روزنامه کائنات
2

سیاست

۱۴۰۰ دوشنبه ۱۵ آذر - شماره 4033

دود «استفاده تسلیحاتی» غرب از دموکراسی، به چشم خودش می‌رود

 “بسیاری از مردم این را نمی‌دانند، اما آمریکا مدت‌هاست که در صدد تقسیم نظام‌های سیاسی جهان، به دو دسته «دموکراسی‌ها» و «مستبدها» است. اعجاب برانگیزتر از آن، تعریف آمریکا از «استبداد» است؛ طبق این تعریف، هر حاکمیتی که در انتخاب سازوکار سیاسی خود، از پذیرش نسخه‌های دیکته‌شده غرب سر باز زند، «مستبد» است.”
وب‌سایت روزنامه «ساوث چاینا مورنینگ پست» در تحلیلی نوشت: «منشور سازمان ملل متحد، که در سال ۱۹۴۵ به امضا رسید، نامی از واژه «دموکراسی» (به عنوان تنها نظام سیاسی مورد قبول) نیاورده است، چرا که این حق هر کشوری است که ساز و کار سیاسی خود را مستقلاً انتخاب کند و انتخاب یک ملت، تنها توسط مردم آن مشروعیت می‌یابد. به این ترتیب، «نشست دموکراسی» که قرار است این هفته در واشنگتن برگزار شود، یکی دیگر از اقدامات تفرقه‌افکنانه آمریکا بوده که اصول منشور سازمان ملل را نقض می‌کند.
از ۱۱۱ شرکت‌کننده‌ای که به این نشست دعوت شده‌اند، ۲۸ درصد آن‌ها در گروه «نیمه آزاد» و سه درصدشان در گروه «غیر آزاد» قرار گرفته‌اند و هیچ گروهی با عنوان «سیستم سیاسی جایگزین» وجود ندارد. در مقایسه با ۳۹ کشور اروپایی دعوت شده، تنها ۱۷ کشور از آفریقا، چهار کشور از آسیای میانه و جنوبی و تنها دو دولت از خاورمیانه به این نشست دعوت شده‌اند. چین نیز در این نشست که یکی از موضوعات اساسی آن، «دفاع در برابر استبداد» است، غایب است و فهم این نکته دشوار نیست که این در مقیاس جهانی، یک «ستیزه‌جویی» است. این به این معناست که آمریکا معتقد است از ۱۹۳ کشور جهان، ۹۲ کشور «شایستگی» به رسمیت شناخته شدن در صحنه بین‌الملل را ندارند و لزوما «عناصری نامطلوب» به حساب می‌آیند؛ یعنی آمریکا نیمی از جهان را «منفور و مطرود» می‌داند. اما جهان دارای نظام‌های سیاسی گوناگونی است که باید پذیرفته شوند، چرا که در غیر اینصورت، همکاری‌های چندجانبه چندان موثر واقع نخواهد شد؛ تقسیم جهان به تنها دو دسته، اقدامی محدودکننده و رجعت‌گرایانه بوده و ذهنیت آسیب‌زای دوران جنگ سرد را منعکس می‌کند. این نشست، صرفا تلاش دیگری از سوی آمریکا برای مهار رشد چین و بدنام کردن آن است. قابل پیش‌بینی است که پس از این نشست، از دولت‌ها انتظار می‌رود برای «حمایت از دموکراسی» اقداماتی انجام دهند؛ با توجه به قرابت زمانی این نشست و «المپیک زمستانی» به میزبانی چین، باید منتظر بیانیه‌های تند و تیز سیاستمداران غربی و تحلیلگران مسائل چین و تهدیدات مبنی بر بایکوت مسابقات پیش رو باشیم که همین حالا نیز بسیاری آن را «المپیک نسل‌کشی» نامیده‌اند. این بخشی از یک استراتژی بزرگتر برای تحمیل «پاکس آمریکانا» یا «صلح آمریکایی» است؛ استراتژی‌ای که طبق آن، آمریکا با استفاده از مفهوم والای دموکراسی به عنوان یک «سلاح»، به دنبال راست کردن قامت خمیده خود و تقویت نفوذ سلطه‌طلبانه خود در جهان است.
البته این رویکرد جدیدی نیست؛ این یک استراتژی دیرینه «با ما یا بر ماست» که عدم فرمانبرداری از آن، عواقب شدیدی را از سوی قدرت سلطه‌طلب، متوجه کشورهایی می‌کند که به این سلطه تن نمی‌دهند.
این استراتژی، که شکست آن حتمی است، سه سوال را بر می‌انگیزد:
۱. چرا اکثر کشورهای دنیا، چین را به عنوان یک «تهدید فراگیر» در نظر نمی‌گیرند؟
۲. چرا پذیرش تعدد نظام‌های سیاسی، برای دستیابی به جهانی چندقطبی و برابرتر، ضروری است؟
۳. آیا احیای رویکرد «ناهمسویگی با غرب» در دنیای پساغربی امروز، ضروری است؟
