روزنامه کائنات
4

جامعه

۱۴۰۲ يکشنبه ۲۰ اسفند - شماره 4562

مهاجران بالقوه از محرک‌هایشان می‌گویند؛

از جهش دلار تا حس بی‌عدالتی و شکست عشقی

  اشتیاق به ترک وطن برساخته دلیل و انگیزه‌هایی است که نزد مهاجر بالقوه به مثابه یک عامل در طول زمان توسعه و تکامل می‌یابد و با داستان‌سرایی او عجین می‌شود.
جامعه ایران در طول چند دهه گذشته به دلیل تجربه رخدادهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی نظیر انقلاب اسلامی، جنگ تحمیلی، مواجهه با انواع تحریم‌ها و ... با فراز و فرودهای مهاجرتی مواجه بوده است.
در حال حاضر نیز دلایل متراکمی اعم از نیروهای رانشی داخل و کششی خارج کشور، گسترش فرهنگ مهاجرت و توسعه زنجیره‌های مهاجرتی ناشی از رشد شبکه‌های مهاجرت، جامعه را به سمت مهاجرت سوق می‌دهد.
اندیشه مهاجرت و اقدام برای آن دیگر تنها متعلق به افرادی نیست که به دلیل سهم‌بری از میدان سرمایه‌های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، توانایی اقدام جدی در این زمینه را دارند بلکه به مثابه نوعی فرهنگ موجود در زیست همگانی در حال شکل دادن به باورها، اخلاقیات، سبک زندگی و هویت بسیاری از افراد در جامعه است.
داریوش در جریان یک کلاهبرداری تمام سرمایه‌اش را از دست داده و بعد از آن نتوانسته دوباره سرمایه خود را بازگرداند. مینو که با مدرک شهرسازی نتوانسته شغلی پیدا کند برای کسب درآمد به کار حسابداری مشغول شده اما درآمد حداقل اداره کار کفاف هزینه‌های او را نمی‌دهد
این اشتیاق فراگیر اگرچه هنوز به مرحله قطعیت نرسیده اما توانایی برساخت زیست‌جهان افراد را دارد؛ زیست‌جهانی که از پیشفرض‌های بدیهی در مورد ترک وطن حکایت می‌کند به گونه‌ای که گویی سخن گفتن از رفتن امری عادی است در حالی که علاقه‌مندان به ماندن باید دلیلی متقن داشته باشند تا بتوانند خود و دیگران را برای این انتخاب قانع سازند.
براین اساس پژوهش‌هایی در این حوزه انجام شده است که «وطن آنِ دیگری: روایتی از اشتیاق به مهاجرت» [۱] نوشته «مینا جلالی» و «سیدعلی هاشمیان‌فر» یکی از این نمونه‌ها است. در این پژوهش سعی شده با بهره‌گیری از روایت‌پژوهی و انجام مصاحبه روایی با تعدادی از مهاجران بالقوه؛ یعنی جوانان ۲۰ تا ۴۰ سال ساکن در شهر اصفهان، اشتیاق آنها به مهاجرت توصیف و تفسیر شود. در ادامه برشی از این پژوهش را می‌خوانیم؛
اشتیاق به مهاجرت با داستان‌سرایی عجین می‌شود
با وجود پیچیدگی‌های مفهومی رایج در ادبیات متأخر مهاجرت، رابطه مهاجر بالقوه با امکان مهاجرت اغلب با عنوان «اشتیاق به مهاجرت» مفهوم‌سازی شده است. اشتیاق به مهاجرت بازنمایی‌کننده وضعیت‌های انسانی است که تلاش مداوم برای تأیید مجدد وضعیت عامل به عنوان یک سوژه در حال شدن را ترسیم می‌کند و برهمکنش‌ها، انتظارات و نقشی که در اجتماع بر عهده می‌گیرد جهت می‌بخشد. در نظر گرفتن «اشتیاق» به عنوان بحث محوری در مطالعه مهاجرت بالقوه، به معنای کاوش در فرایندی از شکل‌های خواستن است که ممکن است هیچگاه محقق نشود اما برساخت عاملیت را در تعامل با ساختارها نمایندگی می‌کند و به مشتاق به مهاجرت توانایی عمل و هدایت کنش‌ها و واکنش‌هایش را می‌دهد.
اشتیاق به ترک وطن برساخته دلیل و انگیزه‌هایی است که نزد مهاجر بالقوه به مثابه یک عامل در طول زمان توسعه و تکامل می‌یابد و با داستان‌سرایی او عجین می‌شود. دلیل کنش، جزء ذاتی نظارتی بازتابی است که همه افراد به طور مستمر در مورد کنش‌های خویش انجام می‌دهند. مشارکت‌کنندگان به مثابه عاملان مشتاق به مهاجرت در بازگویی هویت روایی خود به دنبال دلیلی در گذشته زندگینامه‌ای‌شان پرداخته و با تصویرسازی از آینده مهاجرت برای طی کردن مسیر رسیدن به هدفشان یعنی ترک وطن، ارزش‌آفرینی کرده‌اند.
