روزنامه کائنات
3

اقتصاد

۱۴۰۲ پنج شنبه ۱۸ خرداد - شماره 4374

توسعه پایدار و کیفیت زندگی

 سید رضا غضنفری- مفهوم توسعه پایدار را می توان از راه های مختلفی تفسیر کرد، اما در نهایت این مفهوم رویکردی نسبت به توسعه است که به دنبال ایجاد توازن بین نیازهای مختلف زیست محیطی، اجتماعی و اقتصادی ما به عنوان یک جامعه است. اغلب اوقات، توسعه به دنبال یک نیاز خاص به وجود می آید، بدون در نظر گرفتن کامل اثرات این گسترش یا آینده آن. ما در حال حاضر شاهد آسیب هایی هستیم که این نوع رویکرد می تواند ایجاد کند، از بحران های مالی در مقیاس بزرگ ناشی از بانکداری غیرمسئولانه گرفته تا تغییرات آب و هوای جهانی ناشی از وابستگی ما به منابع انرژی مبتنی بر سوخت های فسیلی. هر چه بیشتر توسعه ناپایدار را دنبال کنیم، پیامدهای آن مکرر و شدیدتر می شود، به همین دلیل است که باید از همین امروز در جهت توسعه پایدار تلاش کنیم.
کلمه ی رشد به معنای بزرگ شدن است و دارای مفهومی کمی است رشد اقتصادی یک کشور عبارت است ازافزایش تولید ملی واقعی سرانه ی آن کشور درطول یک دوره ی بلند مدت. دلایل مطرح شده برای چنین تعریفی به شرح زیراست :
الف –به کاربردن کلمه تولید واقعی ، به منظور حذف اثرافزایش سطح عمومی قیمت هاست .
ب –برای دستیابی به نتایج واقعی تر و امکان مقایسه وضعیت یک جامعه درسالهای مختلف ، یا مقایسه جوامع مختلف با تعداد جمعیت متفاوت درتعریف بالا ازتولید ملی سرانه به جای تولید ملی استفاده شده است،
ج –دلیل به کاربردن کلمه بلند مدت درتعریف فوق ، اطمینان یافتن از استمرار رشد اقتصادی است.
کلمه ی توسعه درلغت به معنی گسترش و بهبود است. توسعه اگرچه دارای بعد کمی نیز می باشد ، اما دراصل دارای ابعاد کیفی است .توسعه ی اقتصادی فرآیندی است که درآن یک رشته تحولات و تغییرات بنیادی درساختار های اقتصادی ، اجتماعی ، فرهنگی و سیاسی جامعه به وقوع می پیوندد و  به مرحله بالاتری ازپیشرفت اقتصادی می رسد.به این ترتیب ، می توان گفت رشد جزئی ازتوسعه است و همراه با توسعه اقتصادی حتماً رشد اقتصادی –اگرچه با تأخیر زمانی –حاصل می شود.
بنابراین توسعه مترادف با رشد اقتصادی نیست . ممکن است در کشوری تولید ناخالص ملی سرانه افزایش پیدا کرده باشد با این وجود نابرابری درآمدها بیشتر شده باشد ، فقرا  فقیرتر شده باشند وسایر اهداف توسعه بدتر شده باشند. چنین حالتی رشد اقتصادی با توسعه منفی نامیده می شود که درآن با وجود این که درآمد سرانه افزایش یافته است وضع اقتصادی عموم مردم بدتر شده است و هیچ پیشرفتی درتغییر عادات و رفتار افراد ونهادها متناسب با آرمانهای مدرن گرائی به وجود نیامده است. اما در مقابل ممکن است کشوری درکوتاه مدت(نه دربلند مدت) رشد اقتصادی منفی داشته باشد.مثلا» درجامعه ای که درحال تجدید ساختار درنهادهای اجتماعی ونهادهای سیاسی وروابط تولید ( مثلا» اجرای اصلاحات ارضی) باشد که شرایط را برای توسعه جامعه درآینده فراهم می سازد اما درکوتاه مدت به علت ازبین رفتن نظام قبلی تولید وتوزیع ، هزینه آن توسعه کاهش محصول ناخالص ملی باشد. می توان بدون توسعه اقتصادی ، رشد اقتصادی داشت همچنین می توان توسعه بدون رشد اقتصادی داشت.
رشد جمعیت جهانی و کمبود منابع، دو مقوله اصلی آسیب‌رسان به پایداری محیط هستند. چنین رشدی در جمعیت و فعالیت اقتصادی، توانایی افزایش چشمگیر فشار بر منابع طبیعی و سیستم‌های طبیعی را دارد. این آسیب‌ها به زمین‌های کشاورزی، شیلات و جو جهانی بسیار بالا بوده و شاید به نظر برسد برای تأمین منابع این جمعیت چاره‌ای نباشد. توسعه پایدار و اهداف آن، می‌تواند راه‌حل‌هایی را پیش روی انسان امروز برای انسان فردا بگذارد. وسعه پایدار نیازهای متنوع همه افراد حال حاضر و جوامع آینده را برآورده می‌کند، سلامتی افراد و همبستگی اجتماعی را بالا می‌برد، و فرصت‌های برابری را ایجاد می‌کند. خیلی خلاصه بگوییم که این توسعه پیدا کردن راه‌هایی بهتر برای انجام کارهای فعلی و آینده است.
شاید نیاز باشد نحوه کار کردن و زندگی کردن‌مان را تغییر دهیم بدون اینکه کیفیت زندگی را پایین آورده باشیم.       

ارسال دیدگاه شما

عنوان صفحه‌ها
30 شماره آخر
بالای صفحه