روزنامه کائنات
5

گزارش

1402 سه‌شنبه 4 مهر - شماره 4450

به مناسبت هفته دفاع مقدس منتشر شد؛

بهانه‌های ناکام صدام برای حمله به ایران

  پس از فرونشستن بحران ناشی از تحرکات «خلق عرب» در خرمشهر و شکست حکومت بعثی در استفاده از حضور سیاسی ـ نظامی گروه‌های وابسته، دوران دیگری آغاز شد که دوران آمادگی عراق برای ورود به یک جنگ‌ تمام‌عیار نظامی است تا اهدافی را محقق سازد که موفق به تحقق آن نشده بود.
بهانه‌های صدام برای حمله به ایران که ناکام ماندندبه گزارش گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس، صدام حسین که پس از حسن‌البکر قدرت مطلقه عراق شد، در سیاست خارجی با چرخشی آشکار به راست، عراق را به محور اتحاد ارتجاع منطقه و از ابزار‌های عمده پیش‌برنده سیاست‌های آمریکا بدل کرد. سیاست جدید عراق در قبال انقلاب اسلامی را می‌توان بخشی از یک مجموعه ارتجاعی و آمریکایی علیه انقلاب اسلامی درنظر گرفت، به بیان دیگر، صدام برای عراق جایگاه جدیدی را در استراتژی آمریکا تعیین کرد.
برکناری البکر و به قدرت مطلقه رسیدن صدام
هرچند دلیل برکناری البکر از همه مسئولیت‌ها، بیماری و اوضاع جسمی وی اعلام شد، اما اوضاع به وضوح از یک انتقال قدرت داخلی و تغییر و تحولاتی مهم در رهبری عراق حکایت داشت و دلیل اعلام شده برای انتقال قدرت، کافی به نظر نمی‌رسید.
یک ماه پیش از برکناری حسن‌البکر، بغداد میزبان عده‌ای از سران کشور‌ها بود و مذاکراتی در سطوح عالی حکومتی انجام گرفت و در مجموع به نظر می‌رسید که دو جریان متفاوت سیاسی در کنار هم فعال هستند و حکومت عراق در کشاکش انتخاب یک سیاست خارجی جدید است. در این مدت، بغداد از سویی شاهد مذاکرات حافظ اسد و البکر در اواخر خرداد ۱۳۵۸ برای زمینه‌سازی وحدت دو کشور عراق و سوریه بود و از سوی دیگر، میزبان و برگزارکننده ملاقات‌ها و مذاکرات افرادی، چون ریچارد مورفی و هارولد براون از آمریکا، وزیرخارجه انگلیس، نخست‌وزیر فرانسه با سران حکومت عراق، چون سعدون حمادی وزیرخارجه و صدام معاون رئیس‌جمهور، بود.
مذاکرات سران سوریه و عراق ابتدا موفقیت‌آمیز به نظر می‌رسید
چند روز بعد صدام‌حسین معاون رئیس‌جمهوری عراق، طی سخنانی در اجلاس مشترک سندیکای پزشکان عراق و سوریه، ظاهراً از برقراری رابطه تازه بین دو کشور حمایت کرد، اما با انگشت گذاشتن بر اختلافات گذشته و جنگ تبلیغاتی دو طرف علیه یک‌دیگر، تلویحاً وجود و بقای اختلافات دیرینه را یادآور شد و به خصوص تأکید کرد که این وحدت بایستی متضمن رویارویی مشترک سوریه و عراق با انقلاب اسلامی باشد.
به زودی معلوم شد که یک انتخاب مهم و تعیین‌کننده در سیاست کلی و رهبری عراق در کار بوده است، انتخابی که جهت آن با برکناری البکر و یکپارچه شدن قدرت در دست صدام، مشخص شد. با این تحول، نه تنها وحدت که حتی نزدیکی سوریه و عراق تحقق نیافت، بلکه صدام به سرکوب شدید طرف‌داران سوریه و حزب بعث و کمونیست‌های طرف‌دار شوروی پرداخت و تصفیه وسیعی را در دولت و حزب بعث شروع کرد و متقابلاً روابط عراق و کشور‌های غربی به سرعت حسنه شد و عراق به زودی به جای اتحاد و هماهنگی با سوریه، در کنار حکومت‌های وابسته به غرب قرار گرفت و به نوعی وحدت و هماهنگی با ارتجاع عرب دست یافت.
این تغییرات، چشم‌انداز هرگونه مصالحه در روابط ایران و عراق را تیره‌تر کرد. از این پس صدام به عنوان عامل اجرای سیاست‌های غرب در جهت تضعیف و نابودی انقلاب اسلامی و نجات ارتجاع منطقه از موج جدید و نیرومند اسلام انقلابی برگزیده شد و حکومت عراق در همه درگیری‌های انقلاب اسلامی با آمریکا، به عنوان یکی از عوامل آمریکا در صحنه حاضر می‌شد.

ارسال دیدگاه شما

عنوان صفحه‌ها
30 شماره آخر
بالای صفحه