در پاسخ به سوال اول، باید گفت که ده‌ها سال دورویی غرب، اعتماد به ارزیابی‌هایش از چین را تضعیف کرده است. اعمال استانداردهای دوگانه در طول چندین دهه، اعتبار غرب را تحلیل داده است، از تعرض مکررش به کشورهای آسیا و خاورمیانه گرفته، تا رفتار استثماری‌اش در سراسر جهان.
چرا علی‌رغم تلاش‌های آمریکا برای بدنام کردن چین، جهان چین را به عنوان یک «شخصیت منفی» در صحنه بین‌الملل نمی‌داند؟
اول اینکه، بسیاری از کشورهای جهان تحت استعمار یا قربانی استثمار غرب بوده‌اند (و همچنان هستند). آن‌ها دریافته‌اند که انگیزه غرب، حفظ برتری اقتصادی‌ است که در پی چند صد سال نظام امپریالیستی، عایدش شده. به همین دلیل است که کشورهای «غیرغربی»، اگر می‌خواهند در رفاه و در جهانی آزاد زندگی کرده و از شر تحریم، جنگ اقتصادی و جنگ واقعی در امان باشند، باید با عناوین «متمدن و دموکراتیک» مشروعیت یابند تا اجازه ورود به جهان مذکور و زیست در آن را از دربانان غربی دریافت کنند.
مسئله بعدی این است که بسیاری از کشورهای پسااستعماری، از تجویزهای نئولیبرال غربی زخم خورده و به چشم دیده‌اند که چطور «گسترش» دموکراسی، به ابزار غرب برای سلب استقلال آن‌ها تبدیل شده است. آن‌ها دیده‌اند که غرب چطور با «استفاده گزینشی» از دعاوی حقوق بشر، سعی در تخریب اقدامات قانونی دیگر کشورها داشته و در عین حال، چشمان خود را بر نقض آشکار حقوق بشر توسط متحدانش بسته است. نکته سوم این است که گرچه شاید کشورهای غیر غربی نسبت به الگوی حکمرانی و جنبه‌های سیاست‌خارجی چین دودل باشند، اما در عین حال، آن را به دلیل موفقیت‌هایش تحسین کرده و برایش احترام قائلند. آن‌ها فریب گزارشات غرب از چین را نمی‌خورند و در عوض، حقایق و نتایج را بررسی کرده و برای درک بهتر آن، شخصا عملکرد چین را مورد بررسی قرار می‌دهند.
آن‌ها با این کار، دولتی را می‌بینند که برای مردمش کار کرده و ثمر داده است؛ کشورهای غربی، لفاظی‌های گمراه‌کننده و فخرفروشانه‌ای را سر می‌دهند که در آن، «دموکراسی» را بهترین راه دستیابی به یک «آرمانشهر» می‌دانند؛ اما کشورهای غیرغربی دیگر نمی‌خواهند به چنین لفاظی‌هایی تن بدهند و در عوض خواهان دستیابی به نتایجی مشابه چین برای مردمشان هستند.
آخرین نکته نیز این است که چین، سرمایه‌گذاری و روابطش را در سراسر جهان گسترش داده است، از جمله از طریق «ابتکار کمربند و جاده» و قراردادهای واکسن کرونا. یکی از دستاوردهای چین که دیگر کشورهای غیر غربی نیز خواستار آن هستند، نرخ فقرزدایی آن است. در سال ۱۹۹۴، هدف دولت چین، خارج کردن ۸۰ میلیون تن از شهروندانش از زیر خط فقر تا سال ۲۰۰۱ بود، این در حالی است که تا سال جاری میلادی، این کشور در عمل ۸۰۰ میلیون چینی را از فقر نجات داده است.علاوه بر آن، در تنها دو دهه گذشته، درآمد سرانه تولید ناخالص ملی چین، از ۹۴۰ دلار در سال ۲۰۰۰، به ۱۰ هزار و ۴۱۰ دلار در سال ۲۰۱۹ افزایش یافت و این، دو برابر نرخ روسیه است که از نظر سرعت رشد اقتصادی، دومین کشور گروه «بریکس» است.
علاوه بر آن، چین در خارج از مرزهای خود نیز موفق ظاهر شده است. از سال ۲۰۰۰ تاکنون، این کشور بیش از ۸۴۳ میلیارد دلار صرف کمک‌های دوجانبه‌ای کرده است که در میان بیش از ۱۳ هزار و ۴۲۷ پروژه و در ۱۶۵ کشور جهان توزیع شده است. بر خلاف جنگ‌های بی‌پایان کشورهای غربی، آخرین جنگ بزرگ «ارتش آزادی‌بخش خلق چین»، به چهل سال قبل باز می‌گردد. این کشور در سال ۲۰۲۱ تصمیم به پایان ساخت نیروگاه‌های سوخت‌های فسیلی در خارج از کشور گرفته و تا به اینجای کار، ۱۹۰ میلیون دلار به همکاری‌های اقلیمی در کشورهای در حال توسعه اختصاص داده و اوراق قرضه سبز را با ارزش ۱۹۰ میلیون دلار چاپ کرده است.

 

ارسال دیدگاه شما

عنوان صفحه‌ها
30 شماره آخر
بالای صفحه