روزنامه کائنات
1

صفحه اول

۱۴۰۳ چهارشنبه ۲ آبان - شماره 4699

به بهانه «هفتصدمین سالگرد درگذشت مارکو پولو» برگزار شد

مراسم «بیست‌وچهارمین هفته زبان ایتالیایی در جهان» در سفارت ایتالیا


  به مناسبت هفته زبان ایتالیایی در اقامتگاه سفیر ایتالیا در تهران برنامه‌ای با عنوان سفرهای مارکوپولو به ایران برگزار شد. نمایشگاهی از عکسهای زیبای اصلان ارفع ، و اکران مستند خاطره‌انگیزی از شهرها و مناطق بازدید شده توسط مارکوپولو ، ساخته شده با همکاری سفارت ایتالیا و مدرسه ایتالیایی پیترو دلا واله و میزگرد تعامل فرهنگ و تمدن شبه جزیره ایتالیا و ایران در قرن سیزدهم از برنامه‌های این روز خاص بودند .
«مارکو» در سال ۱۲۵۴ در «ونیز» ایتالیا در یک خانواده بازرگان به دنیا آمده بود. شش ساله بود که پدر و عمویش «مافیو» و «نیکیلو» عازم منطقه دریای سیاه شدند تا تجارت کنند که وقوع جنگ در منطقه باعث شد مسیر خود را تغییر دهند و سر از چین درآورند. آنان هنگامی به ونیز بازگشتند که مارکو ۱۵ ساله بود و بر دو زبان دیگر مسلط شده بود. دو سال بعد این دو برادر تاجر «مارکو» را که مادرش فوت شده بود در سفر تازه با خود بردند و این بار مقصد آنان چین و دربار خان بزرگ مغول بود.
اعضای این هیات پس از رسیدن به تبریز تصمیم به ادامه سفر از طریق دریا گرفتند و عازم هرمز از مسیر کرمان شدند،اما در هرمز با مشاهده وضعیت کشتی های موجود از سفر دریایی منصرف و به کرمان بازگشتند و از مسیر هرات،بلخ و بدخشان، یارقند، ختن، لوپ نور و دشت گبی خود را به چین و دربار قوبیلای خان مغول رساندند.
«مارکو» به دلیل تسلط بر چند زبان و استعداد و هوش فراوان مورد توجه خان بزرگ (خان خانان) قرار گرفت و سالها در دربار او بود و حتی از جانب وی به سفارت به مناطق دیگر آسیا اعزام شد و با دانش، فنون و هنر شرق آشنا گردید و دارای ثروت قابل توجهی هم شد و چون بیم داشت که خان سالخورده فوت شود و او نتواند این ثروت را با خود به ایتالیا منتقل کند، از خان اجازه بازگشت موقت گرفت و خان هم از فرصت استفاده کرد و از او خواست که خانزاده خانم «کوکاچین» را تا ایران بدرقه کند و او را به ارغون - ایلخان مغول ایران برساند که از وی همسر خواسته است. «مارکو» با این خانزاده خانم مغول از راه دریا به ایران آمد. دو سال در راه بود و هنگام ورود به ایران شنید که ارغون درگذشته است که غازان پسر و جانشین ارغون به جای پدرش با خانزاده خانم «کوکاچین» ازدواج کرد. خان بزرگ سکه ویژه ای به «مارکو» داده بود که به منزله «گذرنامه» او بود و با این گذرنامه موفق به رساندن خود و ثروتش به «ونیز» شد.

ارسال دیدگاه شما

عنوان صفحه‌ها
30 شماره آخر
بالای صفحه