روزنامه کائنات
1

صفحه اول

1404 شنبه 6 دي - شماره 4982

سیاست‌ ورزی در خلأ

خانیکی: جامعه آسیب‌دیده و رنجور است عبدی: چشم‌انداز امیدآفرینی وجود ندارد

 هادی خانیکی معتقد است جامعه نسبت به آینده بیمناک است و دچار اکنون‌زدگی شده و در روزمرگی به سر می‌برد. او در این سخنان خود از سیاست ورزان به خصوص اصلاح طلبان می خواهد که سیاست ورزی را صرفا در جابجایی و انتخابات نبییند و فروتنانه و صادقانه وارد گفت و گو با جامعه و شنیدن نارضایتی ها و نقدها شوند.
 هادی خانیکی استاد دانشگاه در نشست بررسی آخرین تحولات اجتماعی ایران که پنجشنبه  به همت حوزه تهران حزب توسعه ملی ایران اسلامی برگزار شد، با تشریح عوامل اجتماعی مؤثر بر سیاست اصلاح‌طلبانه در «اکنونِ خطیر» ایران گفت: در این شرایط باید بدانیم در کدام زمین سیاست می‌ورزیم و سیاست‌ورزی در خلأ انجام نمی‌شود. یکی از اشتباهات ما این است که زمانه خود را نمی‌شناسیم. نخستین الزام سیاست‌ورزی اصلاح‌طلبانه، شناخت وضعیت کنونی است؛ ایران در وضعیت آرامی قرار ندارد و با «اکنونِ خطیر» مواجه است.
خانیکی افزود: بحران‌ها در هم تنیده شده‌ و پدیده‌ای مطلق در حوزه اجتماعی و سیاسی وجود ندارد. حوزه‌های مختلف به هم گره خورده‌اند، افق‌ها کوتاه شده و جامعه با فرسایش اقتصادی، روانی و ارتباطی دست‌وپنجه نرم می‌کند. جامعه آسیب‌دیده و رنجور است و سیاست‌ورزی با الگوهای گذشته پیش نمی‌رود و با تاکتیک‌های انتخاباتی حل نمی‌شود. سیاست‌ورزی امروز، اجتماعی‌شدن سیاست است.
وی ادامه داد: تغییرات جامعه ایران به‌گونه‌ای است که سیاست در زمینی تازه قرار گرفته است. جامعه ایران دچار تغییرات عمیق و چندجانبه شده؛ فردیت تقویت شده، ارزش‌های مادی غلبه یافته، گسست‌های نسلی و ارزشی رخ داده و تاب‌آوری و تحمل اجتماعی کاهش یافته است. جامعه سرشار از خشم و فریاد شده است.
این فعال سیاسی با اشاره به تحولات نهادهای مرجع گفت: گروه‌های مرجع سیاسی، سنتی و اجتماعی تضعیف شده‌اند و میدان سیاست از نهادها به زیست‌جهان مردم منتقل شده است. روز گذشته جلسه‌ای میان آقای خاتمی و دانشجویان برگزار شد که در ذهن آنان، محیط‌زیست و زیست ایرانی اهمیت محوری داشت و فاصله معناداری با احزاب، نهادهای رسمی، دولت و حکومت دیده می‌شد. اگر اصلاح‌طلبی بخواهد با مختصات جامعه دیروز سیاست‌ورزی کند، نمی‌تواند با جامعه امروز سخن بگوید. خانیکی تأکید کرد: اشتباه است اگر تصور کنیم هم‌سخنی با جامعه به معنای رادیکال شدن است؛ در حالی که میدان مشترک سیاست‌ورزی تغییر کرده است. ما با نارضایتی طبقه متوسط مواجه هستیم؛ طبقه‌ای که پایگاه اجتماعی سیاست دموکراتیک و آزادی‌خواهانه بود اما به دلیل شرایط اقتصادی، شاهد ریزش آن به سمت طبقات پایین‌تر هستیم.
وی با توصیف وضعیت جامعه ایران گفت: جامعه امروز پر از «من‌های تنها»ست و کمتر «ما» شنیده می‌شود. همبستگی اجتماعی و سرمایه اجتماعی کاهش یافته و در چنین شرایطی، اگر سیاست ورزی اصلاح طلبانه نتواند تغییر کند، پایگاه اجتماعی خود را از دست می دهد. این فعال سیاسی تأکید کرد:  سیاست  ورزی فقط خلاصه کردن در جابجایی آدم ها و کسب مسئولیت ها و برنده شدن در انتخابات نیست بلکه شامل گفت و گو با جامعه و شنیدن نارضایتی ها و نقد ها شود. زبان اصلاح طلبی صادقانه تر و فروتنانه باشد. مساله اصلح طلبی چگونه در سیاست بمانیم، نیست و مساله این است که چه طور با جامعه بمانیم و سیاست در خدمت آن باشد.  
