صفحه اول
جمال نیری- نگرانیهای ما درباره جهان چندان به آن چیزی که اتفاق میافتد، ارتباطی ندارد، بلکه بیشتر به آنچه روزنامهنگاران و رسانهها به ما میگویند که اتفاق افتاده است، مربوط میشود. این تأثیر قدرتمند با پیامدهای عظیم برای فرآیندهای اجتماعی، بزرگتر است.توسعه حرفه روزنامه نگاری بدون توجه به ضرورت های آزادی بیان و دموکراسی، امکان پذیر نیست. باید دو ضرورت را در ارزیابی از وضعیت روزنامه نگاری در دنیای امروز سنجید. از یک سو باید ارتباط این حرفه با تحولات علمی، فنی، سیاسی و اجتماعی جامعه در ورود به جامعه اطلاعاتی و از سوی دیگر، چگونگی نسبت ما با این تحولات را در نظر گرفت.به نسبت شرایط روزنامه نگاری و موقعیت روزنامه نگاران در دوران گذر باید انتظارات و وظایف خود را در این زمینه روشن کنیم. بنابراین، در مقوله روزنامه نگاری اگر بخواهیم به مباحث آزادی بیان، قلمرو و محدودیت ها و خودسانسوری بپردازیم، ناگزیریم که تاریخ تحولات روزنامه نگاری و توسعه مطبوعات و ارتباطات را به طور عام و خاص، مورد بررسی قرار دهیم. مفهوم توسعه مطبوعات، بدون توجه به ضرورت های دموکراسی و آزادی مطبوعات در تمامی شئون خود، مفهوم کاملی نیست و بر این اساس نمی توانیم تجربه چندین قرن را در توسعه مطبوعات غرب نادیده بگیریم؛ چرا که بسیاری از مباحث در زمینه آزادی مطبوعات در دنیای غرب، پشت سر گذاشته شده تا به نتایجی از جمله شکل گیری نظام های مطبوعات و حقوق صنفی روزنامه نگاری رسیده است. در آموزش، مهم ترین امر در توسعه حرفه روزنامه نگاری است و بنیانی ترین راه حل و سریع ترین راهی که می توان در راستای توسعه مطبوعات، سرمایه گذاری کرد، مسئله آموزش روزنامه نگاران است؛ چرا که این امر می تواند در کنار ساختاری لازم برای این حرفه، بازدهی بیشتری را فراهم کند.کشور ما در یک موقعیت در حال گذار و تبیین نشده است؛ بنابراین، در عرصه ارتباطات، با یک نظام بسته ای مواجه می شویم که ذهنیت ها عامل تعیین کننده اند.دو عامل دولت و نهادهای مدنی در دوران گذار در توسعه و عدم توسعه مطبوعات، نقش به سزایی دارند و باید چگونگی تأثیر این عوامل را بیشتر مورد بررسی قرار داد. امروزه رسانه ها با انتقال اطلاعات و معلومات جدید و مبادله ی افکار و عقاید و آگاه ساختن افراد از حقوق و مسولیت های خود در راه پیشرفت فرهنگ و تمدن بشری نقش بزرگی به عهده گرفته اند. و در این میان نقش انکار ناپذیر مطبوعات در هدایت و شکل دهی افکار عمومی و تاثیرگذاری آنها بر تحولات سیاسی و اجتماعی جهان امروز بر همگان آشکار است. امروزه مطبوعات آزاد و مستقل آیینه ی فکر، فرهنگ و تحولات درونی وبیرونی ملت ها به شمار می روند و نقش آن ها در فرایند توسعه ی سیاسی و ایجاد جامعه ی مدنی انکارناپذیر است. در ایران نیز با توجه به عدم وجود احزاب و نهادهای مدنی مستقل مطبوعات می توانند با انعکاس واقعیت های جامعه و آموزش سیاسی مردم و پرهیز از یک سویه نگری به توسعه سیاسی وگسترش دموکراسی کمک کنند. نوشتار پیش رو در پی پاسخ گویی به این سوال است که مطبوعات چه نقشی در توسعه سیاسی و گسترش دموکراسی در جامعه ایران بعد از انقلاب ایفا کرده اند؟ به نظر می رسد مطبوعات در ایران بعد از انقلاب دوران پر فراز و نشیبی را طی کرده اند و اغلب به دلایلی از جمله وابستگی به دولت، جناحی بودن نتوانسته اند به طور موثری بر افکار عمومی تاثیر بگذارند، در مقاطعی هم که فضای بازی برای فعالیت مطبوعاتی، مثل دوران اوایل انقلاب و دوران اصلاحات ایجاد شده است به دلیل تندروی ها و عدم تطابق فعالیت آن ها با شرایط جامعه، نتوانسته اند آن طور که باید تاثیر گذار باشند و به نظر می رسد که در اغلب اوقات روزنامه ها به تبلیغ سیاست های نظام حاکم و تلاش برای هدایت افکار عمومی در راستای اهداف گردانندگان آن ها پرداخته اند. بر خلاف مدرسه و دیگر نهادها و ارکان حیات انسانی، رسانهها امری فراگیرند. ویژگی اصلی رسانهها «همه جا» بودن آنهاست. آنها میتوانند یک کلاس بیدیوار با میلیاردها شنونده تشکیل دهند. رسانهها وظیفه حراست از محیط را بر عهده دارند؛ آنها باید با ایجاد همبستگی میان اجزای جامعه، در پاسخ به نیازهای محیطی، مسئولیت انتقال میراث اجتماعی از نسلی به نسل دیگر را برعهده گیرند. رسانهها هم حرکت و پویایی و نشاط را تقویت و تولید میکنند و هم رخوت، تنبلی و سستی را. از یک سو احساسهای عاطفی، محبت و صداقت را بر میانگیزند و از سوی دیگر، احساس زشتی، دشمنی، بیاعتمادی، دروغ وخشونت را زنده میکنند. این کارکرد، به طور طبیعی موجب پیدایش تضادهای درونی- رفتاری در مقیاس فردی و اجتماعی میشود.