روزنامه کائنات
4

جامعه

۱۴۰۱ يکشنبه ۲۱ اسفند - شماره 4329

حمایت‌گری اجتماعی

 مینو علیان- فقر به تمام عواملی که آزادی انتخاب انسان را در مقابل خواست‌های معقول او محدود می‌کند و امنیت انسانی او را به چالش می‌کشاند اشاره دارد. پدیده‌هایی چون، بیکاری، درآمد کم، بی سوادی و کم سوادی، نبود امکانات بهداشتی، عدم دسترسی به سازمان‌ها و مراکز مهم تصمیم‌گیری، نبود فضای آموزشی و تفریحی و ورزشی، و نبود آزادی بیان، ضعف دستگاه‌های قضایی و غیره به شدت با تعریف فقر در ارتباط هستند.فقر همگام با نیازهای عصرخود در تحول بوده است و مسائلی مانند شکاف درآمدی، رژیم غذایی، بهداشت آموزش، توانمندی و غیره را در خود گنجانده است.
از دهه ۷۰ میلادی، جهان به این نتیجه رسید با برنامه‌های معمول مانند افزایش تولید ملی، فقر ریشه کن نمی‌شود. مسأله فقر از دهه ۷۰ میلادی در جهان برجسته شده است. از آن موقع با هدف فقرزدایی، تعریف رشد و توسعه عوض شد؛ اما باز هم می بینیم از ابتدای قرن جدید، سازمان ملل نخستین هدف از ۸ هدف هزاره جدید را کاهش و حذف فقر شدید و گرسنگی اعلام کرد. این برنامه بنا بود فقر مطلق را تا ۲۰۱۵ به انتها برساند اما خیلی از کشورها در اجرای آن موفق نبودند و این برنامه تحت عنوان توسعه پایدار عنوان شد و دوباره خط فقر در صدر اساس سازمان‌های معتبر جهانی قرار گرفت. فقر مسأله پیچیده‌ای است که کل جهان الان با آن مواجه است. در کشور ما هم یکی از اهداف انقلاب توجه به مستضعفین و کاهش فقر بود. یکی از دلایلی که موفق نشدیم فقر را کاهش دهیم ساده انگاری مسأله فقر بود. فقر مسأله پیچیده‌ای است که سیاستگذاری و برنامه‌ریزی برای حل آن تبحر، دانش، مدیریت قوی و بسیاری شاخص‌های دیگر را نیاز دارد. با اینکه در جهان رویه مبارزه با فقر عوض شده اما در کشور ما هنوز این نگرش وجود دارد که اگر تولید ملی افزایش پیدا کند فقر خودبه خود از بین می‌رود؛ در حالی‌که این تئوری برای کاهش یا رفع فقر، در جهان رد شده است.
برای رفع فقر، طبیعی است که تولید ملی باید افزایش پیدا کند اما این شرط لازم است، شرط کافی این است که تولید ملی توأم با کاهش فقر باشد که در ادبیات توسعه به آن رشد فقرزدا می‌گویند. سؤال این است مگر می‌شود تولید ملی افزایش داشته باشد، رشد اقتصادی داشته باشیم ولی فقر کاهش پیدا نکند؟ بله با تکنولوژی‌های پیشرفته امروز این اتفاق رخ می‌دهد، یعنی می‌شود تولید بالا داشت اما توزیع درآمد، بیکاری و فقر کاهش پیدا نکند. بنابراین در برنامه‌های رشد تولید و اقتصاد باید عنوان رشد فقرزدا را بگنجانیم. بعد از افزایش تولید ملی از دو طریق می‌توان فقر را کاهش داد:۱- ایجاد اشتغال و فرصت‌های شغلی ۲-گسترش حمایت‌های دولتی.
اغلب تصور می‌شود که مبارزه با فقر نیازمند صرف بودجه‌های هنگفت دولتی و سیاستگذاری‌های حاکمیتی است. هرچند این‌ها نیز از پیش‌نیازهای مبارزه با فقر است، اما تقلیل برنامه‌های فقرزدایی به مشکل بودجه، ساده‌سازی امری پیچیده است. حمایت‌گری اجتماعی (Advocacy) در مبارزه با فقر حاوی این ایده است که مبارزه با فقر صرفا از رهگذر برنامه‌ریزی نهادهای سیاستگذاری و حاکمیتی یا از طریق صرف بودجه امکان‌پذیر نیست. به نسبت پیچیدگی و چندبعدی بودن پدیده‌ی فقر، لازم است که ظرفیت‌های جامعه (نهادهای مدنی و خیریه، رسانه‌ها، موسسات آموزش عالی و تحقیقاتی و …) نیز در تدوین و اجرا و عملیاتی کردن یک برنامه‌ی جامع مبارزه با فقر به کار گرفته شود.
در متون اقتصادی و اجتماعی پیشرفته، هدف از حمایتگری ساخت یا تغییر سیاست‌ها، قوانین، مقررات، توزیع منابع یا سایر تصمیماتی عنوان شده است که بر زندگی مردم اثرگذار بوده و اطمینان حاصل کردن از اینکه چنین تصمیماتی به اجرا منجر شود. این نوع از حمایتگری عموماً به طور مستقیم نه تنها شامل سیاستگذاران، مقامات دولتی و کارمندان دولت بلکه شامل رهبران بخش خصوصی که تصمیمات آن‌ها بر زندگی مردم بطور مستقیم تأثیر می‌گذارد می‌شود. از سوی دیگر افرادی که نظرات و اعمال آن‌ها بر تصمیمات سیاسی اثرگذار است، مانند روزنامه‌نگاران و بنگاه‌های رسانه‌ای و سازمان‌های مردم نهاد بزرگ، نیز می‌توانند نقش حمایت‌گر را بازی کنند.
حمایت‌گری به فقرا کمک می‌کند تا قوی‌تر، سالم‌تر و مدبرتر از قبل شوند. حمایت‌گری از یک سو بلند کردن صدای کسانی است که با مشکلات و چالش‌های فقر مواجهند و از سوی دیگر اطمینان حاصل کردن از اینکه صدای این افراد شنیده می‌شود. حمایت‌گری یافتن راه‌حل مشکل است به طوری که نه‌تنها با علائم مشکل که با دلایل نهفته آن مقابله کرد.

ارسال دیدگاه شما

عنوان صفحه‌ها
30 شماره آخر
بالای صفحه