ایران در آغاز جنگ از زبان فرماندهان نظامی
درباره اوضاع ایران و عراق در آستانه جنگ ۸ ساله، حسین علایی، از فرماندهان سپاه در دوره جنگ در کتاب «تاریخ تحلیلی جنگ ایران و عراق» مینویسد: «ایران [آن زمان] درگیر و مشغول ایجاد بسترهای قانونی برای تشکیل نظام جمهوری اسلامی پس از فروپاشی رژیم شاهنشاهی بود. در نتیجه دچار اختلافنظرها و چالشهای سیاسی بسیاری بود. از سوی دیگر دچار تروریسم و گروههایی مثل فرقان و درگیریهای مسلحانه گروههایی همچون حزب دموکرات کردستان ایران و حزب خلق عرب وابسته به عراق در برخی از استانهای مرزی بود. روابط خارجی ایران اساساً متحول و بسیاری از کشورهای دوست ایران تبدیل به دولتهای متخاصم یا دولتهای غیردوست شده بودند. امنیت داخلی در اولویت برنامههای دولت ایران قرار داشت و ایجاد یک دولت باثبات و نهادهای قانونی مردمی مهمترین دغدغه مسئولان کشور بود. چالشهای شدیدی بین افراد و گروههای رقیب در صدر حاکمیت وجود داشت که عملاً موجب شد آنان به تهدیدهای مرزهای غربی کشور نگاه جدی نداشته باشند.
از نظر ساختاری ایران قبل از آغاز جنگ فاقد نهادهایی مانند شورای عالی امنیت ملی بود که بتواند به طور منظم مسائل مربوط به تهدیدهای نظامی و امنیتی علیه کشور را بررسی و ارزیابی کند و بحرانهای امنیتی و دفاعی را مدیریت نماید... با اینکه پیش از آغاز جنگ تحمیلی، قرائن و شواهد بسیاری مبنی بر آمادگی ارتش عراق برای یک تهاجم گسترده به ایران وجود داشت، ولی یگانهان ارتش کاملاً در مرزهای غربی کشور مستقر نبودند...دولت عراق با آغاز جنگ قصد داشت ظرف چند روز یا چند هفته به یک پیروزی عظیم نظامی برسد. عراق سعی میکرد از طریق جنگ بر رودخانه اروندرود تسلط یابد و معاهده مرزی ۱۹۷۵ را ملغی اعلام کند.»
علی صیادشیرازی از فرماندهان ارتش در گفتوگویی که سعید فخرزاده با او داشته، درباره شروع جنگ و اختلافاتش با ابوالحسن بنی صدر، رئیسجمهوری وقت گفته است: «همان زمانی که من مسئول منطقه (از مهران تا نزدیکی سردشت) بودم، مرتب گزارش میرسید که شاهد و ناظر فعالیتهای ارتش عراق هستند… بعدها این گزارشها به صورت جدّیتر درآمد. دشمن با گلوله تانک پاسگاه گورسفید را در منطقه قصرشیرین زد. بچهها هم تعصبشان گل میکرد و مجبور میشدند با موشک تاو و وسایل دیگر آنها را بزنند. در نتیجه بعضی مواقع نبردی در حد تیراندازی متقابل شروع میشد… گزارشهای ما به تهران داده میشد که وضعیت را اینطور میبینیم و به نظر میرسد که نیاز به آمادهباش داریم. جوری ذهن بنیصدر (رئیسجمهور وقت و فرمانده کل قوا) را منحرف کرده بودند که در غفلت باشیم و آنها حمله کنند. البته من این انحراف را بیشتر از روی ناآگاهی و کجفکری میدانم… در آخر، مجبور شدم بنیصدر را دعوت کنم به منطقه کرمانشاه؛ به قرارگاه خودمان. او را توجیه نظامی کنم و ببرمش توی نقطه مورد نظر تا ایشان ببیند و از این طریق، باورش بالا برود و تصمیم بگیرد. بنیصدر به کرمانشاه آمد و یک جلسه نظامی گذاشتیم. گزارش کلی را بنده دادم. بعد برادران ارتش و سپاه گزارشهای خود را دادند... جلسه طولانی شد... از کرمانشاه به طرف قصر شیرین حرکت کردیم. و به سرعت به پاسگاه گورسفید رفتیم. ایشان دید که دیوارهای پاسگاه ژاندارمری با گلوله تانک سوراخ شده. خودش هم گزارش از عناصر پاسگاه گرفت… خیالمان راحت شد که مطلب را به رئیسجمهوری رساندیم که اوضاع خراب است و خطر تهدید میکند. گفتیم: اینها میروند و اقدام میکنند. متاسفانه نشان به همان نشان که هیچ اقدامی صورت نگرفت. انگار نه انگار که اطلاعات عینی به ایشان رسیده است. تا به آنجا که یکدفعه حملات عراق شروع شد.» صیادشیرازی اضافه میکند که چند روز بعد، او را عزل کردند و درست ۲۴ ساعت پیش از حمله عراق، وادار به واگذاری مسئولیت به فرد دیگری میشود.
نشست ارائه گزارش هیأت اعزامی مجلس به طبس
قالیباف: گزارش مجلس درباره حادثه معدن طبس قابل استناد برای قوه قضاییه باشد
رئیس مجلس شورای اسلامی در جلسه ارائه گزارش هیأت ویژه مجلس، اعزامی به معدن طبس گفت: گزارش مجلس از حادثه معدن طبس باید فنی و کارشناسی، صریح و دقیق و بهگونهای باشد که قوه قضاییه بتواند بهعنوان کیفرخواست به آن استناد کند.
محمدباقر قالیباف با تأکید بر اینکه حادثه رخ داده در معدن زغال سنگ طبس بسیار تلخ است، گفت: نباید اینطور باشد که در این حادثه، غم و سوگ و ناراحتی لحظهای داشته باشیم و خدای نکرده با گذشت زمان موضوع رها شده و همهچیز به حالت قبل برگردد.
وی با اشاره به گزارشهای ارائه شده گفت: متأسفانه در برخی معادن سیستم پیشگیری و هشدار وجود ندارد؛ ما در مقابل جانباختگان و خانواده آنها مسئولیت داریم و باید این عزیزان را جزئی از خانواده خود بدانیم و با این نگاه مسئله را پیگیری کنیم.