جامعه
الناز قلی پور- تهیدستی یا فقر به وضعیتی اطلاق میشود که فرد فاقد میزان معینی داراییهای مادی برای تامین نیازهای اساسی خود باشد. امروزه فقر، معنای گستردهتری از فقر مادی شامل عدم دسترسی به آب پاکیزه، تغذیه، خدمات بهداشتی، آموزش، پوشاک و سرپناه، استانداردهای زندگی، بیمه اجتماعی و اشتغال را در برمیگیرد. از منظر عالمان علوم اجتماعی، فقر حداقل در چهار بعد فقدان سرمایههای اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و نمادین قابل تعریف است. میان این چهار بعد اغلب نوعی توازن و همشکلی برقرار میشود؛ افرادی که درگیر فقر اقتصادی هستند، عموماً دچار طرد اجتماعی شده و سرمایهی اجتماعی را نیز از کف میدهند و همچنین در دستیابی به سرمایههای فرهنگی (با خطر سادهگویی: تحصیلات) و نمادین (پرستیژ و منزلت اجتماعی) هم با مشکل مواجه میشوند. همین رابطه کمابیش میتواند میان سایر ابعاد و وجوه سرمایههای چهارگانه و فقرِ متناظر با هر یک برقرار باشید. از دهه ۷۰ میلادی، جهان به این نتیجه رسید با برنامههای معمول مانند افزایش تولید ملی، فقر ریشه کن نمیشود. مسأله فقر از دهه ۷۰ میلادی در جهان برجسته شده است. از آن موقع با هدف فقرزدایی، تعریف رشد و توسعه عوض شد؛ اما باز هم می بینیم از ابتدای قرن جدید، سازمان ملل نخستین هدف از ۸ هدف هزاره جدید را کاهش و حذف فقر شدید و گرسنگی اعلام کرد. این برنامه بنا بود فقر مطلق را تا ۲۰۱۵ به انتها برساند اما خیلی از کشورها در اجرای آن موفق نبودند و این برنامه تحت عنوان توسعه پایدار عنوان شد و دوباره خط فقر در صدر اساس سازمانهای معتبر جهانی قرار گرفت. فقر مسأله پیچیدهای است که کل جهان الان با آن مواجه است. در کشور ما هم یکی از اهداف انقلاب توجه به مستضعفین و کاهش فقر بود. یکی از دلایلی که موفق نشدیم فقر را کاهش دهیم ساده انگاری مسأله فقر بود. فقر مسأله پیچیدهای است که سیاستگذاری و برنامهریزی برای حل آن تبحر، دانش، مدیریت قوی و بسیاری شاخصهای دیگر را نیاز دارد. با اینکه در جهان رویه مبارزه با فقر عوض شده اما در کشور ما هنوز این نگرش وجود دارد که اگر تولید ملی افزایش پیدا کند فقر خودبه خود از بین میرود؛ در حالیکه این تئوری برای کاهش یا رفع فقر، در جهان رد شده است. عوامل متعددی در ناکارآمدی سیاستهای فقرزدایی در ایران نقش داشتهاند که برخی از مهمترین آنها عبارتند از:فقدان رویکرد جامع و یکپارچه: سیاستهای فقرزدایی غالباً به صورت جزیرهای و بدون در نظر گرفتن ارتباطات متقابل بین عوامل مختلف فقر اجرا شدهاند. تمرکز بر یارانهها: اتکای بیش از حد به یارانهها به عنوان ابزار اصلی فقرزدایی، ناکارآمدی و فساد را به همراه داشته است. عدم توجه به توانمندسازی: بسیاری از برنامهها به جای تمرکز بر توانمندسازی افراد و خانوادههای فقیر، بر ارائه کمکهای موقت متمرکز بودهاند. ضعف در اجرا و نظارت: ضعف در اجرای برنامهها و عدم وجود نظارت کافی، مانع از دستیابی به نتایج مطلوب شده است. ساختارهای نهادی ناکارآمد: بروکراسی پیچیده و فساد در برخی از نهادهای متولی فقرزدایی، چالشهای قابل توجهی را ایجاد کرده است. تغییرات اقتصادی و سیاسی: تحریمهای اقتصادی و نوسانات سیاسی، ثبات برنامههای فقرزدایی را مختل کرده است. یکی از مهمترین راهکارهای فقرزدایی که در آیات قرآن بیان شده است، توزیع عادلانه ثروت عمومی جامعه است. انفال و زکات و صدقات دیگر که در اختیار نهادهای نظام سیاسی ولایی است باید برای پر کردن شکاف طبقاتی و اصلاح وضعیت اقتصادی جامعه به کار گرفته شود. خداوند به صراحت میفرماید: آنچه خدا از [دارايى] ساكنان آن قريه ها عايد پيامبرش گردانيد از آن خدا و از آن پيامبر [او] و متعلق به خويشاوندان نزديك [وى] و يتيمان و بينوايان و در راهماندگان است تا ميان توانگران شما دست به دست نگردد و آنچه را فرستاده [او] به شما داد آن را بگيريد و از آنچه شما را باز داشت بازايستيد و از خدا پروا بداريد كه خدا سخت كيفر است. (حشر، آیه 7) در این آیه به صراحت هدف و فلسفه مصادره اموال به نفع نظام سیاسی ولایی را مدیریت و توزیع عادلانه اموال و بهره مندی عمومی دانسته است؛ زیرا از آنجا که برخی از اقشار جامعه از دسترسی به ثروت محروم هستند، نظام سیاسی با استفاده از اموال عمومی باید کاری کند تا ثروت و سرمایه به گونهای در گردش آید که همگان از جمله اقشار محروم و فقیر از آن بهرهمند شوند و آن را سرمایه کار و اشتغال خویش سازند. استفاده از سرمایه و ثروت عمومی جامعه باید به گونهای باشد که اشتغال زا باشد و فقیر و محروم را به توانایی مالی برساند که نیازهای خویش را برطرف کند. به نظر میرسد که این ثروت باید به گونهای هزینه شود که گردش ثروت در میان اقشار را به شکل عادلانه فراهم آورد. در حقیقت توزیع ثروت برای رسیدن به یک تعادل و عدالتی فراگیر است که همگان میتوانند در یک محیط مناسب به دور از فقر زندگی کنند و شکاف طبقاتی کاهش یابد.