جامعه
مهیار داغستانی- حکمرانی آب، مجموعه فرآیندها وتصمیم سازی مؤسساتی است که در مورد آب تصمیمگیری مینمایند.بنابراین شامل دو قسمت زیرساختاری در تعریف است: فرآیندهای مرتبط با تصمیمهای گرفتهشده در مورد آب: درصورت توجه به دیدگاهها و نیازهای تمامی ذینفعان و رعایت دیدگاه کارشناسی گروههای مختلف متخصصان می توان به سازگاری و پایداری برنامههای اجرایی امیدوار بود. سازمانهای تصمیم گیرنده در مورد فرآیندهای آب: این سازمانها استانهای ذینفع (در بالادست و پایین دست رودخانه) و زیر مجموعههای سازمانی آنان را نیز شامل میشود. با توجه به این که سازمانها اساسا دارای تضاد منافع هستند، لذا مدیریت یکپارچه از ملزومات حکمرانی اصولی آب است. الزامات حکمرانی آب در برگیرندهی موارد زیر است:ثبات مدیریت (یکپارچه).برنامهی همه جانبه شامل اولویتهای زیستمحیطی واکولوژیک سیاستهای شفاف.حمایت از حقوق افراد و نیز حقابهداران ذی سابقه برای استفادهی مناسب از آب (امنیت آبی).حفاظت از منابع متنوع آب. در روزهایی که دمای پایتخت از مرز ۴۰ درجه گذشته و خط قرمز مصرف آب در بسیاری از مناطق شکسته شده، گزارشهای رسمی از نزدیکشدن تهران به مرز بحران آبی حکایت دارد. همزمان، وزیر نیرو با صراحت اعلام میکند که برخی مناطق کشور، دیگر فاقد پایداری آبی هستند. این هشدارها دیگر فقط یک موضوع زیستمحیطی یا رفاهی و حتی اجتماعی نیست؛ بلکه مستقیماً با امنیت ملی کشور گره خورده است. بر اساس گزارش شرکت آب و فاضلاب استان تهران، تهران با جمعیتی بیش از ۱۴ میلیون نفر، روزانه بیش از ۳.۵ میلیارد لیتر آب مصرف میکند؛ رقمی بیسابقه که آن را در میان پرمصرفترین کلانشهرهای دنیا قرار میدهد. این در حالی است که به گفته مسئولان، ورودی سدهای تهران تا تیرماه سال جاری ۳۵۰ میلیون مترمکعب بوده که ۴۳ میلیون مترمکعب کمتر از سال گذشته و ۲۴ درصد کمتر از میانگین درازمدت است. این ارقام هشداردهنده تنها در مورد تهران صدق نمیکند. در کل کشور نیز، ذخایر آبی ایران از مرز هشدار گذشته و بنا بر آمار وزارت نیرو، بیش از ۲۵۰ شهر ایران در وضعیت قرمز کمآبی قرار دارند. اما مسئله فقط کمبود آب نیست؛ مسئله اصلی، فقدان یک حکمرانی کارآمد آب است. در سالهای اخیر، متخصصان حوزه آب و منابع طبیعی بارها نسبت به ضعف ساختار حکمرانی آب در ایران هشدار دادهاند. حکمرانی آب به معنای مجموعهای از نهادها، قوانین، سیاستگذاریها و رویههای اجرایی برای تخصیص، مدیریت، حفاظت و توزیع منابع آبی است. در ایران اما، این حکمرانی با چالشهایی جدی مانند عدم انسجام نهادی، تعارض منافع میان بخشها، تمرکزگرایی، و سیاستزدگی تصمیمات روبهروست. در غیاب یک سیاست جامع ملی آب، شاهد بهرهبرداری افسارگسیخته، توسعههای بیرویه کشاورزی، و اولویت دادن به پروژههای عمرانی بدون ارزیابی زیستمحیطی بودهایم. در نتیجه، دشتها فرونشستهاند، سفرههای زیرزمینی خشکیدهاند، و استانهایی مانند اصفهان، خوزستان و سیستان و بلوچستان به کانون تنشهای اجتماعی و مهاجرتهای اجباری تبدیل شدهاند. بدون بازمهندسی ساختار حکمرانی آب، هیچ راهکار پایدار، حتی با وجود فنّاوریهای پیشرفته و سرمایهگذاری خارجی موثر نخواهد بود. حکمرانی آب باید چندسطحی، مشارکتی، دادهمحور و عدالتگرا باشد و میان دولت، جامعه مدنی، بخش خصوصی و مصرفکنندگان، هماهنگی و شفافیت ایجاد کند. باید با صراحت گفت که امروز صرفهجویی در مصرف آب، دیگر یک توصیه اخلاقی یا صرفاً رفتاری محیطزیستی نیست، بلکه یک وظیفه ملی است. هر لیتر آب مصرفنشده، به معنای کاهش فشار بر زیرساختهای فرسوده، افزایش تابآوری در برابر تنشهای اقلیمی، و کمک به حفظ حیات در مناطق آسیبپذیر است. متأسفانه سرانه مصرف آب خانگی در ایران حدود ۲۰۰ لیتر در روز است که ۵۰ درصد بالاتر از میانگین جهانی است. در برخی مناطق تهران، مصرف سرانه تا ۲۶۰ لیتر هم گزارش شده است. این وضعیت نشاندهنده نبود فرهنگ صحیح مصرف و همچنین بیتوجهی به آموزش همگانی است. رسانهها، آموزش و پرورش، نهادهای دینی و محلی باید بسیج شوند تا تغییر رفتاری گسترده در سطح جامعه ایجاد شود. مصرف مسئولانه، به اندازه سیاستگذاری صحیح و زیرساختسازی، در مدیریت بحران آب مؤثر است. در واقع، مشارکت مردم، ستون سوم حکمرانی آب است؛ بدون آن، هیچ سیاستی موفق نخواهد بود.