روزنامه کائنات
1

صفحه اول

۱۴۰۳ شنبه ۲۴ شهريور - شماره 4671

سعید لیلاز از کفایت دنیای غیرغربی به عنوان جایگزین اقتصادی برای ایران می گوید؛

تحریم ماسکی برای فساد ساختاری و ناکارآمدی ساختاری

     تفاسیر نامتعارف از امور جذاب است، حداقل در شمار زیادی از مواقع. سعید لیلاز از کسانی است که هر از گاهی با تعابیر خود که با جایگاه سیاسی او ارتباطی متعارف ندارد نظرها را جلب می‌کند؛ از جمله اکنون که در مصاحبه ای با یک سایت داخلی می‌گوید تحریم و روابط با غرب به هیچ عنوان شرط لازم برای موفقیت اقتصادی نیست. سخنانی که شاید محافظه‌کارانه به نظر برسد اما از کمی نزدیک‌تر به قول خودش با خطی باریک به ارائه تفسیری «رادیکال» خواهد کشید.
محافظه‌کاران و ۳، ۴ تا کشور
در میان کاندیداهای ریاست‌جمهوری این دوره - جز مسعود پزشکیان و مصطفی پورمحمدی- هر چهار نامزد دیگر متفق می‌گفتند جبران قطع مبادلات با کشورهای چون آمریکا، کشورهای عضواتحادیه اروپا، ژاپن و کره‌جنوبی و چند نمونه مشابه کوچک -مجموعا «غرب»- را می‌توان با گسترش مبادلات با دیگر کشورهای جهان برطرف کرد.
خوشبختانه تجربه دولت سیزدهم در این زمینه اکنون موجود است و می‌توان آن را نمونه‌ای از کارایی این نگاه در تجارت خارجی در نظر گرفت و موفقیت آن را سنجید.
تجارت محدود است
دولت سیزدهم سال ۱۴۰۲ را با تراز تجاری منفی ۱۶.۸ میلیارد دلار به پایان رساند و رکوردی به یاد ماندنی در ۴۶ سال تجارت ایران ثبت کرد.
تراز تجاری‌ -مجموع صادرات غیرنفتی منهای مجموع واردات- اگر منفی باشد به تنهایی چیزی درباره موفقیت تجاری یک کشور در یک برهه خاص نمی‌گوید. اما در مجموع و به شکل ادامه‌دار نقص جدی اقتصاد محسوب می‌شود و می‌گوید حداقل یک جای سیاست شما غلط است.
ممکن است در یک قطعه از زمان به دلیل پیگیری یک سیاست مشخص نیاز به واردات زیاد باشد. اما در مورد دولت سیزدهم چنین احتیاجی نبود، بلکه به دلایلی که مرور خواهد شد این آمار به دلایلی دیگری به این شکل در در آمد.
آفتاب آمد دلیل آفتاب
دلیل اصلی شکست دولت، بنا به اقرار شخصی خود دولت این بود که دولت هدف خود را بارها و بارها رسیدن به تراز تجاری مثبت اعلام کرده بود پس شکست خورد. بالا و پایین هم ندارد. هیچ سیاستی برای نمونه در جهت تراز کردن عرضه تقاضا با واردات زیاد وجود نداشت.
آیا می‌شود این شکست را به دلیل پیگیری سیاست‌های دولت سیزدهم دانست؟ بله.
یک دلیل آن به راحتی با بررسی قیمت تناژ صادراتی ایران در دوره دولت سیزدهم که رو به شرق داشت و دوره‌ای که کشورهای اروپایی مشتری ایران بودند ثابت می‌شود.
اگر سال آخر دولت سیزدهم را در نظر بگیریم، بر اساس آمار رسمی گمرک قیمت هر تن صادرات ایران رقمی حدود ۳۹۰ دلار است؛ همین رقم برای واردات به ۱۲۰۰ دلار بالغ می‌شود. این ارقام هنگامی که به سال‌های قبل و زمان برقراری روابط با همان «۳،۴» کشور مورد نظر جلیلی بازگردیم به شکلی قابل توجه متعادل می‌شود.
برای کسی که آشنایی با تجارت داشته باشد این مساله به هیچ عنوان تعجب‌آور نیست: قیمت یک کالای واحد در سرزمین ثروتمند بیشتر از سرزمین کمتر ثروتمند است.
نکته دیگر در کاهش قیمت کالای صادراتی و افزایش قیمت کالای وارداتی ایران تحریم یک کشور از این ۳،۴ کشور بی‌اهمیت است.
