روزنامه کائنات
4

جامعه

1404 دوشنبه 24 آذر - شماره 4974

ما و کنترل بحران ها

 انیسه جهانبخش- بحران‌های طبیعی، سازمانی و اجتماعی نقش عمده‌ای در شرایط مدیریتی جامعه ایفا می‌کنند. تشکیل مدیریتی توانمند همراه با اعمال روش‌های صحیح و مناسب جهت کنترل وضعیت بحرانی تا حد زیادی می‌تواند میزان خسارات ناشی از بحران را کاهش دهد. توانایی کشورها در رویارویی با بحران به میزان زیادی به مدیریت کنترل بلایای طبیعی و غیرطبیعی بستگی دارد. مدیریت بحران نوع خاصی از علم مدیریت کاربردی است که از طریق مشاهده منظم بحران‌ها در جستجوی دستیابی به ابزاری است که به وسیله آن بتواند از بروز بحران‌ها پیشگیری کند یا در صورت بروز آنها، جهت کاهش آثارشان، آمادگی لازم جهت اجرای عملیات مربوط به امداد، کنترل، ترمیم و بازسازی را داشته باشد.
بدیهی است که مدیران نمی توانند در برابر همه نوع بحران آمادگی داشته باشند. با این حال اگر آنها به مدیریت بحران به عنوان یک بخش جدانشدنی از مسئولیت مدیریت استراتژیک خود معتقد باشند، احتمال اینکه سازمانهایشان گرفتار بحران شود تاحد زیادی کاهش می یابد. توجه به مدیریت بحران و ارتباط آن با برنامه ریزی تکنیکی و عملیاتی بسیار مهم است.
در تحلیل نهایی مدیریت بحران ضامن بقا و شکوفایی بلندمدت یک سازمان است. داشتن یک سیستم مدیریتی برای مواجه با بحران‌ها برای هر سازمانی اهمیت بسیاری دارد. این سیستم به سازمان امکان می‌دهد تا در مواجهه با حوادث ناگوار و بحران‌های مختلف، عملکرد بهتری داشته باشد و خسارات را کاهش دهد. با تلاش برای مدیریت بحران، سازمان قادر خواهد بود تا به صورت منظم و سازمان‌یافته به شناسایی ریسک‌ها، پیشگیری از وقوع حوادث، ارتقاء آمادگی برای پاسخ به بحران‌ها، و بازسازی پس از بروز حوادث بپردازد. همچنین، این سیستم باعث افزایش امنیت سازمانی، اعتماد مشتریان و افزایش توانمندی‌های سازمانی در مقابل ریسک‌ها و تهدیدات خواهد بود. مدیریت بحران مجموعه‌ای از اقدامات پیشگیرانه، برنامه‌ریزی، واکنش و بازسازی است که برای کاهش اثرات مخرب یک بحران انجام می‌شود. این فرآیند شامل شناسایی و ارزیابی مخاطرات، تدوین برنامه‌های عملیاتی، آموزش و تجهیز افراد، هماهنگی با سایر سازمان‌ها و پاسخگویی به‌موقع و مؤثر به بحران است. اهداف کلیدی این مدیریت معمولاً کاهش تلفات جانی و مالی، حفظ نظم و امنیت عمومی، تسریع در بازسازی و بازگشت به شرایط عادی است. در این مقاله به بررسی نکات مختلف در رابطه با مدیریت بحران خواهیم پرداخت.
بعداز بررسی یک بحران ازطریق مواجهه با آن، مدیران برای جبران خستگی روحی و روانی ناشی از این فشار نیازمند یک وقفه (تجدید قوا) هستند. اما این وقفه نباید بیش از حد طولانی باشد. این وقفه فرصتی است تا مدیران مناسبترین پاسخها را برای پرسشهای ذیل بیابند:
1 – چه چیزی و چگونه اتفاق افتاده است؟
2 – علت این واقعه چیست؟
3 – چرا به این شکل رخ داده است؟
بازاندیشی یافتن مقصر یا سپربلا نیست. از لحاظ یادگیری، بازاندیشی درواقع به درک اشتباهات گذشته و یافتن دلسوزانه یک روش  بهتر و جلوگیری از تکرار اشتباهات در آینده اشاره دارد. خسارات ناشی از بحران را باید کاملا ارزیابی کرد تا اهمیت و اثر منفی آن برای سازمان مشخص شود.
اغلب چنین ارزیابی می تواند درسهای مهمی را درباره نتایج نادیده انگاشتن مدیریت بحران در برداشته باشد. در سازمانی که برنامه مدیریت بحران در واکنش به بحران اجرا می شود، بازاندیشی به معنای نگاه عمیق به برنامه مدیریت بحران برای آزمون مجدد اثربخشی آن است. زمینه های آسیب پذیری که ممکن است به صورت ظاهری موردبررسی قرار گرفته یا کاملا حذف نشده باشند، در برنامه مدیریت بحران می تواند مشخص شود. بازاندیشی با پرداختن به این مسایل، اساس و شالوده ای را برای تلاشهای موردنیاز به منظور تقویت ظرفیتهای سازمانی در یادگیری و جلوگیری از بحران ایجاد می کند.

ارسال دیدگاه شما

عنوان صفحه‌ها
30 شماره آخر
بالای صفحه