صفحه اول
در هر دههای ا ز نظام، یک یا چند گفتمان با شعاری مشخص به بیان و پیگیری مطالبات مردم پرداخته است. نتیجه مطرح و غالب شدن این گفتمانها در دورههای مختلف به مشارکت سیاسی اجتماعی مردم منجر شده است. ۱.گفتمان لیبرال گفتمان ملیگرایی لیبرال برآمده از تحولات سیاسی اجتماعی اواخر دهه بیست به عنوان گفتمانی ناسیونالیستی در کشاکش تعارضات اجتماعی در مقابل نیروهای استعماری ظهور یافت. رهبری این طیف در ابتدای پیروزی انقلاب، عهدهدار حکومت موقت شده بود. این گفتمان قبل از انقلاب با دالهای برگزاری انتخابات آزاد، آزادی مطبوعات، لغو حکومت نظامی، استقلال، ملی کردن نفت و کوتاه کردن دست استعمارگران و بعد از انقلاب اسلامی با دال ارتباط گیری با جهان غرب، آزادی در عرصههای سیاسی و انتخابات در جغرافیای سیاسی ایران در ارتباطگیری با مردم و مشارکت آنها نقش بازی میکرد. ۲.گفتمان اسلامگرا اسلام سیاسـی به عنوان یکی از گفتمانهای مهم در طول تاریخ ایران، بـر وجـه اعتراضی و سیاسی اسلام تأکید دارد. شاخصترین گروه این طیف حزب جمهوری اسلامی بود که با داشتن کادر رهبری قوی میخواست همه نیروهای انقلاب را بسیج و سازماندهی کند. با استعفای بازرگان و کابینهاش، لیبرالها کاملا از صحنه انقلاب و رقابت سیاسی حذف شدند و جریان سنتی اسلامگرا به استیلا و برتری کامل دست یافت و هویتیابی در درون آن به شکل دیگری ادامه پیدا کرد. در این دوره گفتمان اسلامگرا با بهرهگیری از دال اسلامخواهی مردم و تاسی به مبانی اسلام و در صحنه نگه داشتن مردم بر مبنای تکلیف در جمهوریت، از مشارکت سیاسی موثر بهره جست. ۳.گفتمان دفاع مقدس آنچه فضای دهه اول ایران پس از انقلاب را تحت تأثیر قرار داد، گفتمان دفاع مقدس بود. در پرتو این گفتمان دالهای آخرتگرایی، معنویتخواهی، ایثارگری، شهادتطلبی، دنیاگریزی، مردمسالاری دینباوری، تقدم منافع جمعی بر منافع فردی، تولی و تبری، جهاد و مقابله با تجاوز به مثابه دستورالعملی برای کاربست آحاد ایرانیان حول دال مرکزی نظام و امام درآمد. در این فضا بـود کـه مفاهیم و واژگانی چون راست و چپ در عرصه سیاسی با تدبیر بنیانگذار انقلاب و با توقف و تعطیلی کار حزب جمهوری اسلامی و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی به حاشیه رانده شد. ۴.گفتمان راست سنتی (مذهبی) گفتمان راست سنتی به عنوان یکی از ستونهای اصلی در فضای سیاسی ایران و نظام مردمسالار دینی در دهه ۶۰ ظهور کرد و در ادوار انقلاب مرجع جریانهای انقلابی است. طرفداران این گفتمان، محافظهکار و آرمانگرای واقعبین نامیده میشوند، برای ارزشها اهمیت قائل بوده و معتقدند رشد و توسعه اقتصادی نباید با ارزشها در تضاد قرار گیرد و عدالت اجتماعی را مقدم بر توسعه میدانند. در نگرش اقتصادی راست سنتی، تولید و تجارت و صادرات اهمیت بسیاری دارد. پایگاه اجتماعی راست سنتی را میتوان در اقشار مذهبی، طبقه متوسط به پایین، بازار و طیف سنتی مشاهده کرد. ۵.