خانیکی خاطرنشان کرد: مطالعات نشان می‌دهد سطح نارضایتی افکار عمومی به حدود ۹۲ درصد رسیده و شدت این نارضایتی در حال شتاب گرفتن است. سیاست‌ورزی در امتداد گذشته کارآمد نیست و نیازمند تأسیس سیاست‌ورزی جدید هستیم و در شرایط فعلی، زبان را به‌عنوان یک مُسکن، نه درمان، بسیار تعیین‌کننده می‌دانم.
عبدی: اگر سیستم سیاسی تغییر جدی و صادقانه را بپذیرد همه باید صادقانه کمک کنند
عباس عبدی تحلیلگر مسائل سیاسی در نشست بررسی آخرین تحولات اجتماعی ایران گفت: شرایط امروز ایران با گذشته متفاوت است و چشم‌انداز امیدآفرینی وجود ندارد.
وی در بخش دیگری از سخنان خود درباره امکان اصلاح شرایط گفت: پرسش این است که در شرایط فعلی چه می‌توان کرد. به نظر من، کار خاص زیادی در این سطح ممکن نیست، مگر اینکه سیستم سیاسی تغییر ملموس، جدی و صادقانه را بپذیرد. در آن صورت، هرکس در هر جایگاهی که هست باید صادقانه کمک کند. در غیر این صورت، فعلاً راه دیگری وجود ندارد.
عبدی افزود: منظور من از تغییر، مشارکت مجموعه‌ای از نیروهایی است که حتی منتقد بوده‌اند و هزینه داده‌اند، حتی زندان رفته‌اند، اما همچنان در چارچوب سیستم تعریف شده‌اند. این نیروها باید ایده‌ای قابل قبول و به نفع سیستم ارائه دهند؛ ایده‌ای که مستلزم مشارکت گسترده و تحول واقعی باشد.
وی با انتقاد صریح از سیاست رسانه‌ای کشور گفت: تا زمانی که تحول در صداوسیما رخ ندهد، هیچ تغییر معناداری اتفاق نمی‌افتد. این رسانه در مسیری حداقلی و نزولی قرار دارد؛ هم از نظر مخاطب و هم از نظر اثرگذاری، اما همچنان با سرعت بیشتری همان مسیر را ادامه می‌دهد، به‌گونه‌ای که حتی نیروهای درونی آن نیز از این رفتار متعجب هستند.
عبدی با بیان این ادعا که «وضعیت فعلی صداوسیما نوعی آبروریزی برای ایران است» تأکید کرد: بهترین نماد تغییر، تحول در سیاست رسانه‌ای است. رسانه‌ای با ده‌ها هزار کارمند و بودجه‌های میلیاردی که اثرگذاری قابل‌توجهی ندارد، در حالی که رسانه‌های کوچک خارج از کشور با امکانات محدود، مخاطب جذب می‌کنند.
وی با نقد برخی رفتارهای اصلاح طلبان گفت: اگر این تحول در رسانه ملی رخ دهد و نمود پیدا کند، آن‌وقت می‌توان صادقانه به سیستم کمک کرد. البته باید پذیرفت که سیستم سیاسی ایران نسبت به اصلاح‌طلبان انتقاداتی دارد که بی‌ربط هم نیست. به همین دلیل، در ادبیات و رفتار سیاسی باید با دقت، حمایت و مسئولیت‌پذیری عمل کرد، زیرا ادامه وضعیت فعلی امکان‌پذیر نیست. عباس عبدی در ادامه سخنان خود با تأکید بر ماهیت تدریجی تحولات اجتماعی و تاریخی گفت: وقتی تاریخ را می‌خوانیم و سرنوشت تمدن‌ها و کشورها را بررسی می‌کنیم، می‌بینیم که فروپاشی‌ها یک‌شبه رخ نمی‌دهند.
وی با استفاده از مثال‌های پزشکی برای توضیح روند فروپاشی در یک جامعه توضیح داد: وقتی می‌گوییم یک جامعه در مسیر فروپاشی قرار دارد، به این معنا نیست که همان روز همه چیز تمام می‌شود. مثل بیماری دیابت یا سرطان است؛ این بیماری‌ها فرد را فوری از پا درنمی‌آورند، ممکن است سال‌ها کنترل شوند، اما در نهایت مسیر خود را طی می‌کنند. جامعه هم همین‌طور است.
