روزنامه کائنات
1

صفحه اول

۱۴۰۱ چهارشنبه ۲۵ آبان - شماره 4251

اخلاق هم مرز با اعتقاد

 محمود مومنی- در چند دهه اخیر در ایران مباحثی درباره کم‌رنگ ‌شدن اخلاق و ویژگی‌های اخلاقی در کشور به‌وجود آمده است و برخی از محققین و اندیشمندان بر این باورند که جامعه در مسیر زوال اخلاقی قرار گرفته است؛ گرچه برخی دیگر معتقدند روند کلی زندگی مدرن در تمام جوامع به این سمت رفته است و مشکلات اخلاقی را ناشی از سازمان و ساختار اجتماعی و فرهنگی جامعه ایرانی قلمداد می‌کنند.
جایگاه اخلاق به عنوان ابزاری انسان ساز که آدمی را از دیگر موجودات متمایز می سازد و با رشد و تعالی فضایل اخلاقی، نور ایمان را به قلب وی می تاباند. بدیهی است نظام اخلاقی اسلام سرشار از فضایل و گزاره های اخلاقی است که فرد مسلمان به وسیله تطبیق عملی آنها، توانایی اکمال دین خویش، وگام برداشتن در مسیر اصلاح امور دنیا و آخرت خویش را کسب می کند . هدف از بنای آموزه ها و عبادت هایی که اسلام واجب کرده و ایمان به آنها را پایه های اسلام برشمرده است، چیزی جز تمرین های درست و کارساز با هدف نهادینه کردن خلق وخوی پسندیده و روابط سالم و پایدار اجتماعی مناسب و درست در انسان نیست. بر همین اساس نیز این آموزه ها و فرمان های الهی باید همیشه تکرار شوند تا خلق وخوی صحیح را در زندگی اجتماعی انسان به صورت ملکه درآورند. این عبادت ها بیشتر، انسان با شور و شعف به آنها روی می آورد و از انجام مداوم آنها، تندرستی و شادابی را در زندگی اجتماعی میجوید. جایگاه و اهمیت اخلاق در زندگی اجتماعی تا بدان جاست که حتی عمل کردن به قوانین و مقررات اجتماعی نیز بدون پشتوانه اخلاق ممکن نیست و اخلاق، بهترین ضامن اجرای قوانین و مقررات است. ازاین رو، مباحث اخلاقی، از مهم ترین هدف های ارسال پیامبران در جامعه به شمار می رود و بدون آن، نه دین برای مردم مفهومی خواهد داشت و نه جامعه بدون اخلاق امکان خواهد بود.
اسلام دینی اجتماعی است و احکام فردی آن نیز آهنگ اجتماعی دارد. هدف اسلام، نه تنها ساختن فرد دین دار، که جامعه ی دین دار است؛ جامعه ای که روابط اجتماعی آن بر اساس اهداف و احکام دین سامان گیرد، و سعادت فرد با سعادت جامعه پیوند خورده و میان مسؤولیت های اجتماعی و ایمان اسلامی ارتباطی قوی و غیرقابل انفکاک به وجود می آید. یکی از مسایلی که اسلام در این راستا برای آن اهمیّت قایل شده جامعه ی اخلاقی مطلوب است. اخلاق با ملکات نفسانی، تزکیه و تهذیب نفس، اعمال و رفتار فردی و روابط اجتماعی انسان ارتباط عمیق دارد. وجود جامعه ی اخلاقی مطلوب باعث تنظیم روابط انسان با خدا و نیز ارتباط او با اعضای جامعه شده، و رستگاری و کمال فرد و اجتماع انسانی را تضمین می کند. مرحوم علّامه طباطبایی  از جمله حکما و دانشمندانی است که التفاتی ویژه به این مسأله داشته و در تفسیر المیزان و اندیشه های فلسفی خویش به آن پرداخته و اخلاق را از یک طرف هم مرز با اعتقاد و از طرف دیگر، هم مرز با عمل و فعل دانسته است.
اخلاق، نه تنها در نجات جامعه ومسائل اجتماعی، نقش دارد بلکه در نجات فرد و مطالب فردی نیز سهم مؤثری ایفا می کند؛ زیرا اخلاق، تنها برای ایجاد یک مدینه فاضله، شهر و یا کشور متمدن و با فرهنگ نیست؛ انسان خواه در جامعه زندگی کند، خواه در زاویه ای به سر ببرد نیازمند به اخلاق است. البته اگر جامعه ای وجود داشته باشد و کسی بخواهد عمدا از جامعه جدا بشود، هرگز در آشنایی با فن اخلاق و عمل به قوانین اخلاقی، موفق نخواهد بود؛ زیرا یکی از برجسته ترین و مهمترین وظیفه های اخلاقی انسان، رها نکردن جامعه و در متن آن به سر بردن است، چون شکوفایی فضایل انسانی در سایه داد و ستدهای جمعی است و اخلاق مانند احکام در همه حالات وجود دارد؛ اگر چه مهمترین بخش آن در جامعه جلوه می کند.
نیاز بشر به اخلاق، مانند نیاز وی به نبوت و وحی است؛ همان طور که هر فردی نیازمند به وحی است، خواه در جامعه زندگی کند و خواه زندگی فردی داشته باشد و هیچ فردی نمی تواند در جهان بینی، اخلاق و یا اعمال مستقلا به سر ببرد و به فکر خود بسنده کند و از همین رو اولین انسان روی زمین خود پیغمبر بود، در مسائل اخلاقی نیز چنین است، یعنی، اولین انسان هم ناچار است با دستور اخلاقی آشنا باشد و به آن عمل کند

 

ارسال دیدگاه شما

عنوان صفحه‌ها
30 شماره آخر
بالای صفحه