صفحه اول
مونا اسدیان- آگاهی از وضعیت فقر در یك جامعه نخستین قدم در مسیر برنامه ریزی برای مبارزه با فقر و محرومیت و بررسی نتایج برنامه ها و سیاست های پیشین و احیاناً تجدیدنظر در آنها خواهد بود. موضوع فقر و اندازه گیری آن و نیز راه های مختلف فقرزدایی در متون اقتصاد توسعه جایگاه خاصی دارد و این جایگاه در دهه های اخیر اهمیت بیشتری در سیاست گذاری های اقتصادی كشورهای دنیا به ویژه كشورهای توسعه نیافته پیدا كرده است. در ایران نیز توجه به مسأله فقر و فقرزدایی متأثر از یك موج جهانی بود كه كشورهای توسعه نیافته را بیش از سایر كشورها تحت تأثیر قرار داد. فقر همواره به صورت یك معضل جهانی فراروی جامعه بشری بوده است. اما از اواخر دهه ۱۹۷۰ و آغاز دهه ۱۹۸۰ به دلیل پذیرش برنامه اصلاح ساختاری، آزادسازی و خصوصی سازی توسط بسیاری از صاحبنظران مقوله فقر و حمایت از قشرهای آسیب پذیر مورد توجه بسیار قرار گرفت. بسیاری از صاحبنظران مقوله فقر بر این عقیده بوده اند كه اجرای برنامه های اقتصادی مذكور باعث افزایش فقر شده است. با توجه به ناکارآمدی و شکست برنامههای متمرکز و سیاستهای بالا به پایین دولتی برای کاهش فقر و محرومیت در سالهای اخیر، اقبال به برنامههای اجتماعمحور مبتنی بر توانمندسازی برای مبارزه با فقر بیشتر شده است. در رویکرد اجتماعمحور، توانمندسازی محرومین و مشارکت آنها در فرایند رفع فقر اهمیت ویژهای مییابد. یکی از مهمترین نهادها و سازمانهای اجتماعمحور که در سالهای اخیر فارغ از سیاستهای دولتی با هدف رفع محرومیت در کشور به فعالیت میپردازد، حرکتهای داوطلبانه جهادی است که دانشجویان، طلاب، دانشآموزان و دیگر اقشار جامعه بدان مبادرت میورزند. متأسفانه تلاشهای صورت گرفته در قالب حرکتهای جهادی برای دستیابی به هدف رفع محرومیت الگوی مشخصی نداشته و کنکاش پیرامون پژوهشهای صورت گرفته در باب حرکتهای جهادی نشان میدهد که این حوزه علیرغم ظرفیتهای بیشمار از فقر علمی و پژوهشی رنج میبرد؛ یکی از اهداف اصلی برنامههای توسعه بعد از انقلاب اسلامی، رفع فقر و محرومیت در کشور بوده است؛ بهگونهای که همواره مسئله فقر در برنامههای توسعه ایران با مراتبی از شدت و ضعف مورد اهتمام قرار گرفته است. این در حالی است که با وجود تأکید بر ضرورت توانمندسازی محرومان و فقرا در برنامههای توسعه کشور، مسئله وجود فقر در ایران همچنان ادامه دارد. حوزه توانمندسازی و کاهش فقر یکی از حوزههای بسیار تأثیرگذار و مهم اجتماعی است که پس از مطرحشدن مباحث توسعه و کاهش فقر، بیش از پیش مرکز توجه قرار گرفته است. رویکردهای توانمندسازی بر ارتقای آزادی دامنه انتخاب و عمل فقرا تأکید دارد؛ به عبارت دیگر، توانمندسازی اقشار فقیر، برای اثربخشی توسعه بسیار حیاتی است. رویکرد توانمندسازی برای پیشرفت و تقویت مردم فقیر، در بطن توسعه قرار دارد و به فقر بهجای مشکل بهعنوان یک منبع و راهحل مهم نگاه میکند. این رویکرد به هویت فقرا ارج نهاده و آن را به رسمیت میشناسد. این مفهوم بر تغییر و دگرگونی در عقاید، افکار و رفتارهایی دلالت دارد که بازیگران خارجی را وارد مباحث کاهش فقر میکند. بنابراین، روش توانمندسازی باید بر نقاط قوت مردم فقیر، دانش، مهارتها، ارزشها، نوآوریها و انگیزههای آنان برای حل مشکلات و مدیریت منابع بهمنظور خروج از گردونه فقر بنا گذاشته شود. این رویکرد با فقرا با احترام و متناسب با شأن و منزلت آنان رفتار میکند . توانمندسازی بهعنوان اصلیترین جهتگیری دولت در مبارزه با فقر، به راهی جز ایجاد اشتغال منتهی نخواهد شد. درعینحال ماهیت فقر ایجاب میکند اشتغال هدفدار در این زمینه زودبازده بوده و بهسادگی قابل حصول باشد. بنابراین آموزش افراد جویای کار و شناسایی زمینههای ایجاد مشاغل زودبازده در بخشهای کشاورزی، دامداری، صیادی، صنایع دستی و... برای واگذاری به افراد جویای کار، از اقدامات لازم در راستای توانمندسازی فقراست. یکی از اهداف اصلی برنامههای توسعه بعد از انقلاب اسلامی، رفع فقر و محرومیت در کشور بوده است؛ بهگونهای که همواره مسئله فقر در برنامههای توسعه ایران با مراتبی از شدت و ضعف، مورد اهتمام قرار گرفته است. این در حالی است که با وجود تأکید بر ضرورت توانمندسازی محرومان و فقرا در برنامههای توسعه کشور، مسئله وجود فقر در ایران همچنان ادامه دارد. سازمانهای مردمنهاد، انجمنها، تشکلها و سایر نهادهای مدنی غیردولتی نیز میتوانند نقش مؤثری در مشارکت بیشتر فقرا در فعالیتهای اقتصادی و اجتماعی، از طریق بستر حمایتگری اجتماعی ایفا کنند.