روزنامه کائنات
1

صفحه اول

۱۴۰۳ شنبه ۲ تير - شماره 4618

بازگشت اعتماد


  محمد غفوری- یکی از مباحث مهم در حوزه های علوم و فلسفه سیاسی ، مسأله مشارکت است . قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران نیز این حق را در موارد گوناگون ، مانند: انتخاب رئیس جمهور، خبرگان رهبری ، نمایندگان مجلس شورای اسلامی و شوراها آشکار می سازد . نظریه های توسعه ، مشارکت را یکی از شاخص های توسعه می شمارند . نگاهی به کشورهای توسعه یافته نشان می دهد که مردم این جوامع در برابر سرنوشت سیاسی اجتماعی خویش ، منفعل و بی تفاوت نیستند . در صدر اسلام نیز مشارکت بی دریغ مسلمانان دلباخته سبب گسترش و توسعه اسلام گردید . مشارکت مردم ، افزون بر حوزه داخلی ، در بعد بین المللی و سیاست خارجی نیز بسیار حایز اهمیت است .
ر تعریفی که از سرمایه اجتماعی مطرح شده است اعتماد اجتماعی به عنوان یکی از مهم ترین مؤلفه هایی است که به عنوان مهم ترین عنصر تشکیل دهنده سرمایه اجتماعی در جامعه در نظر گرفته شده است به عبارت دیگر اعتماد اجتماعی هم به عنوان یک جز ذهنی هم به عنوان علت و هم به عنوان پیامد و معلول سرمایه اجتماعی می باشد. اعتماد اجتماعی از شرایط و الزامات عمده و کلیدی برای موجودیت هر جامعه محسوب می شود و برای حل مسائل اجتماعی ضروری به نظر می رسد به طوری که باعث پیدایش آرامش و امنیت روانی می گردد و برای حرکت موفقیت آمیز اقتصاد و افزایش مشروعیت نظام و توسعه سیاسی و اجتماعی ضرورت دارد. اعتماد اجتماعی مفهومی است که در فرایند روابط اجتماعی بین افراد و سازمان های اجتماعی به همدیگر تبلور می نماید. اعتماد احساس روابط اجتماعی است و رابطه مستقیم با میزان روابط اجتماعی دارد. بدین صورت که هر چه میزان اعتماد اجتماعی میان افراد و گروه ها و سازمان های اجتماعی به جامعه بیشتر باشد به همان میزان که ما روابط اجتماعی، از شدت، تنوع و ثبات و پایداری بیشتری برخوردار است. لذا اعتماد اجتماعی نتیجه تعاملات اجتماعی موجود و گروهی از انجمن ها و فعالیت های اجتماعی است بخصوص اگر این اعتماد از حد فردی به سطح اجتماعی انتقال یابد به عنوان یک سرمایه با ارزش تلقی می گردد.
احساس بیگانگی دولت و مردم نیازمند بررسی جامعه‌شناسانه است. از طرف دیگر، نحوه واکنش شهروندان در امور اجتماعی نتیجه نحوه کنش و برخورد مسئولان با مردم است. زمانی که مسئولان در تصمیم‌گیری‌های مهم در ارتباط با مشکلات شهروندان مانند حقوق شهروندی، بدون توجه به خواسته‌ها و مطالبات آنها تصمیم می‌گیرند، نمی‌توانند در مواقع بحران از مردم انتظار یاری داشته باشند. چنین برخوردی با مردم در طولانی‌مدت یک نوع احساس بی‌مسئولیتی و بی‌تفاوتی را در میان مردم و جامعه تقویت کرده است. در واقع مردم، مسئولان را بیگانه از خود می‌دانند. این نوع بی‌تفاوتی از طرفی ریشه در تاریخ سیاسی دارد و محدود به این دولت و آن دولت هم نیست. در طول تاریخ ایران، مردم هیچگاه مشارکت واقعی و خودجوش در امور جامعه و سرنوشت خودشان نداشته‌اند. به‌طور کلی این نقیصه به مسئولان مرتبط است؛ چرا که مردم به یکدیگر اعتماد داشته و در امور مختلف با یکدیگر همکاری می‌کنند، چنانکه در جریان زلزله کرمانشاه شاهد بودیم مردم کمک‌های خود را به افراد غیردولتی و معتمدان خود واگذار کردند.
حال با توجه به وضعیتی که مورد اشاره قرار گرفت، سؤال این است که برای جبران این نقیصه چه باید کرد؟ چگونه می‌توان اعتماد از دست رفته مردم نسبت به مسئولان را بازسازی و مشارکت آنها را احیا کرد؟ باید توجه داشت که فرآیند اعتمادسازی یک فرآیند زمانبر و بلندمدت است؛ به‌طوری که اعتمادسازی باید از سطح خانواده و مدرسه تا  سطح سازمان‌ها، اداره شهر و کشور مورد توجه قرار گیرد و به‌ویژه جوانان در امور و تصمیمات مشارکت و دخالت داده شوند. جوانان باید بتوانند در مورد زندگی و جامعه‌ای که در آن زندگی می‌کنند و مشکلاتش، اعمال نظر کرده و نقش‌آفرینی کنند. در این زمینه باید یک دگردیسی اساسی شکل بگیرد که در نتیجه آن باید به جوانان اعتماد و مسئولیت‌های مختلف را به آنان واگذار کرد چرا که کشور و آینده‌اش متعلق به آنهاست.

ارسال دیدگاه شما

عنوان صفحه‌ها
30 شماره آخر
بالای صفحه