صفحه اول
مجدالدین نیکرو- از مهمترین عواملی که وفاق، همدلی، همکاری و وحدت ماههای قبل و پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران را به تدریج تضعیف کرد و از بین برد، در پیش گرفتن سیاستهای نفی، طرد و حذف و بروز و تشدید تضادها و تعارضهای ناشی از آن بود. این تضادها و تعارضها و شیوههای برخورد با آنها از مهمترین موانع توسعه و پیشرفت جامعه در سالهای بعد گردید. دامنه تضادها و اختلافها تنها محدود به تنشهای سیاسی بین حکومت و جناحهای سیاسی نگردید، بلکه امور اقتصادی، فرهنگی، اخلاقی و ارزشی را از فرد و خانواده گرفته تا سطوح مدیریتی جامعه در برگرفت و حتی بر روابط خارجی آثار گستردهای بر جای گذاشت و موجب تهدیدات و واکنشهای زیان بار،گسترده و حاد گردید. رئیس جمهوری محترم با شعار وفاق ملی در انتخابات پیروز شد و این شعار را مهمترین وجهه دولت خود و در نتیجه عنوانی برای دولت چهاردهم ساخت. این روزها سیاستمداران و فعالان مدنی زیادی در فضای رسانه ای از معنای این مفهوم می پرسند یا برای آن ملاک تعیین می کنند. برخی هم خواستار تدوین نظریه ای در این باب هستند. این روزها کلیدواژه «وفاق» به یکی از پربسامدترین واژههای سیاسی کشور بدل شده است. رئیسجمهور منتخب مردم با انتخاب عنوان «دولت وفاق» تلاش کرده است خود را فراتر از جناحبندیهای موسوم سیاسی کشور نشان دهد. تعبیر دولت وفاق مدنظر او البته مفهومی مبهم است که نیازمند تعریف ابعاد آن است، اما آنچه در قالب بستن اعضای کابینه ظهور پیدا کرد، استفاده از چهرههایی متفاوت از جناحهای سیاسی گوناگون کشور است. کابینهای که در آن افراد با گرایشهای سیاسی متفاوت در کنار هم قرار گرفتهاند تا بر مشکلات کشور فائق آیند. هر اندازه بيشتر از عمر دولت چهاردهم ميگذرد، ابهامات درباره مفهوم و معناي وفاق نيز بيشتر ميشود. هر طيف سياسي و فكري در ايران از ظن خود، معناي اين واژه را تفسير كرده و براي آن معنا ارائه ميكند. براي اصولگرايان، وفاق به معناي تشكيل شركت سهامي عام است كه در آن هر طيفي، بايد سهم خاص خود را برداشت كند و اگر اين گونه نشود در زمره خاسران خواهند بود! شايد به همين دليل باشد كه طيفهاي راديكال جناح راست از دولت گلايه ميكنند كه چرا به اندازه نواصولگرايان و اصولگرايان ميانه از دولت بهره نداشتهاند! براي ساير طيفهاي ميانه و نحلههاي مختلف هم وفاق از منظر معناشناسي، تعاريف خاص خود را دارد. در يك چنين شرايطي لازم است موضوع وفاق از منظر آكادميك و پديدارشناسانه نيز مورد ارزيابي قرار بگيرد. مهمتر از آن ضروري است كه بدانيم رييسجمهور درباره وفاق چگونه ميانديشد و چه تعريفي از وفاق دارد؟ منظور پزشکیان از وفاق که متواتر گفتهاند این است که اگر دست به دست هم ندهیم و به مشکلات نگاه واحد پیدا نکنیم نمیتوانیم بر آنها غلبه کنیم. همسویی نگاهها و بسیج امکانات از مسیر همدلی و همفهمی میگذرد؛ لذا اگر این وفاق در شعار و عمل نخبگان قدرت هم محقق شود، اما در زندگی مردم تأثیری نداشته باشد، باز شکست خورده است. اشتراک اعضاء یک جمع در زمينه فرهنگ غيرمادى (معنوي) ‹اجماع› يا ‹وفاق گروهي› نام دارد. بدون شک هرگاه اعضاء گروه از لحاظ افکار و اميال و آداب و رسوم و اعتقادات و... به حد کافى هماهنگ نباشند، گروه بر يگانگى کافى دست نخواهد يافت. ‘وفاق گروهي› دو جنبه گروهى دارد: ‹روح گروهى و دلگرمى گروهي. روح گروهي، عواطف شديد و متناجس اعضاء گروه است، نسبت به زندگى گروهي. دلگرمى گروهي، اميد و اعتقاد اعضاء گروه است نسبت به پيشرفت و پيروزى گروه.جامعهشناسان و روانشناسان اجتماعي، درباره تأثير ‹وفاق گروهي› در زندگى گروه آزمايشها و بررسىهاى بسيار کردهاند. برروى هم به اثبات رسيده است که وفاق اعضاء يک گروه بر دامنه همکارى و يگانگى گروهى مىافزايد. البته يگانگى گروهى بهوسيله عواملى چون ‹کوچکى گروه› و ‹روابط نخستين› و ‹تجانس گروهي› حفظ تشديد مىشود. شرط دوام و يگانگى گروهها، تجانس گروهى است. هنگامى که يک گروه در طول زمان از لحاظ مصالح اقتصادي، آداب و رسوم و سنن و ساير جلوههاى فرهنگ تجانس يابد، يگانگى ريشهدارتر مىگردد. بدين لحاظ، بقاء و يگانگى گروهها به تجانس گروهى همبستگى دارد. از خانواده گرفته تا کشور. عوامل گوناگونى مىتوانند تجانس گروهى از ميان برند ...