جامعه
همایون غفوری- طول عمر عدالت، به میزان طول عمر آفرینش انسان است؛ چرا که حسن ذاتی عدالت از روز اول خلقت برای بشر قابل درک بود؛ به همین سبب، یکی از آرزوهای بشر در طول تاریخ، تحقق مفهوم اصیل و شیرین عدالت در زندگی انسانها و جامعه بوده است. همة نخبگان فکری، صاحبان اندیشه و ادیان الاهی بهویژه دین اسلام، بر تحقق عدالت در همة ابعاد زندگی تأکید فراوان دارند؛ امّا هیچ¬گاه بین نخبگان و مکاتب فکری در مفهوم عدالت، روش¬ها، و راه¬های تحقق آن، توافقی حاصل نشده است. براساس منابع موجود، افلاطون و ارسطو از نخستین اندیشهورانی بودند که دربارة عدالت، و راه های تحقق آن در جامعه، آثاری از خود بر جای گذاشتند. افلاطون بر پایة نظریة «مُثُل» عدالت را آن می داند که هرکس در هر طبقه ای قرار دارد بهکار و وظیفة آن طبقه مشغول باشد. وی برابری میان طبقات گوناگون جامعه را لازم نمی-داند؛ امّا در هر طبقه، برابری میان افراد آن طبقه را عادلانه می¬شمارد. ارسطو، شاگرد افلاطون، عدالت را رفتاری برابر با افراد برابر، و رفتاری نابرابر با افراد نابرابر می داند. افراد بشر در دنیا به حسب خلقت خودشان و به حسب فعالیت هایی که می کنند و استعدادهایی که از خود نشان می دهند، استحقاق هایی پیدا می کنند. عدالت عبارت است از اینکه آن استحقاق و آن حقی که هر بشری به موجب خلقت خودش و به موجب کار و فعالیت خودش به دست آورده، به او داده شود، نقطه مقابل ظلم است که آنچه را که فرد استحقاق دارد به او ندهند و از او بگیرند و نقطه مقابل تبعیض است که دو فرد که در شرایط مساوی قرار دارند، موهبتی را از یکی دریغ بدارند و از دیگری دریغ ندارند. بنابراین عدالت یک جاذبه فطری است که همه ما در پی دستیابی به آن هستیم اما از شعار تا عمل فرسنگ ها فاصله است و بشر تا دستیابی به عدالت واقعی قرن ها فاصله دارد. عدالت انواع و اقسام گوناگون دارد، از عدالت در برخورد میان فرزندان تا اجتماع و حتی اقتصاد. اما مفهوم اخیر»عدالت اقتصادی» با پیچیدگی های فراوانی همراه است. برخی بر این عقیده اند که اکثر نظام های سیاسی جهان بر مبنای اصول اقتصادی شکل گرفته اند و با شعار دسترسی به عدالت اقتصادی اهداف خویش را دنبال می کنند. عدالت اقتصادی مراعات حقوق اقتصادی افراد در حوزه رفتارها و روابط اقتصادی است. واژه عدالت یکی از عمدهترین ارزشهای معنوی در طول تاریخ تمدن بشری است؛ که در سطح مباحث نظری از گذشته دور تاکنون مورد توجه ویژه اندیشهوران اقتصادی بوده است. دست نامرئی آدام اسمیت و عدم دخالت دولت و نظریههای اقتصاد رفاه در اقتصاد آزاد و الغای مالکیت خصوصی ابزار تولید (سرمایه) در اندیشه سوسیالیزم، همواره بیانگر دغدغه متفکران اقتصادی دربارهی عدالت اقتصادی است. با این وجود، از منابعی که در مورد عدالت نوشتهاند، برمیآید، نخستین اندیشهوری که قبل از اسلام درباره عدالت، گفتار منسجمی دارد، افلاطون است. عدالت، مخصوصا عدالت اقتصادی، ویژگی بسیار مهم دولت اسلامی است و در کنار تقوا، شاخص جامعه اسلامی بهشمار میرود. عدالت اقتصادی یعنی مراعات حقوق اقتصادی افراد در حوزه رفتارها و روابط اقتصادی. امروزه برای عدالت اقتصادی گاهی از عدالت اجتماعی نیز استفاده میشود. عدالت اقتصادی علاوهبر اجتماع، شخص را نیز متاثر میکند؛ که دربرگیرنده آن اصول اخلاقی است که هدایتگر ما در طرحهای اقتصادی است. این طرحها تعیین میکند که چگونه هر فردی برای زندگی کسب معاش کند، کالا و خدمات را با دیگران مبادله کند و یا چگونه قرارداد ببندد. هدف نهایی عدالت اقتصادی این است که به هر شخصی اختیار دهد که بهطور خلاقانه در کارهای نامعینی ماورای اقتصاد یعنی کارهای ذهنی و روحی بهکار گماشته شود. علیرغم آنکه همه فرهنگها و مکاتب، خواهان عدالت اقتصادی و مدافع آن هستند، ولی دین مقدس اسلام، آنگونه که معصومین (علیهالسّلام) بهحق زبانِ گویا و مجری صادق آن بودهاند، خاستگاهها، پیامدها و اهداف خاص خود را دارد. در اندیشه اسلامی، عدالت اقتصادی مصداقی از عدالت در معنای وسیع آن است. اندیشمندان اسلامی، عدالت را توازن، تعادل، تساوی، رعایت استحقاقها و رعایت حقوق افراد دانستهاند. سید قطب، عدالت را مساوات عام انسانی میداند که تعادل همه ارزشها از جمله ارزش اقتصادی را در نظر دارد و این مساوات، بهطور دقیق با همه شرایط و مقتضیات سازش دارد.