صفحه اول
میترا مویدی – پژوهشگر اجتماعی- مشارکت زنان برای دستیابی به توسعه سیاسی و اقتصادی ضروری است. چون موقعیت زنان در جامعه عمیقاً تحت تأثیر شرایط و سطوح توسعه در کشورها است، هرچه کشورها توسعه یافته تر باشند شکاف بین توسعه یافتگی زنان و مردان کاهش می یابد. از این رو بهبود وضعیت زنان جزء الزامات اصلی در بهبود شاخص های توسعه در هر جامعه است. به عبارتی، بدون توجه به شرایط زنان، دستیابی به توسعه برای هیچ کشوری میسر نخواهد بود. همچنین واقعیات موجود در بسیاری از جوامع نشان از آن دارد که علیرغم اعلامیه ها و بیانیه ها و تأسیس نهادها و سازمان های مختلف در تحقق حقوق زنان و علیرغم هزینه های قابل توجه، زنان از مسائل و مشکلات ناشی از فقر اقتصادی و فقر فرهنگی در رنج هستند. یکی از شاخص های تأثیرگذار بر روی مشارکت سیاسی و اقتصادی زنان آموزش و توانمندسازی آنان است. به هر میزان بر روی آموزش و مهارت آموزی زنان برنامه ریزی و سرمایه گذاری گردد، اثر مستقیم و غیرمستقیم بر روی مشارکت اقتصادی و سیاسی کشورها دارد. توسعه پایدار زمانی میتواند در یک کشور موفقیتآمیز باشد که با کمک و مشارکت همه گروههای اجتماعی از جمله زنان اجرا شود. در میان گروههای اجتماعی زنان نیمی از جمعیت کشور را تشکیل میدهند و بهدلیل ارتباط مستقیم آنان با گروههای سنی جوانان، نوجوانان، کودکان و نیز تاثیر نیم دیگر جمعیت، یعنی مردان از مهمترین و موثرترین گروههای اجتماعی بهشمار میآیند و این واقعیتی است که در جوامع در حال توسعه کمتر مورد توجه قرار گرفته است. در عصر کنونی جامعهای که میخواهد به سوی توسعه حرکت کند اگر تنها به عوامل مادی توجه داشته باشد و تعالی انسانها و نقش زنان را در توسعه در نظر نگیرد؛ هرگز توسعه پایدار در آن کشور تحقق نخواهد یافت. به عبارت دیگر سواد، تندرستی، تغذیه درست، تامین مسکن در جامعه جزو نیازهای اساسی زن و مرد، دختر و پسر است. اگر در جامعهای ضریب با سوادی، تندرستی، شاخصهای تغذیه و تامین مسکن، ایجاد اشتغال و درآمد، بالا رود اما توزیع آن میان زن و مرد متعادل نباشد، آن جامعه توسعهنیافته است. به همین جهت مسوولان و دولتمردان کشور متوجه شوند که زنان نقش مهمی در فرآیند توسعه پایدار دارند و مسوولان با برنامهریزی درست میتوانند زنان را در این راستا یاری رسانند. رویکردهای جدید توسعه از جمله رویکرد توسعه اجتماعی مبتنی بر «مشارکت زنان» در جامعه بهعنوان یکی از شاخصهها و نشانههای رشد آن جامعه تاکید میکند. کارشناسان و صاحبنظران اجتماعی بر این باورهستند که دستیابی به توسعه پایدار، بدون حضور فعال زنان در تمامی عرصهها اعم از خانوادگی، اجتماعی و اقتصادی امکانپذیر نیست. یکی از ابزارهای افزایش مشارکت زنان در حوزههای اقتصادی و اجتماعی، «توانمندسازی» است. تعاریف گوناگونی برای توانمندسازی زنان ارایه شده است؛ بهطور مثال: توانمندسازی یعنی اینکه افراد به سطحی از توسعه فردی دست یابند که امکان انتخاب براساس خواستههای خود را داشته باشند و یا اینکه توانمندسازی زنان به این معنی است که کردار و گفتارشان حاکی از اعتماد به نفس و اطمینان خاطر باشد. در ضمن قادر به ارزیابی درست و شناخت واقعی خویشتن باشند، به استعدادهای خویش آگاه باشند، قدرت رویارویی با دشواریها را داشته باشند، در رفع آنها بکوشند، اهداف خود را بشناسند و با افزایش توانمندی خویش به اهداف مورد نظر دست یابند. سازمان ملل متحد نیز، در بحث توانمندسازی زنان به عواملی چون حق تصمیمگیری، دسترسی به منابع و فرصتهای برابر، توانایی برای تاثیر گذاشتن بر تغییرات اجتماعی، اقتصادی در سطح ملی و بینالمللی تاکید میکند.برای توانمندسازی زنان باید پنج مرحله را طی کرد؛ این پنج مرحله عبارتند از: ایجاد رفاه نسبی، دسترسی به منابع، آگاهی، مشارکت و کنترل. در مرحله رفاه، رفاه مادی زنان مانند تغذیه و درآمد بررسی میشود. در این مرحله از توانمندسازی، رفع تبعیض میان زنان و مردان مد نظر قرار میگیرد. در مرحله دسترسی، زنان باید به عوامل تولید مانند سرمایه و یا حتا آموزشهای مهارتزا که استخدام و تولید را ممکن میسازد دسترسی داشته باشند. در مرحله آگاهی، زنان باید تشخیص دهند که مشکلات آنها ناشی از کمبودهای شخصیشان نیست بلکه نشات گرفته از نقشهای جنسیتی مربوط به فرهنگها است و به همین دلیل قابل تغییر است. آگاهی در این مفهوم به معنی باور داشتن به برابری است. در مرحله مشارکت، زنان در تمام برنامههای مربوط به خود و اجتماع خود شرکت میکنند و مشارکت آنها باید با شمار آنها در جامعه متناسب باشد. کنترول به معنی توازن قدرت بین زنان و مردان است.