صفحه اول
حسین رضوی نیا- شفافیت در اصل هیچ تعریفی ندارد که مورد توافق عمومی قرار داشته باشد اما در یک اجماع کلی به حق دانستن و دسترسی عمومی به اطلاعات اطلاق میشود که برای جوامع حاوی مزایای گوناگونی است.شفافیت به معنای ارائه حق اطلاعاتی مردم به مردم است، به شرطی که اطلاعات داده شده ویژگی های ذیل را داشته باشند:در زمان مناسب،در قالب مناسب،با کیفیت مناسب،در محل مناسب،و به مخاطب مورد نظر،ارائه شوند. زمانی که تمامی این شروط بطور همزمان بوقوع بپیوندد، شفافیت حاصل شده است و در صورت نبود هر یک از این شروط، شفافیت مد نظر حاصل نشده است. با توجه به این تعریف، شفافیت الزاما به معنای ارائه همه اطلاعات به همه افراد نیست. افشای اطلاعات بصورت یکجا و بی نظم و بدون برنامه زمانی مناسب، شفافیت به حساب نمی آید. پدیده “شفافیت”با وجود اینکه به ظاهر مسئله ای ساده و بدیهی به نظر میرسد، ولی توضیح این پدیده با پیچیدگی های خاص خود روبروست و با وجود اینکه همه افراد در همه سطوح، در وجود و لزوم شفافیت در تمامی عرصه ها اتفاق نظر دارند، ولی هنگامی که قرار است در عرصه های مختلف شفافیت ایجاد شود، اختلاف نظرها و ممانعتهای مختلفی در این زمنیه ایجاد میشود و این نشان از پیچیده بودن و دشوار بودن پیاده سازی این مفهوم در عرصه اجتماعی میدهد. شفافیت علیرغم سادگی ظاهر، اما دقتهای حقوقی، سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فنی گستردهای نیاز دارد، لذا تعریف این مفهوم در مصادیق مختلف بهتر و واضح تر میتواند معنای این پدیده را مشخص کند. هر موضوعی دارای ابعاد شفافیتی خاص خود است و به هیچ عنوان نمیتوان نسخه ی واحد شفافیتی برای تمامی زمانها و مکانها و همه ی موضوعات تجویز کرد. برای این منظور این مطلب را ببینید: «تنوعی از مصادیق شفافیت در حوزههای مختلف». تعریف «حق اطلاعاتی»، تعریفی جامع و البته کلی است. از سوی دیگر تعاریف رایج از این مفهوم هم بسیار جزئی هستند. لذا بهترین روش، شناخت شفافیت در مصادیق آن است.شفافیت به دقت شناخته نمیشود، مگر در مصادیق متنوع و متعدد آن. هر موضوعی دارای ابعاد شفافیتی خاص خود است که بایستی به دقت طراحی و تعریف شود. کلیگویی در شفافیت (همانند کلیگویی در سایر موضوعات) بسیار مخرب و مایهی فساد است. لذا کسی که مایل به شناخت دقیق شفافیت است، باید به طور دقیق و گستردهای در مصادیق آن غور (مطالعهی عمیق) کند. شفافیت در وهله اول منجر به افزایش دموکراسی، مسئولیتپذیری و مشارکت میشود. «اطلاعات» در ماده ۱۹ سازمان غیردولتی بینالمللی حقوق بشر، «اکسیژن دموکراسی» توصیف شده و گزارش توسعه انسانی برنامه توسعه ملل متحد از «بحث آگاهانه» بهعنوان «نیروی حیاتبخش دموکراسیها» یاد کرده است. هرچند اطلاعات بهخودیخود قدرتمند نیست اما اولین گام اساسی در اعمال قدرت سیاسی و اقتصادی محسوب میشود. مردم تنها زمانی قادر به مشارکت واقعی در روند دموکراتیک هستند که در مورد فعالیتها و سیاستهای دولت اطلاعاتی داشته باشند و زمانی که مردم دریابند از چه مزایا و خدماتی برخوردار هستند و آیا آنچه را که انتظار میرود دریافت میکنند یا خیر، میتوانند به مشارکت بپردازند. آگاهی از آنچه دولت و سایر نهادها انجام میدهند عنصری قدرتبخش برای مردم در راستای بهبود روش عملکرد آنها است و فقدان دسترسی به اطلاعات اغلب با ایجاد حس ناتوانی، بیاعتمادی و سرخوردگی همراه است. از سوی دیگر، دسترسی به اطلاعات مرتبط و بهروز میتواند مبنایی برای تبادل طبیعی آنها ایجاد کند و به مقامات و عموم اجازه دهد تا به تصمیمات اتخاذ شده و سیاستهای اجرا شده دسترسی بهتری داشته باشند. معنای شفافیت در طول سالها (بویژه در دهه گذشته) تغییرات جدی یافته است. این تغییرات عمدتاً ناشی از تحولات مهم در عرصههای فناوری و اجتماعی بوده است. ناگفته پیداست که با استمرار این تحولات، معنای شفافیت نیز تکامل مییابد. برای نمونه در گذشته «دسترسی به اطلاعات» مترادف شفافیت بود، اما امروزه تنها «استفادهپذیری اطلاعات» (با تعریف و دقتهای حقوقی و فنی زیادی) مصداق آن است.