهای و بینالمللی تلقی میشود. به باور برو، اگر سناتور کاتن این واقعیت را درک کرده باشد، پس طرح مدل لیبی نه برای رسیدن به توافق، بلکه بهعنوان ابزاری برای اعمال فشار شدیدتر و یا حتی توجیه اقدام نظامی مطرح شده است. نصرت الله تاجیک، دیپلمات بازنشسته، درباره اشاره نتانیاهو به مدل لیبی برای توافق با ایران، گفت: این صحبتها فقط در ذهن نتانیاهو جریان دارد و هیچ شباهتی بین وضعیت لیبی از نظر سیاسی و ژئوپلوتیکی و جغرافیایی و تاریخی با ایران وجود ندارد. لیبی یک اقدام مخفیانه در حوزهی هستهای انجام داده بود در حالیکه صنایع هستهای ایران یکی از قانونمندترین برنامههای هستهای در جهان است. در هیچ کشوری مانند ایران اقدامات هستهای طبق مصوبات سازمان ملل نیست. به نظر من هیچ شباهتی بین لیبی و ایران وجود ندارد و اتفاقی نمیافتد. ایران در شرایطی نیست که بخواهد چنین فرمولی را قبول کند؛ بنابراین ایران قصد ساخت بمب اتم هم ندارد که آنها بخواهند برخوردی مانند لیبی داشته باشند. آنها باید در خواب ببینند که ایران مانند لیبی برخورد کند و شرایط آنها را بپذیرد. از سوی دیگر، «مت داس»، مشاور سابق سیاست خارجی برنی سندرز، با لحنی قاطع تأکید میکند که ایران با درسهایی که از سرنوشت قذافی آموخته، هرگز زیر بار چنین مدل تحقیرآمیزی نخواهد رفت. به گفته او، «مدل لیبی» در واقع تلهای است برای نابودی دیپلماسی؛ چرا که هیچ کشور مستقلی، بهویژه در شرایط تهدید، داوطلبانه از اهرمهای دفاعیاش صرفنظر نمیکند. داس همچنین با اشاره به سابقه جنگطلبانه تام کاتن خاطرنشان میکند: این سناتور از ابتدا بهدنبال برخورد نظامی با ایران بوده و اکنون با طرح مدلی ناممکن، عملاً بهدنبال خنثی کردن هرگونه مسیر توافق است. «دنیس سیترونوویچ»، از تحلیلگران برجسته سیاست امنیتی هشدار داده است که در صورت تبدیل این گفتمان به موضع رسمی دولت آمریکا، احتمال رسیدن به توافق با ایران به نزدیک صفر خواهد رسید. او تأکید میکند: «ایران تنها زمانی وارد مذاکره خواهد شد که چارچوب گفتوگو، حق ادامه برنامه هستهای صلحآمیزش را به رسمیت بشناسد و تضمینهایی مشخص برای رفع تهدیدات ارائه دهد. اما اگر واشینگتن بر تعطیلی کامل این برنامه پافشاری کند، اساساً جایی برای گفتوگو باقی نخواهد ماند.» در نهایت اما ولی نصر، مشاور سابق اوباما نوشت: با اعلام علنی اینکه مذاکرات به صورت مستقیم خواهد بود، ترامپ ایران را در تنگنا قرار داد. تهران برای اینکه نشان ندهد موضعش را تغییر داده، همچنان بر غیرمستقیم بودن مذاکرات پافشاری میکند. اما در واقع، برگزاری مذاکرات مستقیم به نفع ایران است، زیرا میتواند نشاندهنده ابتکار عمل و جهتگیری باشد. او افزود: هر دو طرف مایلاند وضعیت کنونی را تغییر دهند و احتمالاً برای حفظ ظاهر، مذاکرات را به صورت غیرمستقیم آغاز خواهند کرد، اما در ادامه مستقیماً با یکدیگر وارد گفتگو خواهند شد. وی تأکید کرد: در نهایت، قالب مذاکرات کمتر از محتوای آن اهمیت خواهد داشت. سید_حسین_موسویان دبیر سابق کمیته سیاست خارجی شورایعالی امنیت ملی، هم در یادداشتی توییتری نوشت: آمریکا و ایران هر دو درباره مستقیم و غیرمستقیم بودن مذاکرات پیش رو، درست میگویند و تجربه مشابهی، پیش از این وجود داشته است. مذاکرات استانبول بدین ترتیب در زمان اوباما انجام شد که ابتدا، مذاکرات با حضور خانم اشتون شروع شد و سپس او اتاق را ترک کرد و مذاکرات مستقیم آغاز شد. به نظر میرسد در روز شنبه نیز، آقایان عباس عراقچی و استیو ویتکاف نماینده ویژه رییسجمهور آمریکا در خاورمیانه، به شکل غیرمستقیم [با میانجیگری عمان] به مدت یک تا دو ساعت گفتوگو میکنند و در صورتی که نتیجه مثبت باشد، مذاکرات مستقیم شروع خواهد شد. به نظر میرسد تهران و واشنگتن رویکرد هوشمندانهای در پیش گرفتهاند.