روزنامه کائنات
2

سیاست

۱۴۰۳ يکشنبه ۲۰ خرداد - شماره 4610

چگونه مشارکت در انتخابات بالا خوهد بود ؟


  پنج روز پس از آغاز بررسی صلاحیت نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری در صحن شورای نگهبان، چشم انتظاری مشهودی در فضای سیاسی و رسانه ای کشور به چشم می آید. احزاب و تشکل ها و جریان ها و جبهه ها، همچنان در وضعیت صبر و انتظار هستند و هرچند تحرکات جسته گریخته ی انتخاباتی دارند اما همه چیز را به تعیین تکلیف نامزدها توسط شورای نگهبان موکول کرده اند.  هرچه به موعد اعلام اسامی نامزدان واجد صلاحیت نزدیک می شویم ماهیت رقابتی موضعگیری های حزبی تقویت می شود و به تعبیر رهبری جنبه «مسابقه ای» به خود می گیرد.
نظام سیاسی، قضایی، امنیتی، و مدیریتی کشور باید با اتخاذ رویکردهای جدید، از هم اکنون خود را برای وضعیتی آماده کنند که رقابت های انتخاباتی، هم در سطح انتخاب شوندگان و هم در سطح انتخاب کنندگان،‌ به حدّ جوش  برسد. طبیعت زیست بوم انتخاباتی آن است که روند رقابت ها به طور روزافزون تقویت،‌ و آتش مباحثات و مناظرات و بلکه منازعات سیاسی و حزبی تیزتر شود. به اقتضای این شرایط نوپدید،‌ رفتارهای مرسوم نهادهای دخیل هم باید در انطباق با این شرایط تغییر کند. این یک پیش یابی منطقی از حال و هوای انتخاباتی روزهای باقیمانده تا انتخابات است. در این پیش یابی،‌ توجه به چند واقعیت، ضرورت دارد.
تاب آوری و بی طرفی، شرط مسابقه سالم
هیچ مسابقه ای نیست که خالی از قانون و قاعده باشد. سلامت و کمال هر مسابقه ای به پایبندی طرفین رقابت به این قواعد و قوانین است. مسابقه انتخابات نیز بیرون از شمول این حکم نیست. با اینهمه اگر مجریان و ناظران و متولیان یک مسابقه، در اِعمال قوانین، سختگیری ناموجه داشته باشند یا شرط انصاف و بی طرفی را به جا نیاورند یا در مقابل برخوردها و تصادم هایی که اقتضای ذاتی یک مسابقه جدی است تحمل و تاب آوری معقول نداشته باشند نمی توان انتظار رقابتی شاداب و بانشاط داشت. اگر مسابقه دهندگان،‌ بیش از آنکه بر انجام مسابقه واقعی و رقابت پرشور تمرکز کنند حواس شان معطوف به حاشیه ها باشد و مدام به این بیندیشند که بابت فلان حرف یا حرکت باید پاسخگوی نهادهای مختلف باشند، نتیجه ای بهتر از داربی های ملال آور و مصلحت سنج پایتخت، حاصل نخواهد شد. تاب آوری و تحمل نهادهای مسئولی مثل شورای محترم نگهبان، شرط حیاتی برای شورمند شدن و دیدنی شدن رقابت و مسابقه انتخابات است. معنای این سخن البته،‌ اغماض و سهل انگاری در ایفای وظایف و تکالیف قانونی نیست بلکه دعوت به شرح صدر معقول،‌ متناسب با شرایط و حال و هوای ویژه انتخاباتی است. پرهیز از سختگیری های موشکافانه می تواند مسابقه ای شاداب و روان و افتخارآفرین بیافریند. هر اقدامی که باعث شود بخش یا بخش هایی از مردم، خود را در انتخابات، بی نماینده بشمارد یا قدرت انتخاب خود را مخدوش و تضعیف شده تلقی کند طبعا موجب کاهش  رغبت آن گروه  به مشارکت خواهد شد و این بی رغبتی به سرعت به بدنه ی کلی جمعیت رأی دهنده تسرّی خواهد یافت. به خاطر داشه باشیم که «رأی، یکی یکی زیاد می شود اما میلیونی می ریزد.» به بیان دیگر، اعتمادآفرینی برای مشارکت، بسیار سخت اما اعتمادزدایی و عدم حضور، بسیار آسان حاصل می شود.