عبدی تأکید کرد: وقتی کسی از فروپاشی اجتماعی حرف می‌زند، نباید صرفاً به خودِ واژه واکنش نشان داد، بلکه باید دید استدلال او چیست. مثلاً ممکن است فشار خون فرد بالا باشد و اتفاق خاصی نیفتد، اما اگر این روند ادامه پیدا کند و دو سال بعد به فشار خون به ارقام بالاتری برسد، دیگر نمی‌توان آن را نادیده گرفت. مهم‌تر از عدد، روند است.
وی افزود: در حوزه اقتصاد هم همین منطق صادق است. اگر کسی امروز ۱۰۰ تومان حقوق بگیرد و سال بعد ۱۰۲ تومان و سال بعد ۱۰۵ تومان، احساس بهتری دارد نسبت به کسی که امروز ۱۲۰ تومان می‌گیرد اما سال بعد حقوقش ۱۱۵ و بعد کمتر می‌شود. احساس رضایت اجتماعی به روند وابسته است، نه فقط به عدد.
این تحلیلگر اجتماعی با بیان اینکه تا پیش از امسال کمتر کسی از عدم امکان بقای سیستم سخن می‌گفت، اظهار کرد: فروپاشی اجتماعی به این معنا نیست که همه چیز یکباره از بین می‌رود. جامعه از چند نهاد اصلی تشکیل شده است؛ نهاد دولت، نهاد دین، نهاد رسانه، نهاد اقتصاد، نهاد خانواده و نهاد آموزش. اگر این نهادها تضعیف شوند، جامعه دچار افول می‌شود.
عبدی ادامه داد: سال‌ها پیش، حتی در اوج قدرت دولت احمدی‌نژاد، گفتم که اغلب نهادهای جامعه ایران در مسیر افول قرار گرفته‌اند، اما تنها نهادی که می‌تواند جامعه را سرپا نگه دارد، نهاد دولت است؛ نهادی که وظیفه اصلی‌اش تأمین امنیت است. به همین دلیل معتقد بودم حتی با آن دولت هم نباید درگیر شد، چون اگر آن هم از کار می‌افتاد، سیستم دیگر نمی‌توانست روی پای خود بایستد.
وی افزود: امید آن زمان این بود که بعدتر دولتی مانند دولت روحانی روی کار بیاید و امکان بازسازی برخی نهادها فراهم شود، اما امروز شرایط متفاوت است.
عبدی در بخش دیگری از سخنان خود، وضعیت نهاد رسانه را «بی‌سابقه» توصیف کرد و گفت: بعید می‌دانم در دنیا کشوری شبیه ایران وجود داشته باشد که رسانه اصلی آن عملاً خارج از کشور مرجعیت پیدا کرده باشد. این وضعیت بسیار عجیب است و من واقعاً نمونه مشابهی برای آن سراغ ندارم. وی در ادامه تصریح کرد: وقتی از فروپاشی اجتماعی سخن گفته می‌شود، منظور این نیست که فعالیت سیاسی امروز و فردا متوقف می‌شود، بلکه به معنای رسیدن به مرحله‌ای است که روندها دیگر قابل انکار نیستند.
عبدی در پاسخ به پرسشی درباره مسئولیت فردی خود گفت: من شخصاً همواره به این فکر می‌کنم که اگر حتی یک نفر به واسطه گفته‌ها یا نوشته‌های من ناامید شود، نسبت به آن مسئولم. به همین دلیل، هیچ اقدام جدی‌ای را بدون مشورت با چند فرد عاقل انجام نمی‌دهم. اگر آن‌ها قانع نشوند که کاری درست است، حتی اگر خودم به آن باور داشته باشم، دست نگه می‌دارم.
وی در پایان تاکید کرد: واقعیت‌های سیاسی و اجتماعی آن‌قدر شفاف و خط‌ کشی‌شده نیستند که بتوان درباره آن‌ها با قطعیت مطلق سخن گفت. بسیاری از مسائل نه کاملاً روشن‌اند و نه ساده، و همین پیچیدگی، مسئولیت تحلیل‌گر را سنگین‌تر می‌کند.

ارسال دیدگاه شما

عنوان صفحه‌ها
30 شماره آخر
بالای صفحه