هزینه تجارت برای ایران اقلا ۳۰ تا ۴ درصد بیشتر از حالت عادی است؛ رقمی که بارها و بارها توسط مسئولان رسمی نیز به زبان آمده و دیگر در میان دانسته‌های عمومی است.
در مقابل تله تجاری موسوم به تجارت تک‌مشتری، کاهش‌دهنده قیمت صادرات است و نگاهی به شرکای تجاری ایران آن را روشن می‌کند.
 تجارت تک‌مشتری
در تمام طول دولت سیزدهم پنج مقصد صادرات ایران این پنج کشور بودند: چین، امارات متحده عربی، عراق، ترکیه و هندوستان. عملا می‌شود گفت این ۵ کشور تنها مشتریان ایران هستند و بیش از ۷۰ درصد از ارزش صادراتی ایران متعلق به این کشورها است.
هیچ کدام از اعضای بریکس جز چین در میان آن‌ها نیست، همچنین اوراسیا، یا پاکستان. امارات عملا کشور به معنی دقیق کلمه در عرف تجاری نیست و منطقه آزاد جهانی، چیزی نظیر هنگ‌کنگ یا رتردام محسوب می‌شود، تجارت با ترکیه عمدتا گاز است که به سختی بتوان آن را تجارت بر مبنای ایجاد امیتاز دانست و هندوستان محصولات و فرآورده‌های نفتی ایران را می‌خرد و تازه به نسبت خیلی کم.
اما تفسیر سعید لیلاز از مساله کاملا متفاوت از تفسیر متعارف جبهه سیاسی رقیب محافظه‌کاران است؛ یعنی چیزی که تا این‌جا ارائه شد. او با آن که به جبهه سیاسی محافظه‌کاران تعلق ندارد، برداشتی متفاوت از امور دارد، اما دارای ظرایفی است که او را منحصر به خودش می‌کند.
جامعه جهانی وجود ندارد
سعید لیلاز پژوهشگر و کارشناس مسایل اقتصادی در پاسخ به پرسشی مبنی بر کفایت دنیای غیر از «غرب» به عنوان جایگزین برای ایران می‌گوید؛ من به سیاست خارجی به شکل صفر یا صد نگاه نمی‌کنم؛ از استلزامات چنین نگاهی، یکی باور به این مساله است که چیزی به عنوان جامعه جهانی وجود دارد، که من به آن باور ندارم و مطلقا حرفی بی‌ربط است. دومی باور به این مساله است که در این جامعه فرضی امریکا حرف اول و آخر را می‌زند. من به این باور دوم نیز پایبندی ندارم.
او ادامه داد: «در نتیجه من فکر می‌کنم جامعه جهانی مفهومی بدون مصداق است و نیز آمریکا همه‌کاره جهان نیست و بینه‌های فراوانی هم برای اثبات آن دارم که به سادگی قابلیت اثبات‌پذیری دارد.»
لیلاز در توضیح این مطلب بیان کرد: «نخستین و واضح‌ترین دلیل این است که کشورهای ذوب در آمریکا که وضعیتی نامساعد از نظر اقتصادی دارند بسیار زیاد است؛ بهترین مثال‌ها مصر و پاکستان است. از این دو کشور، ارتش پاکستان را عملا آمریکا اداره می‌کند و مصر سالانه ۵ تا ۱۰ میلیارد دلار کمک مستقیم بلاعوض از آمریکا دریافت می‌کند.»
او نتیجه گرفت: «در نتیجه من معتقدم که ما با وجود همین تحریم‌ها قادر هستیم کشور را به بهترین نحو ممکن اداره کنیم. علاوه بر این می‌توانیم روابط بین‌الملل خود را گسترش دهیم.»
 ظهور دنیای چندقطبی
این کارشناس مسائل اقتصادی ادامه داد: «دنیا بسیار متنوع‌تر از چیزی است که اغلب ما در ایران تصور می‌کنیم. بعد از جنگ اوکراین روند متنوع‌شدن قطب‌های قدرت دنیا شتاب بیشتری گرفت، به این معنی که نخست دنیای دوقطبی مُرد، سپس دنیای تک قطبی حالت نزع پیدا کرد و اکنون دنیا ۴ یا ۵ قطبی در حال زایش است.»