مهار وسوسه افشاگری و پرونده سازی
به همان میزان که بر مسئولان و نهادهای مرتبط، واجب است که روحیه تحمل و تاب آوری را در خود تقویت کنند بر فعالان و کنشگران میدان انتخابات نیز فرض است که در فضای رقابت های انتخابات، دچار وسوسه افشاگری یا پرونده سازی نشوند. چنین عارضه ای رقابت را از پدیده ای اخلاقی و فرصت شناسانه  به موقعیتی ضداخلاقی و فرصت طلبانه بدل می کند. تجربه نشان داده است که توسل به ابزارها و روش های ناموجه برای کسب رأی، نقض غرض است و بیش از آنکه مردم را به مشارکت تشویق کند آنها را از صندوق می رماند. عین ساده انگاری است که فرد یا جناحی گمان ببرد رفتارهای افشاگرانه نسبت به رقیب،‌ می تواند سبد رأی او را بزرگ تر کند. طبیعی ترین رفتار مردم در قبال پرونده سازی و افشاگری، بیزار شدن از هردو طرف رقابت است. به این اعتبار فعالان عرصه انتخابات، باید مرز صراحت و جدیّت را با افشاگری و پرونده سازی به دقت مراعات کنند و از محدوده های یک رقابت اخلاقی و قانونی و منطقی بیرون نروند.
صدا و سیما و راه رفتن روی تیغ
موسم انتخابات، ‌بهار رسانه ها و مطبوعات است؛‌ فصلی که با غلیظ شدن سیاست در عرصه عمومی، نیازهای خبری و تحلیلی مردم هم بالا می گیرد. در چنین وضعیتی،‌ مخاطبان و مُراجعان و مشتریان رسانه ها با جهشی مشهود افزایش پیدا می کند. هرچند تمام رسانه ها برحسب بضاعت و بنیه خاص خود در این چرخه می توانند نقش آفرینی کنند اما صدا و سیما به جهت امکانات فنی و نیز انتساب هایش به حاکمیت، موقعیتی ویژه و شاخص دارد. چندی است که آنتن این رسانه ماهیت انتخاباتی تر گرفته و طبعا این رویه، به مرور عمق و پهنه بیشتری هم خواهد یافت. چیزی که اهمیت غیرقابل انکاری دارد این واقعیت است که شأن و موقعیت صداوسیما با هیچ رسانه دیگری قابل مقایسه نیست و به این اعتبار مدیران و سیاستگذاران و برنامه سازان این نهاد باید با دقت و وسواسی مضاعف، صداقت و بیطرفی خود را به مردم و مخاطبان بباورانند. کمترین انحراف یک مجری به سمت یکی از طرفین مناظرات تلویزیونی، از چشم مخاطب پنهان نمی ماند. به مجرد اینکه مخاطب احساس کند برنامه سازان یا مجریان درصدد هستند به نحوی از انحاء،‌ وزن یک جناح یا جریان را بالا ببرند بی درنگ نه فقط نسبت به آن برنامه خاص یا حتی نسبت به صداوسیما بلکه به کل نظام انتخاباتی ظنین و بدگمان می شود و خود را از گردونه مشارکت بیرون می کشد. رفتار سلیم رسانه ای در مواقع انتخابات،‌ عین راه رفتن روی لبه تیغ است. چنین راه رفتنی فقط در صورتی به سلامت راه می برد و مقبول طبع مخاطب می افتد که اعتماد مخاطب را عمیقا جلب کند. رسیدن به این مقصود،‌ البته چندان ساده نیست اما نباید آن را دور از دسترس هم تلقی کرد.  
دانشگاهی شدن رقابت های انتخاباتی
