صفحه اول
مهوش غلامی- دیروز سخنگوی دولت گفت فرایند تولید اورانیوم با غنای ۲۰ درصد در مجتمع غنیسازی شهید علیمحمدی(فردو) آغاز شده است. دولت پیش از این هم اعلام کرده که قانون مصوب مجلس را لازم الاجرا میداند و به آن پایبند خواهد بود. هرچند دولت از ابتدا این طرح را به مصلحت ندانسته و به خاطر طرف مشورت قرار نگرفتن دولت در تصویب نهایی آن انتقادهایی را وارد میدانست اما این مسائل تاثیری بر تعهد دولت به اجرای این قوانین نداشته است. جدای از این موضوع باید دید که ایران چه نیازی به تکنولوژی هستهای دارد؟ بنا به گزارش «وضعیت صنعت هسته ای در سال 2010» کشور فرانسه بیشتر از تمام کشورهای جهان بر انرژی هسته ای متکی است و در سال گذشته برای تولید 71.7 درصد میزان تمام برق کشور ، 58 راکتور هسته ای راه اندازی کرده است. براساس این گزارش، بعد از فرانسه بیشتر کشورهایی که برای تولید برق انرژی هسته ای را به کار می گیرند در اروپای شرقی قرار دارند.کشورهای اسلوواکی، اوکراین و مجارستان تقریبا 50 تا 55 درصد برق خود را از طریق راکتور هسته ای تولید می کنند.کشور سوئد نیز در اوایل لیست کشورهای متکی به انرژی هسته ای در تولید برق قرار دارد و تقریبا 40 درصد برق این کشور از این طریق تامین می شود.بعد از سوئد کشورهای بلژیک و سوئیس قرار دارند که به ترتیب 39 و 37.7 درصد برق این کشورها از طریق انرژی هسته ای تامین میشود.کشور اسلوونی نیز تقریبا 35.9 درصد برق خود را از طریق راکتور هسته ای تولید می کند. بهرهبرداری از تکنولوژی هستهای امروزه به روندی عادی در بین کشورهای دنیا تبدیل شده است. به گونهای که براساس آخرین آمار ارائه شده در سالهای 2005 در حدود 447 نیروگاه هسته ای با قدرت 383758 مگاوات در حال بهرهبرداری بوده است و پیشبینیها نشان میدهد که کشورها بسیاری در پی دستیابی به این نیروگاهها هستند. طبق برآورد شورای جهانی انرژی تا سال 2020 میلادی میزان عرضه انرژی هستهای نسبت به سطح فعلی نزدیک به دو برابر افزایش خواهد یافت. همچنین در کنار تهی شدن منابع انرژی فسیلی و تعهد کشورها برای کاهش میزان گازهای گلخانهای آینده بسیار روشنی را میتوان برای این صنعت ترسیم کرد. ضمن اینکه اساساً هیچ کشوری از لحاظ استراتژیک سعی نمیکند انرژی مورد نیازش را فقط از یک منبع تامین کند ولو آنکه این منبع انرژی در آن کشور به فراوانی یافت شود! به عنوان مثال قیمت گاز طبیعی قیمتی متغیر است و هم اکنون که نقش زیادی در سوخت جهانی ندارد، قیمت چندانی هم ندارد؛ اما گفته میشود در دهههای آتی، سهم عمدهای از سوخت را به خود اختصاص خواهد داد و مسلماً قیمت سوخت در آن شرایط با وضع کنونی بسیار متفاوت خواهد بود. اگر اکنون این محاسبات انجام شود و ما تصمیم بگیریم مثلا 7 هزار مگاوات برق از انرژی هستهای تامین کنیم، حتی اگر این کار به صورت فاینانس انجام شود، دست کم دوازده سال طول خواهد کشید و این خود یک متغیر است. با ذکر چند پارامتر موثر در خصوص ضرورت نیروگاه هستهای از لحاظ اقتصادی میتوان بحث را روشنتر ساخت، البته همه پارامترها را باید به نرمافزار داد تا در مورد صرفه اقتصادی آن نظر بدهد. نخستین درس در اقتصاد انرژی در مورد انرژی حداکثری این است که فرق بین انرژی هستهای و انرژی کلاسیک (نفت و گاز) در سرمایهگذاری اولیه بالا و هزینههای راهبردی پایین است. به عنوان مثال یک نیروگاه هزار مگاواتی فسیلی سالیانه به ده میلیون بشکه نفت یا معادل انرژی آن از سوختهای فسیلی دیگر مثل گاز نیاز دارد که براساس مطالعات کارشناسی، با در نظر گرفتن قیمت اوپک و هزینههای استخراج، قیمت پایه نفت حدودا بشکهای 80 دلار خواهد شد و هزینه یک نیروگاه هزارگیگاوات الکتریکی چیزی حدود 800 میلیون دلار در سال خواهد شد و در مورد گاز در حد 2 میلیارد فوت مکعب در سال خواهد شد. با بررسی این مسائل، صرفنظر کردن از تکنولوژی هستهای و فواید گسترده آن اعم از تولید برق، رادیوداروها و صنعت کشاورزی، چشم پوشی از این انرژی، خطایی استراتژیک برای کشورها به حساب میآ ید و کشورها را در آینده به سوی وابستگی انرژی سوق خواهد داد.