جامعه
مصطفی شریان- کشورهای گوناگون بهمنظور توسعه و بهبود شرایط خود، ملزم به استقرار حکمرانی سالم هستند. حکمرانی سالم یا مطلوب، جدیدترین نوع حکمرانی است که در راستای بهبود ظرفیت دولت، مردم و نهادهای گوناگون برای حل مسائل و ایجاد توسعه تلاش میکند. هدف اصلی پژوهش بررسی و شناسایی ابعاد، مؤلفه و شاخصهای حکمرانی سالم در بستر خطمشیگذاری عمومی است. یک سیستم اقتصادی رقابتی و مبتنی برشفافیت، عدالت و تخصص گرایی زمانی حاصل خواهد شد که راهکارهای علمی و عملی برای اصلاح وضعیت ایجاد شود و تدوین و اجرای قوانین شفاف و ضدتعارض منافع همراه با سیستم های نظارتی مستقل و انتقال فعالیت اقتصادی به بخش خصوصی، تشویق سرمایه گذاری های نوآورانه، تقویت حاکمیت قانون، آموزش و فرهنگ سازی، مشارکت فعال نخبگان و جامعه مدنی و افزایش شفافیت اطلاعات صورت گیرد. سرمایهگذاری سیاستمداران و نظامیان در اقتصاد، مانند ماهیگیری در آب گل آلود است، نه ماهی صید می شود نه آب زلال میماند لذا رشد اقتصادی و رفاه عمومی زمانی محقق می شود که رقابت جای انحصار را بگیرد و شفافیت جای رانت را پر کند و «سیاستمداران برمنافع ملی تمرکز کنند نه منافع شخصی و گروهی و باور به ناکجاآباد! “. بنابراین متولیان امر برای تحول و توسعه اقتصادی واقعی باید تصمیم بگیرند که به سمت اصلاح بنیادین اقتصادی بر پایه رقابت و شفافیت حرکت کنند یا در چرخه معیوب اقتصاد رفاقتی و رانتی باقی بمانند یا اصلا راهکار علمی و عملی برای اصلاح وضعیت را پذیرا نبوده و همچنان معتقد به درست بودن مسیر باشند!. بر اساس آنچه در فرهنگ لغات، متون علمی و منابع موثق به زبان فارسی و انگلیسی در مورد اصطلاح حکمرانی آمده است می توان آنرا به صورت زیر تعریف نمود: حکمرانی: فرایند قاعده گذاری، اجرای قواعد، بررسی، نظارت و کاربست بازخوردها با اعمال قدرت مشروع و به منظور دستیابی به هدف مشترکی برای همه کنشگران و ذینفعان در چارچوپ ارزشها و هنجارها در محیط یک سازمان یا یک کشور است. بر اساس این تعریف، تنظیم قوانین و فرآیندهایی که بر سبک سیاستگذاری و نحوه نقشآفرینی کنشگران و ذینفعان در فرآیند سیاستگذاری و اعمال قدرت تاثیر میگذارد بخشی از وظایف حکمرانی است. بعلاوه موفقیت حکمرانی معمولاً با مشخصههایی از جمله: دستیابی به ارزشها، رضایتمندی، عدالت گستری، مهار فساد، مشارکت، مسئولیت پذیری، اثربخشی، یکپارچگی، و امثال آن سنجیده میشود. چگونگی دستیابی حکمرانان به چنین قدرتی برای اداره امور عمومی سازمان یا کشور به رویه قابل قبول و یا رویه قابل پیاده شدن حکمرانی در میان ذینفعان اصلی و یا کلیه ذینغعان بر میگردد. چگونگی میدان دادن به نظام ارزشی ذینفعان در یک رویه حکمرانی باعث می شود که مدلهای مختلفی از شیوههای پیاده سازی حکمرانی در جهان معاصر مطرح باشد از جمله حکمرانی خوب، حکمرانی متعالی، و دیگر شیوههای حکمرانی. الف. حکمرانی خوب:” حکمرانی خوب» مفهومی است که توسط سازمانهای بین المللی در اواخر دهه ۱۹۸۰ وارد ادبیات توسعه شده و بر اساس معیارهای خاص، حکمرانی را حاصل تعامل و ارتباط متقابل دولت و کنشگران جامعه مدنی (سازمانهای غیردولتی، بخش خصوصی، گروههای ذی نفوذ و رسانه ها) جهت نیل به توسعه در هر کشوری میداند. معیارهای حکمرانی خوب از نظر این سازمانها عبارت است از: مشارکت، حاکمیت قانون، شفافیت، پاسخ گویی، وفاق عمومی، حقوق مساوی، اثر بخشی و کارایی و مسئولیت پذیری. ب. حکمرانی سالم:در انتقاد از حکمرانی خوب، حکمرانی سالم به برداشت آزاد و متنوع از شیوه و معیارهای حکمرانی خوب در کشورهای مختلف تاکید دارد و معتقد است که حکمرانی باید مطابق با آداب، رسوم و فرهنگ محلی هر کشور تعریف و سازماندهی شود. البته همچنان معیار اصلی در حکمرانی سالم، همانند حکمرانی خوب، رفاه مردم می باشد. ج. حکمرانی متعالی:به شیوه ای از حکمرانی گفته می شود که مبتنی بر یک نظام ارزشی الهی همچون اسلام برای نیل به سعادت دنیوی و اخروی مردم در یک حوزه جغرافیایی و یا حوزه های گستردهتر مطرح می باشد. بر اساس نظریه حکمرانی متعالی، حکومت از آن خداست و تنها اوست که میتواند بر انسان حکم براند به این دلیل حکمرانان تا زمانی دارای مشروعیت میباشند که از تزکیه نفس و مقبولیت برخوردار بوده و تنها مجری احکام الهی باشند. در حکمرانی متعالی، تنظیم روابط، تبعیت و شیوه فعالسازی ظرفیتهای کنشگران و ذینفعان، بر اساس هدایت الهی و اراده مردمی، شکل میگیرد.