صفحه اول
محمد بساطی- حکمرانی خوب مفهومی است که توسط سازمانهای بین المللی در اواخر دهه ۱۹۸۰ وارد ادبیات توسعه شده و بر اساس معیارهای خاص، حکمرانی را حاصل تعامل و ارتباط متقابل دولت و کنشگران جامعه مدنی (سازمانهای غیردولتی، بخش خصوصی، گروههای ذی نفوذ و رسانه ها) جهت نیل به توسعه در هر کشوری میداند. معیارهای حکمرانی خوب از نظر این سازمانها عبارت است از: مشارکت، حاکمیت قانون، شفافیت، پاسخ گویی، وفاق عمومی، حقوق مساوی، اثر بخشی و کارایی و مسئولیت پذیری. حکمرانی سالم:در انتقاد از حکمرانی خوب، حکمرانی سالم به برداشت آزاد و متنوع از شیوه و معیارهای حکمرانی خوب در کشورهای مختلف تاکید دارد و معتقد است که حکمرانی باید مطابق با آداب، رسوم و فرهنگ محلی هر کشور تعریف و سازماندهی شود. البته همچنان معیار اصلی در حکمرانی سالم، همانند حکمرانی خوب، رفاه مردم می باشد. حکمرانی متعالی:به شیوه ای از حکمرانی گفته می شود که مبتنی بر یک نظام ارزشی الهی همچون اسلام برای نیل به سعادت دنیوی و اخروی مردم در یک حوزه جغرافیایی و یا حوزه های گستردهتر مطرح می باشد. بر اساس نظریه حکمرانی متعالی، حکومت از آن خداست و تنها اوست که میتواند بر انسان حکم براند به این دلیل حکمرانان تا زمانی دارای مشروعیت میباشند که از تزکیه نفس و مقبولیت برخوردار بوده و تنها مجری احکام الهی باشند. در حکمرانی متعالی، تنظیم روابط، تبعیت و شیوه فعالسازی ظرفیتهای کنشگران و ذینفعان، بر اساس هدایت الهی و اراده مردمی، شکل میگیرد. ظهور مفاهیمی از جمله حکومت داری خوب، بیانگر نقش در حال تغییر حکومت ها در اداره جوامع و تغییر نگرش نسبت به کارکرد حکومت در جهان امروز است. حکمرانی اعمال قدرت اقتصادی، سیاسی و اداری برای مدیریت امور کشور در همه سطوح است. امروزه حکومت داری به معنی فرایندی است که به واسطه آن مؤسسات دولتی به اداره امور عمومی می پردازند، منابع عمومی را مدیریت کرده و از حقوق افراد جامعه حمایت می کنند. مشارکت، قانون مداری، شفافیت، پاسخگویی، توجه به خرد جمعی، اثربخشی و کارایی، مسئولیت مالی، برابری، دیدگاه راهبردی و اصلاح مدیریت دولتی مجموعه ویژگی های حکومت داری خوب را تشکیل می دهند. ظهور مفاهیمی از جمله حکومت داری خوب، بیانگر نقش در حال تغییر حکومت ها در اداره جوامع و تغییر نگرش نسبت به کارکرد حکومت در جهان امروز است. مشارکت، حاکمیت قانون، شفافیت، پاسخ گویی و مسئولیت پذیری، توجه به آرای عمومی و توافق جمعی (اجماع)، برابری، اثربخشی و کارایی و چشم انداز راهبردی را از ویژگی های حکومت مدار خوب می دانند. حکمرانی خوب به عنوان ارائة خدمات عمومی کارآمد، نظام قضایی اعتماد و نظام اداری پاسخگو تعریف گردیده است؛ بنابراین، به لحاظ عملی، ایده حکمرانی خوب حاکی از اهمیت قائل شدن برای دولت به عنوان موتور توسعه است. حکمرانی ناظر به دولت نیست، ناظر به جامعه است که دولت هم یکی از بازیگران آن است و از اینجا هم پیوندهایی با اقتصاد نهادگرا دارد. میگوید ما همهی بازیگرانی را که در عرصهی تصمیمگیری یک کشور سهیم هستند، مدنظر قرار میدهیم و آنها را به نسبت سطح محلی، منطقهای، ملی و بینالمللی احصا میکنیم. در اینجا اصناف هم یکی از بازیگران هستند. سه رکن در حکمرانی وجود دارد: «دولت، بخش خصوصی که فعالیتهای انتفاعی انجام میدهد و در نهایت جامعهی مدنی مانند (NGO) ها که سازمانهای مردم نهادی هستند که واسطهی بین مردم و دولت میشوند و حتی نقشهای اصلی دولت را به عهده میگیرند و با بزرگتر شدن خود، دولت را کوچک میکنند. حتی نقش نظامیها، اقتصاد زیرزمینی و مافیایی هم مورد توجه قرار میگیرد. پس حکمرانی، حکومت کردن نیست، بلکه مجموعه عواملی است که باعث میشوند که یک خط مشی در یک کشوری اجرا شود؛ پس در تحلیلهای آن اساساً نقش محوری به دولت داده نمیشود. در اینصورت دلیل اینکه نقش دولت گاهی در آن پررنگ میشود، این است که میگویند دولت باید بستر لازم را ایجاد کند تا بتوان به هدف رسید ولی بار اصلی اقتصاد بر دوش بازار است و دولت فقط شکستهای بازار را پوشش میدهد.