صفحه اول
مجتبی قاضیان-یکی از اساسی ترین موضوعاتی که از قدیم الایام ذهن بشر را درگیر خود ساخته است ارتقا بخشیدن به تواناییهای خود و محیط پیرامونش بوده است. برای تحقق بخشیدن به این امر در دوره های مختلف زندگی بشری عناوین مختلفی از جمله رشد، توسعه و پیشرفت ذکر شده است که هرکدام دارای ویژگیها و بار معنایی خاصی بوده و در عین حال هر کدام بخشی از زندگی انسان را ارتقا بخشیدهاند. این آرزوی دیرینه بشر همه حوزه های شخصی و عمومی از جمله اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و حتی جغرافیایی را در بر گرفته است. موضوعی که جدیدا ذهن اندیشمندان این حوزه را درگیر خود کرده توسعه پایدار است. مفهوم توسعه پایدار بیان کننده در نظر گرفتن همه پارامترهای مادی و معنوی و به خصوص توجه به نقش فرهنگ در امر توسعه است. توسعه فرهنگی مکمل جریان توسعه همه جانبه است و برای هر کشور و ملتی دارای پارامترهای خاص خود است و بدون توسعه فرهنگی نمیتوان به توسعه پایدار که از اهداف اصلی کشورهای در حال توسعه است فکر کرد. توسعه، مفهومی چند بعدی و پیچیده است که ابعاد اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، و فرهنگی را در بر میگیرد.و فراموش نباید کرد عوامل اقتصادی و سیاسی اغلب به عنوان موتورهای محرکه توسعه مورد توجه قرار میگیرند، و نباید نقش تعیینکننده فرهنگ در این فرآیند را نادیده انگاشت.گفتنی است فرهنگ، به عنوان مجموعهای از ارزشها، باورها، آداب و رسوم، و الگوهای رفتاری یک جامعه، علاوه بر این که هویت آن جامعه را شکل میدهد، حتی میتواند بر نگرشها، انگیزهها، و ظرفیتهای توسعهای آن نیز تأثیر بسزایی داشته باشد. توسعه اقتصادی یكی از آرمان های اساسی در كشورهای دنیا بخصوص كشورهای جهان سوم می باشد. برای تبیین منشا توسعه یافتگی( یا توسعه نیافتگی ) کشورها رویكردهای مختلفی از قبیل تفاوت در داده ها و مواهب طبیعی، نظام سیاسی ،رویكرد تاریخی در مراحل توسعه و جهش های فن آوری مطرح گردیده است .یكی از رویكردها به مساله توسعه ، رویكرد تفاوت های فرهنگی و نهادی در كشورها می باشد. در این رویكرد ، تمهیدات مناسب فرهنگ اقتصادی و نهادهای اجتماعی یكی از عوامل كلیدی در رشدو پیشرفت اقتصادی كشورها تلقی می گردد . فرهنگ پایه و اساس رفتارهای انسانی را شکل می دهد و بخش قابل توجهی از رفتارهای اقتصادی نیز بر این بنیان استوار است .بنابراین توسعه اقتصادی كه مستلزم انجام رفتارهای خاص و ویژه در زمینه های مختلف زندگی انسانی است به فرهنگ و باورهای فرهنگی وابستگی زیادی دارد. یکی از مهمترین تحولات لازم در این مسیر تحولات فرهنگی و تغییر درنگرش افراد جامعه می باشد و تحول فرهنگی در فرایند توسعه از اساسی ترین تغییرها می باشد . رعایت توازن در بخشهای مختلف لازمه توسعه همه جانبه کشور است و توسعه همه جانبه کشور تنها با برنامهریزیهای کلان ملی و سپس پایش و اصلاح فرایندهای اجرایی ممکن می باشد. با نگاه به تمدن و داشته های فرهنگی و توجه به گفتمان اصیل انقلاب اسلامی، این طور به نظر میرسد که مقوله فناوری فرهنگی از سایر بخش های فناوریهای نرم متفاوت بوده و در ترازی به مراتب بالاتر از برخی مقولات محوری توسعه قرار دارد. نقش مدیریت استراتژیک در برجسته سازی و همگرا کردن استعدادهای نرم و سخت ملی برای توسعه همه جانبه کشور حول محور صنایع خلاق و صنایع فرهنگی غیرقابل انکار است. چرا که فناوری فرهنگی:اولاً ذیل فناوری های نرم دسته بندی می شود،ثانیاً در عصر رقابت های فرهنگی، بیش ترین مزیت رقابتی را برای كشور به بار آورد،ثالثاً دارای بیش ترین تجانس و سازگاری را با اسناد بالادستی توسعه همه جانبه کشور است. برخلاف ادعاها، چیدمان ساختاری کنونی دولت به اندازه ای اجرایی است که امکان نظارت و حمایت وجود ندارد. در مقابل؛ اعمال محدودیت ها و مشکلاتی که فراروی ساختارهای ارائه خدمات و زیربناهای تولید کالاهای فرهنگی وجود دارند، عمدتاً متوجه به مقابله با تهاجم فرهنگی و رفتارهای استکباری و دشمنی کشورهای دیگر است. در حالی که نتایج به دست آمده در اغلب موارد بازی کردن در زمین آنها بوده است.