روزنامه کائنات
4

جامعه

1404 چهارشنبه 10 ارديبهشت - شماره 4819

زن و توسعه ایرانی


 نادیا شکورپور- مشارکت زنان برای دستیابی به‌ توسعه‌ سیاسی‌ و اقتصادی ضروری است. چون موقعیت زنان در جوامع عمیقا تحت تأثیر شرایط و سطوح توسعه در‌ کشورهاست، هرچه کشورها توسعه‌یافته‌تر باشند، شکاف بین توسعه‌یافتگی زنان‌ و مردان کاهش می‌یابد‌. از‌ این رو بهبود وضعیت زنان جزء الزامات اصلی در بهبود شاخص‌های توسعه در هر جامعه است. به عبارتی، بدون توجه به شرایط زنان، دستیابی به توسعه برای هیچ کشوری‌ میسر نخواهد بود.
یکی از مهم‌ترین معیارها جهت سنجش درجه توسعه‌یافتگی یک کشور، میزان اهمیت و اعتباری است که زنان در آن کشور دارا می‌باشند؛ زیرا برای تحقق توسعه اجتماعی، تسریع فرایند توسعه اقتصادی، حفظ محیط‌زیست و محقق شدن عدالت اجتماعی، چنانچه به زن به‌عنوان نیروی فعال و سازنده نگریسته شود، قطعاً تأثیر بسیاری درروند توسعه پایدار و افزایش کمّی و کیفی نیروی انسانی آن جامعه خواهد داشت. نقش زنان در توسعه، مستقیماً باهدف توسعه اجتماعی و اقتصادی بستگی داشته و ازاین‌رو در تحول همه جوامع انسانی، عاملی بنیادی محسوب می‌شود. زنان به‌عنوان نیمی از جمعیت فعال جهان در فرایند توسعه آن‌گونه که بایدوشاید موردتوجه قرار نگرفته‌اند و ازاین‌رو تلاش‌های بسیاری در سراسر دنیا آغازشده تا این غفلت را جبران کند. توسعه پایدار به‌عنوان یکی از بسترهای تعالی و رشد انسان، آنگاه می‌تواند موفقیت‌آمیز باشد که با یاری و مشارکت همه گروه‌های اجتماعی و برای همه آنان صورت پذیرد. در میان گروه‌های اجتماعی زنان نیمی از جمعیت کشور را تشکیل می‌دهند و به دلیل ارتباط مستقیم آنان با گروه‌های سنی جوانان، نوجوانان، کودکان و نیز تاثیر نیم دیگر جمعیت، یعنی مردان از مهم‌ترین و موثرترین گروه‌های اجتماعی به شمار می‌آیند و این واقعیتی است که در جوامع درحال‌توسعه کمتر موردتوجه قرارگرفته است به همین جهت علیرغم برنامه‌ریزی‌ها و حمایت‌های انجام‌یافته، هنوز زنان در بعضی کشورها نتوانستند به جایگاه و نقش مناسب خود در اداره امور کشور و در تصمیم‌گیری‌ها دست یابند.
به عقیده بسیاری از صاحب‌نظران، نیروی انسانی یکی از منابع اصلی توسعه است که شامل مجموعه افکار، عقاید، باورها، فرهنگ، دانش، مهارت و قدرت همه افراد اعم از زن و مرد‌ است؛ به طوری که زنان نه‌تنها نیمی از این منبع توسعه هستند، بلکه از دیرباز پرورش‌دهنده و هدایت‌کننده هر دو نیمه این منبع بوده‌اند و خواه‌ناخواه‌ زنان‌ در پی‌ریزی ابعاد انسانی توسعه، نقش اساسی دارند که این نقش می‌تواند به‌صورت یک نقش مثبت یا منفی، ظاهر شود. بسیاری‌ از‌ دانشمندان‌ و از جمله پرفسور هاربیسون معتقدند‌ که‌ در‌ توسعه اقتصادی سرمایه و منابع مادی نقش دست دوم را بازی می‌کنند در حالی‌ که منابع انسانی نقش دست اول را ایفا‌ می‌کنند؛ چراکه این منابع انسانی یک جامعه است که‌ در نهایت امر مشخصه و عمق توسعه اقتصادی و اجتماعی را معین می‌سازد. به ‌نظر هاربیسون منابع انسانی پایه غایی‌ ثروت‌ ملل‌ را تشکیل می‌دهد. او می‌نویسد: «منابع مادی و طبیعی‌ و همچنین سرمایه از عوامل غیرفعال تولید به حساب می‌آیند، در حالی که بشر عامل فعال تولید است؛ زیرا‌ این بشر است که تکنولوژی می‌سازد، منابع طبیعی را استخراج‌ می‌کند، سازمان‌های اجتماعی، اقتصادی و سیاسی را بنا می‌نهد و توسعه را تحقق می‌بخشد».
بر اساس داده‌های سازمان‌ ملل‌ متحد‌ میزان فعالیت اقتصادی افراد بالای ١٥ سال در کشورهای در حال توسعه مانند ایران‌ در‌ سال ٢٠١١، برای زنان ١٦ درصد و برای مردان ٧٣ درصد و در افغانستان ١٦‌ درصد‌ زنان‌ و ٨٠ درصد مردان و در ترکیه ٢٨ درصد زنان و ٧١ درصد مردان بوده است. این در‌ حالی‌ است که در سال مذکور در کشورهای توسعه‌یافته‌ای مانند استرالیا‌ ٥٩‌ درصد‌ زنان و ٧٢ درصد مردان و در آمریکا ٥٨ درصد زنان و ٧٠ درصد مردان در اقتصاد نقش‌ داشته‌‌اند‌. در سال ٢٠٠٨ در ایران درصد کارکنان زن ٤٦,٨ و کارکنان مرد 45.4 و درصد‌ کارفرمایان زن ٠,٩ و کارفرمایان مرد ٥,٧ بوده است. بر اساس آمارهای جهانی، سهم بزرگی از مسئولیت‌ تولید‌ در جهان به زنان تعلق‌ دارد‌ و دو‌‌سوم کل ساعات‌ کار‌ به عهده آنهاست. این در حالی است که فقط یک‌سوم نیروی انسانی رسمی کار را‌ تشکیل‌ می‌دهند. البته در میزان دستمزد‌ آنان‌ تبعیض وجود‌ دارد. برای مثال زنان شاغل‌ در کشورهای صنعتی به طور متوسط ٣٣ درصد کمتر از همکاران مرد خود حقوق می‌گیرند‌؛ بنابراین می‌بینیم که در سطح‌ جهان‌، فقط‌ یک‌‌دهم‌ درآمدهای دنیا به‌ زنان‌ اختصاص دارد و یک‌صدم اموال جهان در مالکیت آنان است.

ارسال دیدگاه شما

عنوان صفحه‌ها
30 شماره آخر
بالای صفحه