لیلاز گفت: «تمامی آمار و اطلاعات روشن موجود می‌گوید عمده مسائل و مشکلات کشورها، مسائلی است که از درون آن‌ها منشا دارد. همین کشور مصر تا ۲، ۳ سال پیش یک اقتصاد پیش‌رونده داشت، امروز تقریبا به خاک سیاه نشسته است؛ پاکستان در آستانه ورشکستگی است؛ ترکیه با بحران‌های عظیم تورم و رشد اقتصادی دست و پنجه نرم می‌کند و در صدر همه این‌ها عربستان سعودی و امارات قرار دارند که در مجموع در ۴، ۵ سال گذشته عملکرد ضعیف‌تری نسبت به ایران داشته‌اند.»
خطر اغراق درباره تحریم‌ها:
سپراندازی ژئوپلیتیک
لیلاز درباره اغراق در مورد نقش تحریم‌ها تذکر می‌دهد: «اغراق درباره نقش تحریم‌ها کاری خطرناک است چرا که در وهله اول ممکن است منجر به این شود که سپر ژئوپلتیک خود را در برابر غرب از دست بدهید‌ و به سرنوشت اوکراین و عراق دچار شوید‌.» او دومین خطر را برشمرده و می‌گوید: «خطر دوم این است که اگر با آمریکا مذاکره کردیم و مشکلات حل نشد، ناامیدی سنگینی روی می‌دهد و همه به سرزنش یکدیگر می‌پردازند.»
او در پاسخ به این پرسش که با این وجود چرا کسری تجاری ما به نزدیک منفی ۱۷ میلیارد دلار و ارزش تناژ صادراتی ما به یک سوم واردات تقلیل یافته است بیان می‌کند: «دقیقا این استدلال به نفع من است. توضیح این وضعیت در دستکاری نرخ دلار نهفته است. هنگامی که شما قیمت دلار را تثبیت می‌کنید و رشد آن در ۱۶ ماه گذشته ۲۰ درصد افرایش یافته است اما تورم ۶۰ درصد بوده است. بنابراین و با از دست رفتن ۴۰ درصد از قدرت رقابت کالای ایرانی این اعداد طبیعی است.»
لیلاز در مورد چگونگی مبنای این اتفاق توضیح می‌دهد: «از اتفاق این روند به دلیل افزایش صادرات نفت و بهبود شرایط اقتصادی حاصل از آن رخ داده است.»
روابط خارجی ماسک فساد داخلی
او در پاسخ به سوال دیگری مبنی بر این‌که اتفاقات کشوری مانند مصر ممکن است شرط لازم -ارتباط با غرب- را داشته باشد و این وضعیت به معنای نادیده گرفتن نقش آمریکا نیست، بلکه ممکن است به عوامل داخلی مربوط باشد پاسخ می‌دهد: «این سخن اساسا قابل بحث نیست چون ابطال‌ناپذیر است. اما به واقعیات دقت کنیم. ترکیه عضو ناتو است، از روسیه می‌گیرد با اتحادیه اروپا بزن و ببند دارد از خود ما می‌گیرد، اما کسری تجاری امسال این کشور از مجموع صادرات ایران بیشتر است و در تمام پنج سال گذشته رشد اقتصادی آن از ایران کمتر بوده است.»
او از طرف دیگر به موضوع می‌پردازد و اظهار می‌کند: «افغانستان و سوریه اصلا اقتصاد ندارند، اما تورم خود را به عنوان علت‌العلل بدبختی‌ها موفق شدند کنترل کنند.»
لیلاز سپس به اوضاع ایران گریزی می‌زند و می‌گوید: «در ایران ما با مجموعه‌ای از افراد متصل به نظام بانکی دست به گریبانیم که فساد بی‌حدوحصر دارند و اصل مساله فساد است؛ اصولا هر‌کس سیاست خارجی را دخیل در مساله اقتصاد می‌کند، مهم‌تر از هر چیز نقش فساد را کمرنگ می‌کند.»
این پژوهشگر اقتصاد به عامل ساختاری دیگری اشاره می‌کند و تاکید می‌کند: اصل بدبختی ما جز فساد، رشد نقدینگی و تورم با چاپ پول بدون پشتوانه است و هیچ ربطی به ایالات‌متحده ندارد. نباید اجازه داد تحریم ماسکی برای فساد ساختاری و ناکارآمدی ساختاری اقتصاد در داخل شود.

 

ارسال دیدگاه شما

عنوان صفحه‌ها
30 شماره آخر
بالای صفحه