گفتمان چپ سنتی (مذهبی) این جریان در دهه ۶۰ نقش فعالی در عرصههای سیاسی داشت. بعد از کنار رفتن دولت موقت و دولت بنی صدر، زمینه و شرایط برای بروز و ظهور اختلافات نظری در میان نیروهای انقلابی درون حاکمیت مهیا شد. در این تقابلها، شعارهای دفاع فعال از قشر مستضعف و گسترش آموزشهای عقیدتی، تاکید بر تعهد به جای تخصص، هواداری از آرمان برابری فرصتها، گرایش به ایمان دنیوی اخروی، گرایش به سوی جهانوطنی و امت واحده به جای میهنپرستی و ملیتگرایی در زمره دالهای این گفتمان به چشم میخورد. از دیدگاه گفتمان چپ سنتی، توسعه و رشد اقتصادی در مقایسه با عدالت اجتماعی از اولویت کمتری برخوردار است. به طور کلی دخالت مستقیم دولت در اقتصاد، تاکید بر عدالت اجتماعی و استقلال اقتصادی و سیاسی، مخالفت صریح با خصوصیسازی و آزادسازی اقتصادی، مخالفت با تعدیل اقتصادی و حاکمیت سرمایهداری از دیدگاههای این گفتمان محسوب میشد. ۶.گفتمان چپ مدرن طی دهه هفتاد در چرخش گفتمانی که در چپ سنتی شکل گرفت این جریان به سمت نگرشها و رویکردهای متفاوتی نسبت به گذشته حرکت کرد. مواضع و دیدگاههای جناح چپ مدرن را باید در تعدیل و دخل و تصرف دیدگاههای سایر طیفها به ویژه چپ سنتی یافت. از دهه هفتاد گفتمان چپ مدرن با بهرهگیری از دال روشنفکری، گسترش نهادهای مدنی و احزاب، جمهوریتخواهی، نقد و نقدپذیری و تاختن به نهادهای حاکمیتی، به مشارکت سیاسی مردم بها داده و تلاش کرد بر مشارکت مردم بیافزاید. ۷. گفتمان سازندگی با پایان یافتن جنگ، لزوم بازسازی کشور اولویتدارترین مسأله کشور شد. ترمیم خرابیهای ناشی از جنگ، ساخت زیربناها، بیرون بردن کشور از فضای شدیداً وابسته به واردات بر پایه اقتصاد نفتی، بسط فضای دیپلماتیک و... موجب شد که گفتمان سازندگی به مثابه ایدئولوژی نجات بخشی برای دهه دوم انقلاب در آید. در این دوره، گفتمان سازندگی با بهرهگیری از لزوم سازندگی کشور و تاکید بردال تخصص و توسعه اقتصاد محور و نیز ترویج رفاه عمومی با مشی تسامح و تساهل باعث انگیزه مشارکت سیاسی و تجلی جمهوریت شد. ۸. گفتمان اصلاحات دهه سوم نظام، دهه گفتمان اصلاحات بر پایه توسعه سیاسی بود. این گفتمان با ترویج دالهای آزادی، مشارکت مردم، گشایش فضای باز سیاسی، تشکیل شوراها و جامعه مدنی، حضور مردم را در مشارکت سیاسی و جمهوریت نظام تقویت کرد. این گفتمان با رویکردی متفاوت از گذشته با چرخش رویکرد اقتصادی به سیاسی، فعال شدن عرصههای سیاسی جامعه با شعارهای جدیدی همچون جامعه مدنی، آزادی، مردمسالاری، اصلاحات و توسعه سیاسی آغاز شد. مفصل بندی جدیدی حول دال مردم شکل گرفت که دالهای دیگری مانند آزادی، جامعه مدنی، قانونگرایی و توسعه سیاسی را در یک نظام معنایی ویژه به هم مرتبط ساخت. تجدد در هیاتی نـو مجددا به میدان آمد و تضاد میان تجدد و سنتگرایی دوباره خود را به شکلی جدید نمایان ساخت. ۹.گفتمان اصولگرایی اصولگرایی یکی از گفتمانهای اصلی فراگیر و مهم پس از انقلاب، عمدتا پایههای خود را نقاط مثبت گفتمانهای گذشته قرار داده است. این گفتمان ساختار و عناصر مقوم خود را از گفتمان دفاع مقدس ودیعه گرفته است. مهمترین مبانی فکری گفتمان اصولگرا عبارتند از توجه ویژه به ارزشها و اصول اسلامی و انقلابی و محور قرار دادن آن در تصمیمگیریها، عدالتمحوری، رفع محرومیتها و تبعیضها، توزیع عادلانه منابع کشور و پایهریزی اقتصاد عدالتمحور، خدمتگزاری بیمنت و مهرورزی و در عرصه سیاست خارجی محور قرار دادن اصول و ارزشهای انقلاب، تامین منافع ملی و کوتاه نیامدن در برابر زیادیخواهی قدرتهای بزرگ.