صفحه اول
فریار حیدریان - سال گذشته یشبینیها برای ثبتنام در پایه اول حدود یک میلیون و ۴۹۵ هزار نفر بود و حدود ۱۱۰ هزار نفر نسبت به سال قبل ترشاهد کاهش تعداد دانشآموزان در پایه اول بودیم.شایان ذکر است که تعداد دانشآموزان کلاس اولی در سال تحصیلی ۱۴۰۲-۱۴۰۳ حدود یک میلیون و ۷۰۰ هزار نفر بوده است. اما دیروز علی فرهادی؛ سخنگوی وزارت آموزشوپرورش، در نشست خبری از کاهش آمار ثبتنام دانشآموزان در مقطع ابتدایی نسبت به سالهای گذشته خبر داد و آن را مسئلهای نگرانکننده خواند. وی افزود: تاکنون بیش از یکمیلیون و یکصدهزار دانشآموز پایه اول ابتدایی در سامانه ثبتنام شدهاند، اما کاهش نسبی آمار نسبت به سالهای قبل، زنگ هشداری برای ماست و نیازمند رسیدگی فوری است. فرهادی با تأکید بر لزوم نظارت دقیق بر فرآیند ثبتنام، اظهار کرد: از مدیران استانی و نواحی خواستهایم با دقت روند ثبتنام را رصد کنند تا هیچ دانشآموزی از تحصیل بازنماند. وی در ادامه به نوسانات آماری در مناطق مختلف کشور اشاره کرد و گفت: در برخی نقاط، آمار ثبتنام از حد معمول فراتر رفته که علت آن عمدتاً مهاجرت دانشآموزان از مناطق دیگر است؛ در حالی که در برخی مناطق دیگر، ثبتنامها کمتر از سطح انتظار بوده و این موضوع در حال بررسی است. سخنگوی آموزشوپرورش همچنین به آمار ثبتنام در مقاطع متوسطه پرداخت و اعلام کرد: بیش از 62 هزار دانشآموز در رشتههای نظری و حدود 256 هزار نفر نیز در هنرستانهای فنیوحرفهای و کاردانش ثبتنام کردهاند. بهگفته او، آمار نهایی تا پایان شهریور مشخص خواهد شد. فرهادی در پایان بر مأموریت اصلی این وزارتخانه تأکید کرد و گفت: هدف ما فراهمسازی شرایط برابر برای تحصیل تمام دانشآموزان در سراسر کشور است تا عدالت آموزشی در عمل تحقق یابد. علل جدا ماندن از درس و مدرسه پژوهشهای میدانی به سه دسته عامل برای توضیح پدیده بازماندگی از تحصیل اشاره میکنند: عامل اول و اساسی فقر خانوادههایی است که فرزندان آنها ناچارند درس و مدرسه را از همان سنین کم کنار بگذارند و به دنبال سرنوشت نامعلومی بروند. بسیاری از این کودکان بازمانده از تحصیل به لشکر بزرگ کودکان کار میپیوندند. عامل دوم به مشکلات درونی نظام آموزشی مربوط میشود. کافی نبودن امکانات آموزشی بهویژه در مناطق دورافتاده و روستایی، عدم توجه به مشکلات آموزشی دانش آموزان خانوادههای کمدرآمد، روشهای آموزشی و برخوردهای نامناسب با دانشآموزان در عمل جذب یا نگهداری آنها در نظام آموزشی را با دشواری روبه رو میسازد و برخی را از مدرسه فراری میدهد. این ناملایمات و کمبودهای آموزشی تأثیر منفی بیشتری بر روی فرزندان خانوادههای تهیدست دارند. جمع شدن فقر و کمبود امکانات آموزشی در کنار یکدیگر زمینه مساعدی برای ترک تحصیل زودرس فراهم میکند. عامل سوم نگاه گاه منفی خانوادهها و جوانان به مدرسه و آموزش است. خانواده سنتی و یا طبقات تهیدست و کسانی که از سطح تحصیلی پایینی برخوردارند گاه نظر مثبتی به ادامه تحصیل فرزندان خود بهویژه دختران ندارند و بعضی از باورها، اخلاقیات کاذب و خرافههای فرهنگی در بازماندگی کودک از تحصیل هنوز هم مرسوم است. دورنمای نهچندان روشن تحصیل و مشکلات زندگی هم سبب میشوند آموزش و مدرسه بهعنوان یک ضرورت برای خانوادههای فقیر مطرح نباشد. بازماندن از چرخه آموزشی بیشتر در مناطق دورافتاده و حاشیهای رواج دارد. استانهایی مانند تهران و اصفهان، یزد و سمنان از پوشش آموزشی بسیار بالایی برخوردارند و در برابر استانهای مرزی در جنوب، شرق و غرب ایران را باید مناطق محروم آموزشی به شمار آورد که در آنها پدیده ترک تحصیل بهویژه در سالهای پس از دوره ابتدایی بهطور گستردهتر دیده میشود. آنطور که در گزارش مرکز پژوهشهای مجلس آمده «پنج استان سیستان و بلوچستان، آذربایجانغربی، خراسان رضوی، خراسان شمالی و گلستان در سال تحصیلی ۱۳۹۵-۱۳۹۴ بیشترین فراوانی نســبی بازماندگان از تحصیل را داشــتهاند که همین پنج استان در ســال تحصیلی ۱۴۰۱-۱۴۰۰ نیز دارای بیشترین فراوانی نسبی هستند. از میان همه اســتانهای کشور، استان سیســتان و بلوچستان در دو شــاخص بازماندگی از تحصیــل و ترک تحصیل وضعیت بســیار نامناسبتری دارند بهطوری که در سال تحصیلی ۱۴۰۱-۱۴۰۰ تعداد ۱۴۵ هزارو ۳۴۰ نفر معادل بیش از ۱۸/۲ درصد از جمعیت دانشآموزی این استان بازمانده از تحصیل هســتند و در سال تحصیلی ۱۴۰۱-۱۴۰۰ بیش از ۴ درصد از جمعیــت دانشآموزی آن اســتان ترک تحصیلکردهاند.» تحلیلهای آماری سرشماریهای گذشته نشان میدهند مناطقی که زباناصلی و رایج مردم فارسی نیست کمتر از دیگران بخت ادامه تحصیل رادارند. به این فهرست باید دانشآموزان مهاجر بهویژه کودکان افغانی را افزود کهگاه به خاطر مسائل اداری و نداشتن اجازه اقامت، اخذ شهریه و یا فضای اجتماعی نامساعد از نظام آموزشی رانده میشوند.