هرچند به دلایل متعدد،‌ صحن دانشگاه های کشور به عنوان عقل منفصل جامعه،‌ متاسفانه از هیجان و ضربان قابل قبول سیاسی محروم است و علائم حیات و تحرک انتخاباتی کمی دارد اما می توان امیدوار بود که با ورود جریان ها و افراد متنفذ، سطح کنشگری انتخاباتی دانشجویان و دانشگاهیان هم ارتقا پیدا کند. به تجربه آموخته ایم که آنچه بهتر از هر عامل دیگر می تواند حساسیت عمومی را نسبت به انتخابات تحریک کند نشاط دانشگاه ها و دانشجویان است. در شرایطی که نزدیک به 3.5 میلیون دانشجو و تقریبا 100 هزار عضو هیأت علمی در دانشگاه ها و مراکز آموزش عالی حضور دارند، هر درجه ای از تحرک در بدنه دانشجویی، امواج بلندی در ساختار اجتماعی کشور را رقم می زند. ترمیم عارضه انفعال در دانشگاه ها البته کار چندان ساده ای نیست و چه بسا به سال ها برنامه ریزی نیاز داشته باشد اما هر اقدامی که در فصول انتخابات در محیط های دانشجویی صورت بگیرد به شرط دوام و پایداری،‌ زودتر از هرجای دیگر به ثمر می نشیند. با این اوصاف یکی از اصلی ترین مأموریت های نهادهای مسئول،‌ برنامه ریزی عاجل برای دامن زدن به فضای انتخاباتی در دانشگاه هاست. لازمه چنین چیزی،‌ پرهیز اکید از «هدایت گری» و توجه دقیق به «حمایت گری» صادقانه از برنامه های دانشجویی است.
حراست از منابر و تریبون های دینی و تبلیغی
شرایطی که درست یا غلط، این تصور در میان مردم وجود دارد که بسیاری از تریبون های تبلیغی و دینی، گرایشی به یک جریان سیاسی دارد، رعایت حد اعلای بی طرفی امامان جماعت و جمعه در وعظ و خطابه ضرورت مضاعف می یابد. نه فقط ورود مستقیم و آشکار، بلکه حتی اشارات غیرمستقیم و فرعی خطبا و واعظان به یک جریان یا نامزد خاص، از چشم مأمومین و شهروندان پنهان نمی ماند. چنین موضع گیری هایی بی درنگ از سوی مردم، حمل بر نقض بی طرفی این چهره های دینی می شود و آسیب های آن، علاوه بر شخص گوینده، دامان آن جایگاه و تریبون را هم آلوده می سازد. شک نیست که صاحبان تریبون های دینی و تبلیغی، در قبال اتفاقی ملی در حدّ انتخابات ریاست جمهوری نمی توانند بی اعتنا و بی تفاوت باشند. اما آنچه در این مسیر باید به دقت رعایت و پرهیز شود، ورود مستقیم یا غیرمستقیم خطبا و واعظان، در تمام سطوح و درجات، به عرصه ی مصادیق و نامزدهاست. علاوه بر این، نهادهای نظارتی نیز لازم است به همان اندازه که بر فضای مجازی و شبکه های اجتماعی حساسیت دارند، محتوای منابر و تریبون های دینی و تبلیغی را نیز با دقت بالا رصد و در صورت لزوم رسیدگی و برخورد کنند.
سوءاستفاده از فضای عاطفی شهادت رئیس جمهور
پس از شهادت رئیس جمهور و همراهانش، فضای عاطفی و همدلانه ای به شکل مشهود در جامعه ایجاد شده است. هرچند این احساسات ملی، محتوایی قدرشناسانه و ملی دارد اما برخی جناح ها و جریانات در پوشش شعار «ادامه راه شهدای خدمت»، خود را مصداق تام و تمام این شعار دانسته و رقبا را نقطه مقابل این رویکرد جا می زنند. این، ناپسندترین سوءاستفاده از میراث شخصیتی رئیس جمهور فقید است. کسانی که در میان جریان های مختلف سیاسی، با میراث شهید رئیسی کاسبی می کنند دقیقا به خلاف خود آن مرحوم، فضای دوقطبی غیراخلاقی و مذمومی ایجاد می کنند که از قضا نقطه ی مقابل سیره ی ایشان در پرهیز از ایجاد دوقطبی است. گاه ناظران فضای سیاسی کشور احساس می کنند در بین گرایش های یک جریان سیاسی واحد، مسابقه ای شکل گرفته است برای مصادره ی افکار و شخصیت شهید رئیسی به نفع مواضع خودشان. چنین رفتاری، نه تنها شایسته ی عنوان میراث داری از رئیسی نیست بلکه اتفاقا در حکم نابودکننده و از بین برنده ی آن میراث است.

ارسال دیدگاه شما

عنوان صفحه‌ها
30 شماره آخر
بالای صفحه