اوضاع اقتصاد انگیزه ماندن را می‌فرساید
نوید، داریوش، عرفان، مینو و غزال روایت خود از شکل‌گیری اشتیاق به مهاجرت را به مشکلات اقتصادی ناشی از درآمد ناکافی، تورم، کاهش ارزش پول و ناتوانی از راه‌اندازی کسب و کار و تأثیر آن بر زندگی شخصیشان پیوند زده‌اند.
نوید در راه‌اندازی کسب و کار تولید و فروش خشکبار به دلیل گرانی خرید دستگاه و اجاره کارگاه شکست خورده و می‌گوید: می‌خواستم بیزنس خشکبار راه بندازم، هم ملکش و هم دستگاه و اینا، گرونتر توی مملکت خودمون در میومد...یه دفعه میبینی ارزش پولت اینجوری داره میاد پایین...همینا عزمم رو جزم کرد که برم.
داریوش در جریان یک کلاهبرداری تمام سرمایه‌اش را از دست داده و بعد از آن نتوانسته دوباره سرمایه خود را بازگرداند. مینو که با مدرک شهرسازی نتوانسته شغلی پیدا کند، برای کسب درآمد به کار حسابداری مشغول شده اما درآمد حداقل اداره کار کفاف هزینه‌های او را نمی‌دهد.
برای غزال شروع زندگی مشترک برسازنده شکل جدیدی از دویدن و نرسیدن به درآمد مکفی و ناتوانی از تهیه امکانات الزم برای شروع یک زندگی است. عرفان نیز در سال ۱۳۹۸ و با تشدید بحران‌های اقتصادی و ناامیدی از بهبود شرایط تصمیم به مهاجرت گرفته است.
آرش در روزهای پایانی خدمت سربازی دچار آسیب‌دیدگی جدی شده و تا چندسال بعد از آن درگیر تبعات آن بوده اما به رغم تلاش بسیار، نتوانسته غرامتی بابت آسیب‌دیدگی و نقص عضوش دریافت کند
احساس بی‌عدالتی منجر به شکل‌گیری اشتیاق به ترک وطن می‌شود
در روایت حدیث و آرش، برساخت احساس تبعیض و غیرمنصفانه بودن شرایط در بهره‌مندی از امکانات و خدمات موجود منجر به شکل‌گیری اشتیاق به ترک وطن شده است.
حدیث در یکی از روستاهای اطراف اصفهان به دنیا آمده، درس خواندن و دانشگاه رفتن برای او با مشقت زیاد همراه بوده اما به امید دستیابی به شغل و درآمد این مراحل را پشت سر گذاشته است. بعد از فارغ‌التحصیلی از دانشگاه و به رغم باوری که به شایستگی‌هایش داشته تلاش‌های مکررش برای پیدا کردن شغل دولتی برای بهره‌مندی از حقوق و مزایای بیشتر نسبت به بخش خصوصی ناکام مانده است.
آرش در روزهای پایانی خدمت سربازی دچار آسیب‌دیدگی جدی شده و تا چندسال بعد از آن درگیر تبعات آن بوده اما به رغم تلاش بسیار، نتوانسته غرامتی بابت آسیب‌دیدگی و نقص عضوش دریافت کند. این تجربه ناخوشایند در دوران بعد از سربازی و در بازار کار نیز برای او تکرار شده است.
تعارضات عاطفی و خانوادگی چگونه میل به مهاجرت را افزایش می‌دهند؟
پیوندهای عاطفی در وطن، عاملی پیشگیرانه برای اقدام به مهاجرت است؛ این پیوندها تمایل به مهاجرت را کاهش داده و از دست رفتن آن احتمال مهاجرت را افزایش می‌دهد. تعارضات با خانواده و شکست در پیوندهای عاطفی، نقطه عطف شکل‌گیری اشتیاق به مهاجرت در روایت شیوا و پویا بوده است.
پدر و مادر شیوا هنگامی که او ۱۸ساله بود از هم جدا شدند و شیوا که همیشه تمایل به زندگی در خارج از کشور را داشت از آن زمان تصمیم قطعی به مهاجرت گرفت.
پویا به رغم سابقه مهاجرت اقوام نزدیک و تشویق‌های همیشگی پدر و مادرش برای مهاجرت، به دلیل مخالفت شریک عاطفیاش عزم جزمی برای مهاجرت نداشت. با پایان یافتن این رابطه، او خود را شکست‌خورده‌ای دید که به خاطر پایبندی به عشقی نافرجام، قریب ده سال از زمان طلایی مهاجرت در بهترین سال‌های زندگی را از دست داده است.
پی‌نوشت
[۱] مینا جلالی و سیدعلی هاشمیان‌فر، «وطن آنِ دیگری: روایتی از اشتیاق به مهاجرت»، مجله جامعه‌شناسی ایران، دوره بیست و چهارم، شماره ۱، سال ۱۴۰۲

ارسال دیدگاه شما

عنوان صفحه‌ها
30 شماره آخر
بالای صفحه