روزنامه کائنات
8

صفحه آخر

۱۴۰۰ شنبه ۳ مهر - شماره 3985

کارگردانی که از خاطرات و فیلم های دفاع مقدسی خود می گوید؛

جبهه به خاطر آدم هایش برای ما عزیز بود

 بنیامین صادقی| «اکبر عبدی سربازی نرفت ولی در سه «اخراجی‌ها» دوره سربازی اش را گذراند. امین حیایی یکی از بازیگران بسیار خوب است. شریفی نیا هم کُپُل سینما است و با اکبر عبدی تام و جری هستند.» ابن ها را مسعود ده‌نمکی درباره بازیگرانی که تاکنون با آن ها همکاری کرده می گوید.ده نمکی ـ کارگردان سینما و تلویزیون ـ درباره دوران دفاع مقدس عنوان کرد: شرایط سنی ما در زمان جنگ ایجاب می کرد که برای دفاع از کشور بجنگیم. در سن ۱۷ سالگی به جبهه رفتم و تا پایان جنگ آن جا رزمنده بودیم و به عنوان تک تیرانداز وارد گردان سلمان لشکر محمد رسول الله شدم. پس از آن در چند عملیات حضور داشتم تا آخر جنگ هم بودم. با تقلب یک سال شناسنامه‌ام را دستکاری کردم تا اجازه اعزام به من بدهند و در نهایت بزرگ شدن من در جبهه بود.
ده نمکی تصریح کرد: شخصی می‌گفت جنگ عراق علیه ایران آخرین جنگ بشری است که انسان در برابر آهن قرار گرفت و بعد از آن جنگ‌ها الکترونیک می شود و خیلی کم جنگ کلاسیکی رخ می دهد. در این نوع جنگ عامل انسانی و روحیات و بعد معنوی خیلی تاثیرگذار است و در همه جنگ‌ها صادق است. شهید مطهری می گوید «وقتی شیپور جنگ نواخته می شود مرد و نامرد را جدا می کند» درباره مردها در موقعیت های مختلف زیاد حرف زده ایم اما درباره نامردهای این جبهه صحبتی نکرده ایم.
وی افزود: سخنی از امام خمینی (ره) هم وجود دارد که می فرمایند «جبهه دانشگاه انسان سازی است». شاید از نظر جسمی در جبهه‌ها بزرگ شدیم اما آنجا در واقع آدم شدن و تغییر انفسی است که انسان را به صورت روحی و باطنی بزرگ می کند چون افراد در محک امتحان عملی خداوند قرار می گیرند. وصیت نامه های جوانان ۱۷ ساله را که می خواندیم حرف های عارف های مسن  را می زدند که با سال ها سیر و سلوک به آن حجم از بیزاری از دنیا رسیده اند. خیلی ها در این مسیر ادعا داشته اند اما بسیاری پای عمل که می رسد نمی توانند از جان خود بگذرند.
این کارگردان سینما بیان کرد: تغییراتی که جنگ در ما به وجود آورد گفتنی نیست ملموس است؛ آن عاملی که جوان را از آرامشش در شهر و پیش خانواده می کشد در خاک و خون و تا اندازه ای گیرا است که جوانان دلشان نمی خواست برای مرخصی هم برگردند. قطعا چنین اراده ای عشق جنگ نبود که آن ها را نگه می داشت. آن اتفاقی که می افتاد به دلیل این بود که جبهه نسبت به خارج از مرزها مدینه فاضله حساب می شد اما درون خودش هم چالش هایی وجود داشت مثلا همه افراد شجاع و نترس نبودند. آن هایی که می آمدند یک گام از آن هایی که نمی آمدند بالاتر بودند. آن هایی که شب عملیات موج ۰۲۱ نمی گرفتند که یاد شهر کنند و کم بیاورند باز هم یک پله از کسانی که نتوانسته بودند از دنیا دل بکنند بالاتر بودند. بسیاری هم تا عملیات می رفتند و پای میدان مین کم می آوردند و هوای بازگشت می کردند. در شب عملیات کمتر کسانی بودند که حاضر می شدند جلوی دوشکا بایستند.
ده نمکی درباره اصطلاحشان در بین رزمندگان توضیح داد: موج ۰۲۱ به این معنا است که در جبهه به خاطر اینکه کد تلفن تهران ۰۲۱ است می گفتیم موج ۰۲۱  کسی را گرفته یعنی او هوای خانواده و زندگی اش در تهران را کرده است.
وی از رابطه صمیمانه خود با دیگر رزمندگان گفت: کتاب «آدم باش» خاطراتم از تولد تا پایان جنگ است. جبهه به خاطر آدم هایش برای ما عزیز بود؛ نزدیک به ۴۰ سال از آن روزها گذشته اما هنوز هم با رزمندگان از فامیل به هم نزدیک تر هستیم. آن آدم های فداکار و ایثارگر را در جبهه ها از دست دادیم، افرادی که روی مین رفتند تا دیگران عبور کنند و دیگران زندگی کنند؛ به خاطر اینکه چنین انسان هایی را از دست دادیم در چاپ نشریات فکر کردم حالا که زنده برگشته ام باید برای آرمان های آن ها بجنگم نه خود آن ها.
کارگردان «معراجی ها» درباره ارزش قهرمانان برای مردم در دیگر کشورها تصریح کرد: در مسکو مقبره شهدای گمنام هست که بسیار مورد توجه مردم بود و عروس و دامادها گل می آوردند روی مزار این شهدا می گذاشتند و بعد زندگی شان را آغاز می کردند. روزی در فرودگاه یکی از کشورهای خارجی دیدم همه افراد دور یک فرد جمع شده اند فکر کردم یک بازیگر معروف یا یک فرد سلبریتی است اما بعدا فهمیدم پیرمردی که مدال های زیادی بر گردن دارد در آن مکان حضور دارد که بازمانده جنگ جهانی دوم بود و جوانان در فرودگاه از او عکس می گرفتند. دنیا با قهرمان های خود اینگونه رفتار می کند، در کشورهای دیگر در متروها جایگاه های ویژه برای جانبازان جنگی در نظر گرفته می شود و اسم خیابان ها در این کشور بر اساس اسامی قهرمانان انتخاب می شود و پز نامزدهای ریاست جمهوری در گذشته حضورشان در جبهه بوده است.
ده نمکی افزود: نشریه راه انداختم برای حفظ آرمان بچه ها تا آن ها را برجسته کنم اسمش هم شلمچه بود چون بدترین جنگ ها در شلمچه اتفاق افتاد، روی کاغذ کاهی شهدا را معرفی می کردم تا آرمان های هم سنگرانمان را مطالبه کنم.

ارسال دیدگاه شما

عنوان صفحه‌ها
30 شماره آخر
بالای صفحه